زیباترین شعر حافظ :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زیباترین شعر حافظ» ثبت شده است

خط سوم
ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

تا حالا دقت کرده اید که ما چقدر مردمی سیاست زده ایم؟ بیاییم به داستان سحر خدایاری یا دختر آبی از نگاه اصول بنگریم. بقول مولانا: خدای را جو در سیاست عالم

مسئله:
آیا دقت کرده اید که در مملکت ما به محض بروز هر اتفاقی سلبریتی ، فوتبالیست ، اینفلوئنسر و بازیگر ها به اظهار نظر میپردازند؟ ناخودآگاه به یاد جمله برتراند راسل افتادم که میگفت: مشکل دنیا این است که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند! همین روزهاست که تیدا هم به ما راهکاری نوین بدهد و چون گرفتن راهکار از تیداها را مصلحت ندیدم، شروع به تحقیق کردم.

تحقیق:
در جریان تحقیقاتم به خانمی با نام آیسان احتشامی برخوردم که در پیج اینستاگرام خود فریاد می زد من زنده هستم! اما عکسهای او با نام سحر خدایاری یا همان دخترآبی دست به دست میشد. در ابتدا شک کردم اما بعد از دیدن پستهای او، متوجه شدم که عکسها مربوط حضور چهار سال پیش او در استادیوم است و یک پیج جدید نیست.و همین باعث شد نظرم جلب شود. امروز دیدم که مراسم هفتم سحر در روستایی از توابع چهارمحال و بختیاری برگزار می شود. پس چرا امروز گفتند که او مرده است؟

نتیجه:
من از این تحقیق دو نتیجه گرفتم: اول آنکه من نمی دانم که چنین اتفاقی رخ داده باشد. ثانیا: گروهی را می بینم که عاقلانه بعد از عاشورا و با منافع سیاسی، قصد ایجاد موج اجتماعی را بوسیله ی تصاویر دروغ دارند. به راستی تا چه زمانی قرار است احساسات پاک مردم اینگونه به بازی گرفته شود؟

خدای را جو در سیاست عالم!
در ابتدا باید بگویم که من برای این خانم اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد آرزوی مغفرت می کنم اما با دروغ نمی توان حقوق از دست رفته را باز یافت. هرگز نمی توان از یک نطفه حرام، توقع حلالزاده را داشت و دروغ همان نطفه حرام است. آری حقوق بسیاری ممکن است ضایع شود اما آیا از مسیری غلط می توان به نتیجه ای درست رسید؟ اصلا یک بار با خودتان فکر کنید که آیا مهمترین دغدغه جامعه ی ما حضور زنان در استادیوم است؟ با این تفکر است که به راحتی به هر سو برده می شویم و برای آتش سودجویان هیزم خواهیم بود و ما از برون در شده مغرور صد فریب!.

حاشیه:
جالب است که امروز بعد از مواجهه با موضوع، دو استوری گذاشتم و توضیحی مختصر داده و گفتم بدلیل آنکه نمی خواهم در ترویج دروغ سهیم باشم، در این حرکت شرکت نمی کنم. اما عجیب است که در زمانی کوتاه، استوری های من ریپورت شد! به راستی خط سوم اینقدر برای سودجویان خطرناک است؟ اگر اینطور باشد به وظیفه ام عمل کرده ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گاهی سخت می شود:
مدتی هست که وقتی چیزی را برای پست آماده می کنم، با خودم می گویم که این مطلب بیش از حد پیچیده است و قابل درک نیست. گاهی می بینم که متن پست را نمی شود بصورت یکپارچه و ادبی در آورد. و حتی آن مطلب نیاز به توضیحات فراوان ندارد و کوتاهتر از یک مقاله است. بعضی مطالب هستند که اگر توضیح داده شوند، زیبایی خود را از دست می دهند. بنابراین تصمیم گرفته ام که تغییراتی در نحوه ی پستهای خط سوم بدهم.

شبکه ها:
‌همانطور که می دانید، درحال حاضر خط سوم در اینستاگرام، تلگرام، توییتر، فیسبوک، تامبلر و… حضور دارد و همین باعث می شود که اصول آنها نیز رعایت شوند. مثلا در توییتر نمی توان متن طولانی نوشت و در تامبلر هم ضرورتی برای استفاده از کلمات کلیدی وجود ندارد. با توجه به این موارد، باید استانداردی در نگارش را پیش گرفت که تمام شبکه ها را پشتیبانی کند. با کلیک بر روی لینک در بیو، می توانید تمام شبکه ها را مشاهده فرمایید. ضمنا متون درج شده در توییتر کمی متفاوت است بنابراین پیشنهاد می کنم که اگر توییتر دارید، خط سوم را در آنجا هم دنبال کنید.

تغییر:
با توجه به چهار دلیلی که در بالا ذکر کردم و اصول سایر شبکه های اجتماعی، می خواهم از این ببعد مطالب را از نظر پیچیدگی دسته بندی کرده و متون کوتاه را نیز درج کنم اما مقالات و مطالبی که توضیحات طولانی نیاز دارند را همچنان درج خواهم کرد.

سوالات:

  1. ⁩آیا با این شیوه ی جدید موافقید؟
  2. ⁩به نظر شما چطور نوشته شود بهتر است؟
  3. ⁩با توجه به پست های قبلی، آیا توضیحات کامل را مفید می دانید و یا درج کوتاه؟
  4. ⁩اگر پیشنهاد دیگری دارید لطفاً بیان بفرمایید.


خادم:
ضمن تشکر از تمام عزیزانی که خط سوم را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند، لازم می دانم که مثل گذشته، آمادگی خود را برای بیان توضیحات تکمیلی در دایرکت اعلام کنم. این برای من افتخار بزرگی است و خدمت به ایمانداران را لطف خدا می دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

این صدای خط سوم است که در جریانات افزایش قیمت بنزین 98 برای حقوق مردمش معترض است! او نه کسی را تحریک می کند و نه قصد اغتشاش دارد!

آغاز:
شبی ناگهان شنیدیم که بنزین ۳۰۰۰ تومان شد! در ابتدا شبیه لطیفه بود اما بعد دیدیم که جدی است. آنقدر جدی که نمایندگان مردم هم نمی دانستند و برخی پرسیدند: پس ما چکاره بودیم؟ و استعفا دادند. ماجرا این بود که سه نفر نشستند و برای آینده ملت تصمیمی حیاتی گرفتند و گفتند کارشناسی شده است!

کارشناسی:
این کارشناسی اینقدر دقیق بود که در سه روز، پنج بار اصلاحش کردند. در این طرح کارشناسی، نان‌آورانی مانند تاکسی های اینترنتی اصلا دیده نشده بودند! آنها به خانواده های ۴ نفره، معادل یک باک بنزین پول دادند و اصلا فکر نکردند که با حقوق ۱.۶۴۰.۰۰۰ تومان نمی شود خرج خانه را داد و مردم برای زنده ماندن باید مسافرکشی کنند و حالا قیمت بنزین ۳ برابر شده است.

اعتراض:
همین تصمیم کارشناسی توسط ۳ نفر برای ۸۵ میلیون نفر، باعث حیرت مردم شد و آنها حالا خودشان را در فلاکت مطلق دیدند. برخی گفتند که بله حق اعتراض دارید اما نگفتند که این اعتراض باید در دیوان عدالت اداری مطرح شود و قاضی هم بررسی می کند که خلاف قانون و شرع نباشد. چقدر جالب است که خودشان قانون ساختند و حالا اجرا می کنند. حالا مردم به چه اعتراض کنند؟ قانون یا مجری آن؟

اغتشاش:
من شخصا هر حرکتی که باعث وارد آمدن زیان به اموال و آرامش مردم شود را محکوم می کنم اما مردم باید چگونه اعتراض کنند؟ مردمی که به روزنامه همشهری نامه می زدند که: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! چگونه باید صدایشان را که ساکنین نیاوران که حالا کمتر از ۱۰٪ محبوبیت داشتند می رساندند؟ آنها به خیابانها آمدند و عده ای که هدفشان مجهول است، با رفتار خود باعث انحراف اعتراضات شدند.

رسانه:
به ناگهان دیدیم که حق گفتن و شنیدن با قطع اینترنت گرفته شد و ما ماندیم به مُشتی پیام‌نرسان! که تحت کنترل شدید بوده و دایما ایراد داشتند. و تمام این پیام‌نرسان ها، هرکدام به نحوی مانع عضوگیری کانالها می شدند که آدم با خود می گفت: حتی تجمع در مجازی هم ممنوع است! در این میان،وزیر ارتباطات در توییتر پاسخ جان بولتون را داد و همه پرسیدند: اینترنت برای ما اَخ است؟ به راستی کدام مسئول، جواب مردم خودش را داد؟ رسانه ملی هم که سنگ تمام گذاشت و دولتی ها از آن تقدیر کردند. اما آیا رسانه ملی فقط یک بار،اعتراض ملت را منعکس کرد؟

می دانم که شما جنبه هایی از ماجرا را دیده اید که از نگاه من دور ماند. بسیاری هنوز دسترسی به اینترنت ندارند اما این وظیفه شماست که صدای آنها باشید. نظر شما چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

امشب بعد از پنج سال با شما درددل می کنم. دقت کرده اید که سیصد پست و نزدیک به پنج سال گذشت؟ چقدر باهم گفتیم و شنیدیم و آموختیم. چه دوستانی آمدند و رفتند. حالا شاید یک میلیون نفر با خط سوم (نه من) آشنا شده اند…

انگار همین دیروز بود که قلم در دست خطاط قرار گرفت و نوشت. نمی دانم به درددل چند نفر گوش کردم اما می دانم که در غم‌های بسیاری شریک بودم. واقعا بخاطر ندارم که چند سوال را پاسخ دادم اما می دانم که بسیار بود. گاهی سوالات بقدری تخصصی بود که شروع به تحقیقات گسترده می کردم. از فراکتال ها و تُهی در ریاضیات گرفته تا حادث و قدیم در فلسفه. از مُثُل افلاطون تا نسبیت عام اینشتین. فقط می دانم که باید زبان همه را می فهمیدم.

چند روز پیش، دوستی می گفت که روحت را نمی توانم حس کنم. می گفت یا راه را بسته ای و یا خودت را بین بسیاری تقسیم کرده ای اما در هر حالت چیزی از تو نمانده که حس کنم. بله او درست می گفت. این میراث خط سوم است. فرجامی که از ابتدا معلوم بود.

پای صحبت ها نشستم. از دختری که پدرش به او تجاوز کرده بود تا پسری که پدرش را در یک اتفاق کشته بود. نمی دانم چند نفر را متناسب با شریعت و اعتقاد خودش به محبت خدا امیدوار کردم و با او آشتی دادم. شاید نتوانم بگویم که گاهی این آشتی چقدر بعید به نظر می آمد. هر بار درد را با ایشان چشیدم و این وظیفه خط سوم بود. دردهایی که شاید اگر نشنوید راحت تر باشید اما هرگز رازی فاش نشد.

هر بار که عزیزی آمد، ندایی گفت: کاشف، حال خودت مهم نیست! او را دریاب! او امانتی نزد توست!. خداراشکر که تمام سعیم را کردم و خوشحالم که نشانه ها راهنما بودند. از هر عزیزی که حس می کند کوتاهی کرده ام، صمیمانه عذر می خواهم. لطفاً من را ببخشید. من تمام سعیم را کردم اما شاید توانم کم بوده. حلال کنید.

اشتباه نکنید این غمنامه نیست. هرچه کردم وظیفه بود و چه افتخاری بالاتر از این؟ حالا می دانم که خط سوم یعنی دوستی با همه حتی کسانی که طرد شده اند. به یاد جمله ای شمس تبریزی افتادم که می گفت: تنهات رها کردند. من یار بی یارانم.

امشب خواستم با شما درددل کنم. شاید در این پنج سال، کسی نیامد که بخواهد بشنود. شاید هم فقط شنیدن را یاد گرفته ام. شاید اینقدر درگیر مشکلاتشان بودیم که فرصت نشد. باز هم ببخشید. این بود درددل های پنج ساله. دقت کردید که امشب باران بارید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
فکر هر کس به قدر همت اوست - حضرت حافظ

فکر هر کس به قدر همت اوست - حضرت حافظ

چند روز پیش،دوستی گفت که از تفکر درست بنویسم. راستش قبلا پراکنده گفته بودیم و این پست جنبه جمعبندی دارد. من قصد ندارم جملات انگیزشی بگویم زیرا سخنرانان انگیزشی فراوانند پس چیزی خواهم گفت که به ندرت جایی گفته شده.

استقلال:
حداقل ۳۰ پست در مورد استقلال تفکر نوشتم.حالا بیایید ببینیم که چقدر از تفکرمان ساخته خودمان است و چقدر به ما تزریق شده؟ من هرگز به القای تفکراتم نپرداختم زیرا با اینکار، شما را محدود به فکر خودم می کردم و حتی خدا هم چنین کاری نمی کند. به راستی که بزرگترین ظالمان زمان ما رسانه ها هستند که استقلال تفکر را می دزدند.بله هیچکس بیطرف نیست حتی من و شما.

منشأ:
قبلا گفتیم که منشأ هر تفکری را باید خدا، نفس یا شیطان دانست و شناخت آن نیز سخت نیست. وقتی شما به غذا فکر می کنید، احتمالا گرسنه اید و این تفکر ناشی از نفس است. در بیان خلاصه،نفس را نباید سرکوب کرد زیرا آنرا خدا برای بقای انسان قرار داد و جهت تامین آن راهکار گفت.

دانش:
بقول حافظ: فکر هرکس بقدر همت اوست . دانش نتیجه تجربه است و با افزایش دانش، زاویه دید و تفکر گسترش خواهد یافت و اصلی ترین راه افزایش دانش، مطالعه است. دقت کنیم که با مطالعه در تفکرات سایرین، استقلال فکری خود را تباه نسازیم بلکه بیطرفانه در آن فکر کنیم و بگوییم: شاید غلط باشد.

نفی:
مارکس خدا را نمی شناخت اما جمله جالبی گفت: حتی اگر ۴میلیارد نفر به چیزی احمقانه باور داشته باشند، آن چیز بازهم احمقانه است . هر وقت چیزی را درست یافتید، لازم نیست همرنگ جماعت شوید و آنها نیز شما را تکفیر می کنند. اخطار می دهم که دانستن باعث تنهاییست.

تعصب:
نمی دانم این چندمین بار است که در مورد تعصب گفتگو داریم. تعصب یعنی اعتقادی که حتی اجازه شک در مورد آن را به خود ندهیم. ما گاهی فراموش می کنیم که مطلق فقط خداست نه تفکر و بینش ما نسبت به او. اگر چهارچوبهای ذهنی خود را بشکنیم، به چیزهایی فکر خواهیم کرد که اجازه آنرا به خود نمی دادیم و اینکار باعث گسترش افق دید می شود.

دانای کل:
ما عقل کامل نیستیم پس تکبر نکنیم و بجای اتکا به عقل خودمان، به کلام خدا، بزرگان، مشورت و خصوصا مکاشفه توجه داشته باشیم. از آنجایی که خدا لال نیست، متواضعانه سوال خودرا از او بپرسید و منتظر نشانه ها باشید.او جواب می دهد.

نتیجه:
بیاییم نتیجه گرایی را کنار بگذاریم و باور کنیم که: ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه . ما تنها وظیفه داریم که به درستی و در حد توان خود عمل کنیم و نتیجه در دست خداست. به او اعتماد کنید و باور کنید که بهترین را رقم میزند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر - حضرت حافظ

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر - حضرت حافظ

شمایی که در کنار محبوب خود نشسته ای لطفا این پست را نخوان زیرا ابدا به شما مربوط نیست! و شمایی که تاکنون دلدادگی را نیازموده ای نیز قطعا چیزی نخواهی فهمید! این پست از آن شادی هایی هست که از جنس جنون است و عاقلان نمی فهمند.

یادگار:
مانده ام که چرا همیشه از نیستی ها شکایت داریم؟ من مردی را می شناسم که دلداده مردان است و شما احتمالا او را منحرف می دانید. او دلداده ی همرزمانی است که تکه تکه شدند اما از خاطرات و شوخی هایشان با شوق و خنده می گوید! یا کسی که سالهاست دلداده ی مردی‌ست که بیاید و نجاتش بدهد!من کسی را می شناسم که دلداده زنی متاهل شد و با آنکه می دانست هرگز به او نخواهد رسید، اما همچنان با خاطره ی لبخند او شاد است بی آنکه چشم طمع به ناموس کسی داشته باشد! من دختری را می شناسم که هنوز رویای لحظات خوب در کنار مردی را می بیند که به او گفت نه! اینها صدای سخن ع‌ش‌ق است که در این گنبد دوار به یادگار مانده است!

غریق:
آیا می شود در نصف لیوان آب غرق شد؟اینها که گفتم نیمه ی پر لیوان است که قومی در آن غرق اند و عده ای حیران! در توییتر عده ای هستند که به شیفت شب معروفند. آنها در فکر ایام شادی غرق اند و سرسلسله ی این خاندان سعدی است که می گفت: «مارا همه شب نمی برد خواب!». بسیاری از شعرهای سعدی در وصف شب و یار و بی خوابی است. امشب در رویا بودم و کاپشنم با آتش سیگار سوخت اما اشکالی ندارد :) دنیا و آخرت به فدای این لحظه=)

بیچاره نظامی!
می گویند نظامی از روی بی میلی و به سفارش فلان شاه با استفاده از داستانی عربی به نگارش لیلی و مجنون پرداخت. بیچاره نظامی که احتمالا طعم دلدادگی را نچشیده زیرا اگر چشیده بود، هفتادهزار بیت را از سر شوق می نوشت! هرکدام از ما داستانهایی عظیم تر از لیلی و مجنون داریم اما کسی سفارش نداده تا بنویسیم! این یادگارهایی در دل ماست و هر لحظه با آن شادیم. اگر دیگران نمی فهمند هم به درک :)

کار خدا را می بینید؟ گاهی یک ماه نمی توانم بنویسم و ناگهان در ده دقیقه چه طوفانی بپا می شود! کاری نداشته باش که او هست یا نیست؛ او هر لحظه در ذهن توست و هیچکس حق ندارد یاد او و رویاهایت را از تو بگیرد پس با اینهمه دارایی شاد باش ؛)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم