امروز از چیزی مینویسم که مدتی درگیر آن بودم و فکر می کردم که اعتقادم صحیح است و باید سایرین را به اعتقادم مژده دهم. این اشتباه بود…

خدای شخصی:
از جنید پرسیدند که خدا چگونه است،گفت: آب به رنگ ظرفی است که درآن ریخته می شود . مشخص است که خدای هرکدام از ما مطابق ظرفیت و ذهن ماست و درست نیست که اعتقادمان را به دیگران تحمیل کنیم. کاش داستان موسی و شبان را در تمام کتابهای درسی می نوشتند تا نتیجه ی تکفیر خدایان شخصی را بیاموزیم. فراموش نکنیم که اگر خدای کسی حذف شود، ناخودآگاه شریعت و اخلاق نیز خواهد مُرد. آیا شریعتها چیزی جز مجموعه اصول و فرامین هستند؟

همه اعتقادات محترمند:
این عبارت را در بیوگرافی پیج هم می بینید و چند روز پیش، یک متعصب از آن ایراد میگرفت. آیا اگر کسی را گمراه ببینیم، باید به اعتقادات او اهانت کنیم؟ تعصب یعنی اعتقادی که اجازه شک کردن به آن را هم ندهیم و ناخودآگاه باعث محدودیت تفکر شود. آیا این به معنی کفران بزرگترین نعمت خدا یعنی عقل نیست؟ وقتی که حتی تفاسیر ما از خدا هم شخصی است،چگونه میخواهیم اعتقاد دیگران را نقد یا تکفیر کنیم؟مسئله اینجاست که برخی از ما خدا را لال یا مرده می پندارند و از شدت تعصب، فکر می کنند که فقط تفسیر خودشان از خدا صحیح است. خدایی که تفسیر شود خدا نیست!

مرگ خدا:
حالا انسانی را به خاطر بیاورید که دیگر خدایی در ذهنش ندارد. او به دستور و اصول کدام خدا معتقد است؟ بقول نیچه: روزی دیوانه ای در بازار با یک فانوس می دوید و می گفت:من به دنبال خدا میگردم!و دیگران او را مسخره میکردند. دیوانه فانوس را بر زمین گذاشت و با گریه گفت:خدا مُرده است!شما او را کشتید! در این داستان نیچه میگوید که من کاری ندارم که خدایی هست یا نیست اما اگر می خواهید او را بکشید،چیزی هم داشته باشید که جایش بگذارید. آیا دارید؟پوچ گرایی،افسردگی و تنهایی از ثمرات مرگ خداست که به بی اخلاقی ختم می شود. حالا با خود بیاندیشید که سلاخی یک خدا چه ثمراتی دارد…
‌‌
راهنما:
ما هرگز نمی توانیم به کسی در زمینه اعتقاداتش راهنمایی کنیم!اعتقاد یک مفهوم شخصی است و شاید حتی تفسیر من فقط برای خودم صحیح باشد(تازه اگر غلط نباشد!). ما مجازیم در مورد هنجارها و اصول اخلاقی مورد پذیرش اجتماع راهنمایی کنیم نه اصول اعتقادی و اخلاقی شخصی!امر به کدام معروف؟تفسیر خودمان از معروف؟نیک و بد و خیر و شر مفهومی شخصی است اما هنجارها، قانون و اصول اجتماعی برای همه یکسان و لازم‌الاجراست.

می گویند بزرگترین گناه ناامیدی است.
ناامید کردن کسی از خدایش چطور؟
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل