شعر حافظ :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حافظ» ثبت شده است

خط سوم
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد - حضرت حافظ

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد - حضرت حافظ

پرومتئوس نام یکی از نیمه خداهای یونان است که رنج انسانها را دید و برای رفع آن، آتش را از کوه المپ دزدید و به انسانها داد. این است داستان آتش دزد


پرومتئوس که دردهای بشر را دیده بود تصمیم گرفت که رنجها را به اطلاع خدایان برساند اما آنها را درحال خوشگذرانی و مستی یافت و اینگونه بود که برای کاهش دردهای بشر،چند جرقه آتش از کوه المپ دزدید و به بشر داد. اما زئوس آنچنان خشمگین شد که پایان نداشت! او پرومتئوس را بر کوه به بند کرد و هر روز، عقابی جگرش را می خورد و ماری زهر خود در چشمش می ریخت و این عذاب تا ابد ادامه داشت. زئوس به او گفته بود که انسانها بسیار پستتر از آنند که لایق ایثار او باشند اما نپذیرفت و گفت: انسان کامل را خواهم یافت و به تو نشان خواهم داد. سرانجام، او توانست فرار کرده و برای یافتن انسان کامل برود.

او به پدر و پسری برخورد که با شعبده بازی امرار معاش میکردند. از پسر پرسید: انسان کامل تویی؟ گفت: نه. وقتی پدرم مردم را مشغول می کند،من به تاراج اموالشان می پردازم. به معبد برو؛آنجا زنی کاهن هست که او کامل است. پرومتئوس به معبد رفت و زن را یافت و پرسید:«انسان کامل تویی؟». زن گفت: خیر؛ من گذشته ای سیاه دارم. به بندرگاه برو و ملوانان را ببین. از ملوان پرسید: انسان کامل تویی؟ گفت: خیر، ما در دریا انسان کامل را میستاییم. با ما به دریا بیا. وقتی که رفتند،او دید که آنها پوسیدون را میستایند. همانی که وقتی مردم در رنج بودند،در خوشی و مستی بود…

پرومتئوس غمگین شد و پس از سالها به شهر برگشت. به معبد رفت و همان زن که حالا از شدت پیری نابینا شده بود را یافت و پرسید:انسان کامل را می شناسی؟ زن گفت:سالها پیش مردی به دنبال انسان کامل بود. ما انسان کامل را یافتیم!ملوانان سنگی آوردند و پسرکی دزد که توبه کرده بود،سنگتراش شد و مجسمه انسان کامل را تراشید و من در آنجا گذاشتم. برو و ببین. وقتی پرومتئوس پارچه را کنار زد،از شدت غم شروع به گریه کرد. او مجسمه خود را دید که برای همه تبدیل به انسان کامل شده بود!او میگریست زیرا امید انسانها به کسی بود که میگفتند انسان کامل است اما یک نیمه خدا بود. پیرزن پرسید:او را میشناسی؟نام او چیست؟ما نامش را نمیدانیم. او امید ماست. زمانی که خواست نام خود را بگوید، نگهبانان زئوس او را یافته و ربودند و هرگز حتی نامی هم از او شنیده نشد. او‌ را دوباره به کوه قاف در بند کردند و به پاس لطفی که به انسان کرد، تا ابد او بود و مار و عقاب.

در این داستان نکات بسیار زیادی وجود داشت. پرومتئوس را میتوان نماد کسانی دانست که در رده های میانی هستند و هنوز به آلودگی رده های بالا نیستند. آنها دغدغه مند هستند و میخواهند مشکلات مردم را واقعا حل کنند اما با قوانین بازدارنده ای مواجه میشوند که رده های بالا و دستگاه وضع کرده اند.

پرومتئوس ها این قوانین را اشتباه و رده های بالا را بیمسئولیت،بیخیال و حتی نالایق میبینند اما چون اعتراض را بی نتیجه می یابند،تصمیم میگیرند که مخفیانه و برخلاف قوانین اشتباه،به نیازهای مردم پاسخ دهند. همیشه پرومتئوس ها ممکن است پس از مدتی فاش شوند و در این زمان است که با برخورد خشن قانونگذار،مجری و قاضی مواجه میشوند!

اما به راستی دلیل این برخورد خشن چیست؟این حقیقت را باید بپذیریم که صاحبان قدرت دوست ندارند که مردم از وابستگی به آنها خارج شوند. بله این ابزارهای بینیازی که در این داستان به آتش تشبیه شده است،همان تفکر آزاد و استقلال فکری است که تمام حکومتهای جهان از بهره گیری آنها توسط مردم میترسند. زئوس ها چرا باید نگران رسیدن آتش به دست مردم باشند؟بله چون در این زمان است که مردم می توانند امور را بدون احتیاج به وجود زئوس ها انجام دهند.

اما نکته ای بسیار مهم نیز در این داستان وجود داشت. «پرومتئوسها همان منجیان و رهایی دهندگان جامعه از تسلط زئوسها هستند که امید جوامع به آنهاست!آنها هرچقدر هم که درد بکشند اما هرگز نمیمیرند!»بله امید هرگز نمیمیرد! نمونه هایی از بروز این شخصیتها را می توان در داستانهایی مانند کنت مونت کریستو،زورو، سیاوش،کاوه و…در تمام فرهنگها دید. پرومتیوس ها اگر وجود نداشته باشند،باز هم توسط جوامع در قالب اساطیر و داستانهای حماسی متولد خواهند شد زیرا جوامع انسانی در برابر استبداد زئوسها به آنها نیاز دارند.

بیاییم کمی دقیقتر به پرومتئوسهای اطرافمان دقت کنیم زیرا هرگز نامی از ایشان در جایی برده نخواهد شد. پرومتئوسها هرگز مهارشدنی نیستند و برای جامعه خود از همه چیزشان میگذرند!مگر در زمانی که نسبت به جامعه‌شان مایوس شوند. آنگاه است که حتی برای رهایی خود از دردهای بیپایان نیز تلاش نخواهند کرد. آنها را ناامید نکنیم!پایان هر جامعه،زمانی است که پرومتئوسها که نیروی محرک آن در مسیر آزادی هستند ساکت شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

امشب بعد از پنج سال با شما درددل می کنم. دقت کرده اید که سیصد پست و نزدیک به پنج سال گذشت؟ چقدر باهم گفتیم و شنیدیم و آموختیم. چه دوستانی آمدند و رفتند. حالا شاید یک میلیون نفر با خط سوم (نه من) آشنا شده اند…

انگار همین دیروز بود که قلم در دست خطاط قرار گرفت و نوشت. نمی دانم به درددل چند نفر گوش کردم اما می دانم که در غم‌های بسیاری شریک بودم. واقعا بخاطر ندارم که چند سوال را پاسخ دادم اما می دانم که بسیار بود. گاهی سوالات بقدری تخصصی بود که شروع به تحقیقات گسترده می کردم. از فراکتال ها و تُهی در ریاضیات گرفته تا حادث و قدیم در فلسفه. از مُثُل افلاطون تا نسبیت عام اینشتین. فقط می دانم که باید زبان همه را می فهمیدم.

چند روز پیش، دوستی می گفت که روحت را نمی توانم حس کنم. می گفت یا راه را بسته ای و یا خودت را بین بسیاری تقسیم کرده ای اما در هر حالت چیزی از تو نمانده که حس کنم. بله او درست می گفت. این میراث خط سوم است. فرجامی که از ابتدا معلوم بود.

پای صحبت ها نشستم. از دختری که پدرش به او تجاوز کرده بود تا پسری که پدرش را در یک اتفاق کشته بود. نمی دانم چند نفر را متناسب با شریعت و اعتقاد خودش به محبت خدا امیدوار کردم و با او آشتی دادم. شاید نتوانم بگویم که گاهی این آشتی چقدر بعید به نظر می آمد. هر بار درد را با ایشان چشیدم و این وظیفه خط سوم بود. دردهایی که شاید اگر نشنوید راحت تر باشید اما هرگز رازی فاش نشد.

هر بار که عزیزی آمد، ندایی گفت: کاشف، حال خودت مهم نیست! او را دریاب! او امانتی نزد توست!. خداراشکر که تمام سعیم را کردم و خوشحالم که نشانه ها راهنما بودند. از هر عزیزی که حس می کند کوتاهی کرده ام، صمیمانه عذر می خواهم. لطفاً من را ببخشید. من تمام سعیم را کردم اما شاید توانم کم بوده. حلال کنید.

اشتباه نکنید این غمنامه نیست. هرچه کردم وظیفه بود و چه افتخاری بالاتر از این؟ حالا می دانم که خط سوم یعنی دوستی با همه حتی کسانی که طرد شده اند. به یاد جمله ای شمس تبریزی افتادم که می گفت: تنهات رها کردند. من یار بی یارانم.

امشب خواستم با شما درددل کنم. شاید در این پنج سال، کسی نیامد که بخواهد بشنود. شاید هم فقط شنیدن را یاد گرفته ام. شاید اینقدر درگیر مشکلاتشان بودیم که فرصت نشد. باز هم ببخشید. این بود درددل های پنج ساله. دقت کردید که امشب باران بارید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
فکر هر کس به قدر همت اوست - حضرت حافظ

فکر هر کس به قدر همت اوست - حضرت حافظ

چند روز پیش،دوستی گفت که از تفکر درست بنویسم. راستش قبلا پراکنده گفته بودیم و این پست جنبه جمعبندی دارد. من قصد ندارم جملات انگیزشی بگویم زیرا سخنرانان انگیزشی فراوانند پس چیزی خواهم گفت که به ندرت جایی گفته شده.

استقلال:
حداقل ۳۰ پست در مورد استقلال تفکر نوشتم.حالا بیایید ببینیم که چقدر از تفکرمان ساخته خودمان است و چقدر به ما تزریق شده؟ من هرگز به القای تفکراتم نپرداختم زیرا با اینکار، شما را محدود به فکر خودم می کردم و حتی خدا هم چنین کاری نمی کند. به راستی که بزرگترین ظالمان زمان ما رسانه ها هستند که استقلال تفکر را می دزدند.بله هیچکس بیطرف نیست حتی من و شما.

منشأ:
قبلا گفتیم که منشأ هر تفکری را باید خدا، نفس یا شیطان دانست و شناخت آن نیز سخت نیست. وقتی شما به غذا فکر می کنید، احتمالا گرسنه اید و این تفکر ناشی از نفس است. در بیان خلاصه،نفس را نباید سرکوب کرد زیرا آنرا خدا برای بقای انسان قرار داد و جهت تامین آن راهکار گفت.

دانش:
بقول حافظ: فکر هرکس بقدر همت اوست . دانش نتیجه تجربه است و با افزایش دانش، زاویه دید و تفکر گسترش خواهد یافت و اصلی ترین راه افزایش دانش، مطالعه است. دقت کنیم که با مطالعه در تفکرات سایرین، استقلال فکری خود را تباه نسازیم بلکه بیطرفانه در آن فکر کنیم و بگوییم: شاید غلط باشد.

نفی:
مارکس خدا را نمی شناخت اما جمله جالبی گفت: حتی اگر ۴میلیارد نفر به چیزی احمقانه باور داشته باشند، آن چیز بازهم احمقانه است . هر وقت چیزی را درست یافتید، لازم نیست همرنگ جماعت شوید و آنها نیز شما را تکفیر می کنند. اخطار می دهم که دانستن باعث تنهاییست.

تعصب:
نمی دانم این چندمین بار است که در مورد تعصب گفتگو داریم. تعصب یعنی اعتقادی که حتی اجازه شک در مورد آن را به خود ندهیم. ما گاهی فراموش می کنیم که مطلق فقط خداست نه تفکر و بینش ما نسبت به او. اگر چهارچوبهای ذهنی خود را بشکنیم، به چیزهایی فکر خواهیم کرد که اجازه آنرا به خود نمی دادیم و اینکار باعث گسترش افق دید می شود.

دانای کل:
ما عقل کامل نیستیم پس تکبر نکنیم و بجای اتکا به عقل خودمان، به کلام خدا، بزرگان، مشورت و خصوصا مکاشفه توجه داشته باشیم. از آنجایی که خدا لال نیست، متواضعانه سوال خودرا از او بپرسید و منتظر نشانه ها باشید.او جواب می دهد.

نتیجه:
بیاییم نتیجه گرایی را کنار بگذاریم و باور کنیم که: ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه . ما تنها وظیفه داریم که به درستی و در حد توان خود عمل کنیم و نتیجه در دست خداست. به او اعتماد کنید و باور کنید که بهترین را رقم میزند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر - حضرت حافظ

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر - حضرت حافظ

شمایی که در کنار محبوب خود نشسته ای لطفا این پست را نخوان زیرا ابدا به شما مربوط نیست! و شمایی که تاکنون دلدادگی را نیازموده ای نیز قطعا چیزی نخواهی فهمید! این پست از آن شادی هایی هست که از جنس جنون است و عاقلان نمی فهمند.

یادگار:
مانده ام که چرا همیشه از نیستی ها شکایت داریم؟ من مردی را می شناسم که دلداده مردان است و شما احتمالا او را منحرف می دانید. او دلداده ی همرزمانی است که تکه تکه شدند اما از خاطرات و شوخی هایشان با شوق و خنده می گوید! یا کسی که سالهاست دلداده ی مردی‌ست که بیاید و نجاتش بدهد!من کسی را می شناسم که دلداده زنی متاهل شد و با آنکه می دانست هرگز به او نخواهد رسید، اما همچنان با خاطره ی لبخند او شاد است بی آنکه چشم طمع به ناموس کسی داشته باشد! من دختری را می شناسم که هنوز رویای لحظات خوب در کنار مردی را می بیند که به او گفت نه! اینها صدای سخن ع‌ش‌ق است که در این گنبد دوار به یادگار مانده است!

غریق:
آیا می شود در نصف لیوان آب غرق شد؟اینها که گفتم نیمه ی پر لیوان است که قومی در آن غرق اند و عده ای حیران! در توییتر عده ای هستند که به شیفت شب معروفند. آنها در فکر ایام شادی غرق اند و سرسلسله ی این خاندان سعدی است که می گفت: «مارا همه شب نمی برد خواب!». بسیاری از شعرهای سعدی در وصف شب و یار و بی خوابی است. امشب در رویا بودم و کاپشنم با آتش سیگار سوخت اما اشکالی ندارد :) دنیا و آخرت به فدای این لحظه=)

بیچاره نظامی!
می گویند نظامی از روی بی میلی و به سفارش فلان شاه با استفاده از داستانی عربی به نگارش لیلی و مجنون پرداخت. بیچاره نظامی که احتمالا طعم دلدادگی را نچشیده زیرا اگر چشیده بود، هفتادهزار بیت را از سر شوق می نوشت! هرکدام از ما داستانهایی عظیم تر از لیلی و مجنون داریم اما کسی سفارش نداده تا بنویسیم! این یادگارهایی در دل ماست و هر لحظه با آن شادیم. اگر دیگران نمی فهمند هم به درک :)

کار خدا را می بینید؟ گاهی یک ماه نمی توانم بنویسم و ناگهان در ده دقیقه چه طوفانی بپا می شود! کاری نداشته باش که او هست یا نیست؛ او هر لحظه در ذهن توست و هیچکس حق ندارد یاد او و رویاهایت را از تو بگیرد پس با اینهمه دارایی شاد باش ؛)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بالاخره امسال با توجه به شیوع کرونا روزه بگیریم یا نگیریم؟

بالاخره امسال با توجه به شیوع کرونا روزه بگیریم یا نگیریم؟

مرجع:
بسیار می شنویم که روزه داری باعث تقویت سیستم ایمنی می شود و احتمالا منبع این گفتارها را باید تحقیق خانم دکتر تانیا دارف در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دانست. در این تحقیق گفته شده:«بیمارانی که دو روز قبل از شیمی درمانی به مدت بسیار محدود(یعنی ۲ الی ۴ روز) روزه گرفته اند نسبت به فرایند درمان واکنش بهتری داشته اند. بنابراین پیشنهاد می شود در هر شش ماه به مدت ۲ الی ۴ روز یعنی جمعا ۸ روز در سال بصورت غیر پیوسته روزه گرفته شود». تا این لحظه برای اینجانب احراز نشده که منظور خانم دکتر تانیا دارف، روزه داری به سبک اسلامی (یعنی محدودیت کامل خوردن و آشامیشدن در کل روز) بوده و یا روزه داری مسیحی و یهودی (که در آن خوردن برخی خوراکیها مثلا گوشت قرمز به مدت یک ساعت الی چند روز محدود می شود).

نظر پزشک:
سرکار خانم دکتر هوشمند «متخصص تغذیه از هلند»، پنج نکته را اعلام کردند که در اینجا بیان می شود. باید توجه داشت که برای روزه گرفتن، باید هر پنج شرط را رعایت کنید:

  1. کسانی که به هر دلیلی قصد روزه گرفتن دارند،باید بتوانند حتما در فاصله افطار تا سحر،آب از دست رفته را جبران کنند زیرا در غیر اینصورت سیستم ایمنی بدن به شدت تضعیف می شود.
  2. با توجه به بازسازی سیستم ایمنی بدن در خواب، روزه داران باید حتما ۶ الی ۸ ساعت در شبانه روز بخواب مفید داشته باشند.
  3. حدود ۱۰۰ گرم قند باعث اختلال در بازسازی سیستم ایمنی بدن به مدت حدود ۵ ساعت می شود.
  4. رعایت بهداشت با توجه به شیوع کرونا در هر حالت لازم است.
  5. روزه گرفتن به سبک اسلامی در ماه هایی که طول روز کوتاه است، برای کسانی که بیماریهای زمینه ای ندارند، با فرض موارد فوق ایرادی ندارد.در غیر اینصورت نه تنها توصیه نمی شود بلکه ضایعات جبران ناپذیری بر دستگاه ایمنی خواهد داشت.


نظر اسلام:
پس از مشورت با شیخ مجتبی خلیلی، مشخص شد طبق نظر فقیه اسلامی،روزه گرفتن با فرض سه شرط ممنوع و بلکه «حرام» است.لازم بذکر است که حتی «احتمال» بروز هرکدام به تنهایی کفایت می کند و لازم به یقین نیست:

  1. ایجاد بیماری(یا افزایش امکان ابتلا)
  2. و یا تشدید بیماری
  3. و یا افزایش طول بیماری و تأخیر در سلامت


نظر حقوقدان:
طبق نظر دکتر مهداد هوشمند (وکیل و حقوقدان) مطابق مواد ۶، ۷، ۹، ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۲ قانون «طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و واگیردار» مصوب ۱۳۲۰ و مواد ۲۹۰، ۲۹۱، ۲۹۵، ۳۰۲ «قانون مجازات اسلامی» با کسانی که در زمینه حفظ امنیت اجتماعی کوتاهی و یا سهل‌انگاری کنند نیز امکان برخوردهای مختلفی از پرداخت جزای نقدی تا قصاص وجود دارد!

مسئولیت اجتماعی:
علاوه بر تمام مواردی که در فوق اعلام شد، باید جنبه ی اجتماعی مسئله را نیز درنظر داشت.انجام عملی که در آن، یک شخص باعث به خطر افتادن دیگران (چه یک نفر و چه کل جامعه) شود،گناه و از نظر اسلام حرام است و حتی اگر گناه و حرام نباشد نیز کاری ناپسند و نوعی بی مسئولیتی است.دقت کنیم که چه می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم