مناسبتی :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۱۶ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: مناسبتی» ثبت شده است

خط سوم
ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

تا حالا دقت کرده اید که ما چقدر مردمی سیاست زده ایم؟ بیاییم به داستان سحر خدایاری یا دختر آبی از نگاه اصول بنگریم. بقول مولانا: خدای را جو در سیاست عالم

مسئله:
آیا دقت کرده اید که در مملکت ما به محض بروز هر اتفاقی سلبریتی ، فوتبالیست ، اینفلوئنسر و بازیگر ها به اظهار نظر میپردازند؟ ناخودآگاه به یاد جمله برتراند راسل افتادم که میگفت: مشکل دنیا این است که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند! همین روزهاست که تیدا هم به ما راهکاری نوین بدهد و چون گرفتن راهکار از تیداها را مصلحت ندیدم، شروع به تحقیق کردم.

تحقیق:
در جریان تحقیقاتم به خانمی با نام آیسان احتشامی برخوردم که در پیج اینستاگرام خود فریاد می زد من زنده هستم! اما عکسهای او با نام سحر خدایاری یا همان دخترآبی دست به دست میشد. در ابتدا شک کردم اما بعد از دیدن پستهای او، متوجه شدم که عکسها مربوط حضور چهار سال پیش او در استادیوم است و یک پیج جدید نیست.و همین باعث شد نظرم جلب شود. امروز دیدم که مراسم هفتم سحر در روستایی از توابع چهارمحال و بختیاری برگزار می شود. پس چرا امروز گفتند که او مرده است؟

نتیجه:
من از این تحقیق دو نتیجه گرفتم: اول آنکه من نمی دانم که چنین اتفاقی رخ داده باشد. ثانیا: گروهی را می بینم که عاقلانه بعد از عاشورا و با منافع سیاسی، قصد ایجاد موج اجتماعی را بوسیله ی تصاویر دروغ دارند. به راستی تا چه زمانی قرار است احساسات پاک مردم اینگونه به بازی گرفته شود؟

خدای را جو در سیاست عالم!
در ابتدا باید بگویم که من برای این خانم اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد آرزوی مغفرت می کنم اما با دروغ نمی توان حقوق از دست رفته را باز یافت. هرگز نمی توان از یک نطفه حرام، توقع حلالزاده را داشت و دروغ همان نطفه حرام است. آری حقوق بسیاری ممکن است ضایع شود اما آیا از مسیری غلط می توان به نتیجه ای درست رسید؟ اصلا یک بار با خودتان فکر کنید که آیا مهمترین دغدغه جامعه ی ما حضور زنان در استادیوم است؟ با این تفکر است که به راحتی به هر سو برده می شویم و برای آتش سودجویان هیزم خواهیم بود و ما از برون در شده مغرور صد فریب!.

حاشیه:
جالب است که امروز بعد از مواجهه با موضوع، دو استوری گذاشتم و توضیحی مختصر داده و گفتم بدلیل آنکه نمی خواهم در ترویج دروغ سهیم باشم، در این حرکت شرکت نمی کنم. اما عجیب است که در زمانی کوتاه، استوری های من ریپورت شد! به راستی خط سوم اینقدر برای سودجویان خطرناک است؟ اگر اینطور باشد به وظیفه ام عمل کرده ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

امیدوارم بعد از پایان این پیشگویی، همچنان اجتماعی باقی بمانم نه سی.ا.سی. این متن بارها ویرایش شده است.


نماینده ی شیر:
امشب می شنیدم که بانکها، خودروسازها، و کارتل ها و مافیای آنها با کمک کارشناسان رسمی دادگستری، خون همه را در شیشه کرده اند. کارخانه ی ۱۰۰ n تومانی به نفع زورمندان ۱۰ n تومان قیمت‌گذاری شده و به نام همان مسئول قولنامه می شود. ‌چند شب پیش نماینده قوه قضاییه می گفت بله اطلاع داریم که چندین سال به همین منوال است! و در جواب اینکه چرا می دانند و کاری نمی کنند چه باید بگوییم؟

تفاوت:
برخی می گویند که نباید کسی را اعدام کرد اما مجازات کسی که هزاران نفر را تا پایان عمر در آرزوی مرگ فرو می برد چیست؟ در این جامعه چه کسی از نیروی مولد حمایت می کند؟ مسئولین؟ بقول سعدی: تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ شنیدم که وزیر کار می گفت: این حقوق کارگران عادلانه نیست. آیا می شود بپرشم شغل شما چیست و برای چه چندین برابر کارگران حقوق می گیرید و هیچ کاری نمی کنید؟ نمی خواهم به این فکر کنم که شما هم با آنهایی...

فقرای همیشگی:
گاهی اوقات قلم گیر می کند و نمی چرخد. آیا می دانید که سالانه حدود ۲۰٪ به حقوق کارگرها اضافه می شود؟ آیا می دانید که خانه ی ۷۰ میلیون تومانی در عرض ۱۰ سال ۱.۵ میلیارد تومان شده است؟ و پراید ۱۴ میلیون تومانی حالا ۹۰ میلیون تومان است؟ اما حقوق ۷۰۰ هزار تومانی در عرض ۱۰ سال شده ۱.۸۰۰ هزار تومان. وقتی که شورای حقوق و دستمزد حقوق کارگر را ۱.۸۰۰ هزار تومان تعیین می کند،آیا نمی دانند که خط فقر ۶ میلیون تومان است؟

سیاسی:
در تمام دنیا، تشکیل اتحادیه های کارگری به منظور حمایت از کارگر بود اما کشور ما آنقدر سیاست زده است که در آن هر چیزی به راحتی سیاسی می شود. هنوز جریان کارگران ... و ... را فراموش نکرده ایم. از کجا معلوم؟ شاید همین حرفهای من هم سی.ا.سی باشد نه اجتماعی. بله برخی هر حرفی که باید خفه شود را سی.ا.سی می کنند اما صوفی نمی ترسد!

اعتراض:
تیتر روزنامه همشهری را در جریان گران شدن بنزین فراموش نمی کنم: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! در همان جریان مشخص شد که مردم هیچ راهی برای انعکاس نارضایتی ندارند و اصولاً در سیستم چنین چیزی فرض نشده است! اما هیچ عامل و ابزار بازدارنده ای نمی تواند مردی که ناعدالتی را می بیند، آچار در دست دارد، و خانواده اش گرسنه اند را مهار کند. این یک پیشگویی است. این را به گوش همه برسانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گاهی سخت می شود:
مدتی هست که وقتی چیزی را برای پست آماده می کنم، با خودم می گویم که این مطلب بیش از حد پیچیده است و قابل درک نیست. گاهی می بینم که متن پست را نمی شود بصورت یکپارچه و ادبی در آورد. و حتی آن مطلب نیاز به توضیحات فراوان ندارد و کوتاهتر از یک مقاله است. بعضی مطالب هستند که اگر توضیح داده شوند، زیبایی خود را از دست می دهند. بنابراین تصمیم گرفته ام که تغییراتی در نحوه ی پستهای خط سوم بدهم.

شبکه ها:
‌همانطور که می دانید، درحال حاضر خط سوم در اینستاگرام، تلگرام، توییتر، فیسبوک، تامبلر و… حضور دارد و همین باعث می شود که اصول آنها نیز رعایت شوند. مثلا در توییتر نمی توان متن طولانی نوشت و در تامبلر هم ضرورتی برای استفاده از کلمات کلیدی وجود ندارد. با توجه به این موارد، باید استانداردی در نگارش را پیش گرفت که تمام شبکه ها را پشتیبانی کند. با کلیک بر روی لینک در بیو، می توانید تمام شبکه ها را مشاهده فرمایید. ضمنا متون درج شده در توییتر کمی متفاوت است بنابراین پیشنهاد می کنم که اگر توییتر دارید، خط سوم را در آنجا هم دنبال کنید.

تغییر:
با توجه به چهار دلیلی که در بالا ذکر کردم و اصول سایر شبکه های اجتماعی، می خواهم از این ببعد مطالب را از نظر پیچیدگی دسته بندی کرده و متون کوتاه را نیز درج کنم اما مقالات و مطالبی که توضیحات طولانی نیاز دارند را همچنان درج خواهم کرد.

سوالات:

  1. ⁩آیا با این شیوه ی جدید موافقید؟
  2. ⁩به نظر شما چطور نوشته شود بهتر است؟
  3. ⁩با توجه به پست های قبلی، آیا توضیحات کامل را مفید می دانید و یا درج کوتاه؟
  4. ⁩اگر پیشنهاد دیگری دارید لطفاً بیان بفرمایید.


خادم:
ضمن تشکر از تمام عزیزانی که خط سوم را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند، لازم می دانم که مثل گذشته، آمادگی خود را برای بیان توضیحات تکمیلی در دایرکت اعلام کنم. این برای من افتخار بزرگی است و خدمت به ایمانداران را لطف خدا می دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
مارا بجز خیالت فکری دگر نباشد، در هیچ سر صدایی زین خوبتر نباشد - سلمان ساوجی

مارا بجز خیالت فکری دگر نباشد، در هیچ سر صدایی زین خوبتر نباشد - سلمان ساوجی

آموزش مطلب نویسی:
با توجه به سوالات بسیاری که در دایرکت در مورد نحوه نگارش و نوشتن متون پرسیده می شود، تصمیم گرفتم که در این پست به بیان برخی تجربیات بپردازم که امیدوارم که مفید باشند. قطعا شما نیز تجربیاتی دارید که بسیار باارزش‌اند. لذا خواهش میکنم که آنها را در کامنت بنویسید تا از شما نیز بیاموزیم.

  1. ⁩با چه نیتی: همیشه قبل از نوشتن، به نیت خود توجه کنید. بهتر است نیت خدا باشد و همین توجه به نیت، گاهی مانع از یک اشتباه میشود. در ابتدای نوشتن، از خدا طلب یاری کنید تا شاهد اعجاز او باشید. فراموش نکنید که: ما قلم هستیم در دست خطاط.
  2. به چه کسی: مسلما طریقه گفتار شما با یک کودک و افلاطون یکسان نیست. ظرفیتهای شنونده را در نظر داشته باشید و پیشنهاد می کنم برای آنکه همه بفهمند، از کلمات پیچیده استفاده نکنید. این کارها نشانه سواد نیست.
  3. با چه لحنی: هرگز نمی شود برای تشویق، تنبیه، محبت، آرام کردن، غم و… از یک لحن استفاده کرد. گاهی باید قاطع بود و گاهی هم مماشات کرد اما اکیدا توصیه می کنم جوری حرف نزنید که کسی وابسته شود. دلبری ممنوع است! اگر از کسی دل می برید،باید امانتدار نیز باشید!
  4. در چه زمانی: حرف را اگر زود بگویید کال است و اگر دیر بگویید بیات. اگر الان چیزی در مورد دختر آبی بنویسم، خواهم دید که: دوست عزیز خواب بودی و شام را خوردند!
  5. چه محتوایی: دقت کنید که به هجونویسی شهرت نیابید. اگر طالب گفتمان سازنده هستید، قبل از نوشتن تحقیق کنید. اگر از چیزی مطمئن نیستید ننویسید. گمراه کردن دیگران گناهی بزرگ است.
  6. منبع: اگر حرفی را از کسی نقل می کنید،حتما از صاحب سخن نیز نام ببرید. سعی کنید برای راحت تر بودن مخاطب، منابع خود را نیز ذکر کنید. همچنین مطالبی که منبع دقیقی ندارند را اشاعه ندهید.
  7. کمی طنز هم بد نیست: اگر مطالب را طولانی بنویسید و خیلی خشک باشد، مخاطب را خسته می کند. برای این کار طنز فاخر خوب است اما هرگز هجو ننویسید!
  8. مبهم حرف نزنید: من به وضوح متوجه شده ام که مردم دوست دارند که بعد از مطالعه، چیزی به تفکر ایشان اضافه شده باشد. بسیاری فقط به دنبال روزنه یا ایده هستند تا در ذهنشان گشایشی رخ دهد. کسی علاقه ای به مطالعه یک مکاشفه بی سر و ته ندارد و همین حالا هم درگیریهای فکری مردم کم نیست!
  9. دوست شناسی: قطعا شکل نگارش در خط سوم و خبر ورزشی متفاوت است. اول مشخص کنید که با چه کسانی میخواهید سخن بگویید، سپس شروع به نوشتن کنید.
  10. دعوا نکنید: فراموش نکنید که کسی مجبور نیست نوشته شما را بخواند. حتی کسی مجبور نیست که با شما صحبت کند! مستبد نباشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

این صدای خط سوم است که در جریانات افزایش قیمت بنزین 98 برای حقوق مردمش معترض است! او نه کسی را تحریک می کند و نه قصد اغتشاش دارد!

آغاز:
شبی ناگهان شنیدیم که بنزین ۳۰۰۰ تومان شد! در ابتدا شبیه لطیفه بود اما بعد دیدیم که جدی است. آنقدر جدی که نمایندگان مردم هم نمی دانستند و برخی پرسیدند: پس ما چکاره بودیم؟ و استعفا دادند. ماجرا این بود که سه نفر نشستند و برای آینده ملت تصمیمی حیاتی گرفتند و گفتند کارشناسی شده است!

کارشناسی:
این کارشناسی اینقدر دقیق بود که در سه روز، پنج بار اصلاحش کردند. در این طرح کارشناسی، نان‌آورانی مانند تاکسی های اینترنتی اصلا دیده نشده بودند! آنها به خانواده های ۴ نفره، معادل یک باک بنزین پول دادند و اصلا فکر نکردند که با حقوق ۱.۶۴۰.۰۰۰ تومان نمی شود خرج خانه را داد و مردم برای زنده ماندن باید مسافرکشی کنند و حالا قیمت بنزین ۳ برابر شده است.

اعتراض:
همین تصمیم کارشناسی توسط ۳ نفر برای ۸۵ میلیون نفر، باعث حیرت مردم شد و آنها حالا خودشان را در فلاکت مطلق دیدند. برخی گفتند که بله حق اعتراض دارید اما نگفتند که این اعتراض باید در دیوان عدالت اداری مطرح شود و قاضی هم بررسی می کند که خلاف قانون و شرع نباشد. چقدر جالب است که خودشان قانون ساختند و حالا اجرا می کنند. حالا مردم به چه اعتراض کنند؟ قانون یا مجری آن؟

اغتشاش:
من شخصا هر حرکتی که باعث وارد آمدن زیان به اموال و آرامش مردم شود را محکوم می کنم اما مردم باید چگونه اعتراض کنند؟ مردمی که به روزنامه همشهری نامه می زدند که: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! چگونه باید صدایشان را که ساکنین نیاوران که حالا کمتر از ۱۰٪ محبوبیت داشتند می رساندند؟ آنها به خیابانها آمدند و عده ای که هدفشان مجهول است، با رفتار خود باعث انحراف اعتراضات شدند.

رسانه:
به ناگهان دیدیم که حق گفتن و شنیدن با قطع اینترنت گرفته شد و ما ماندیم به مُشتی پیام‌نرسان! که تحت کنترل شدید بوده و دایما ایراد داشتند. و تمام این پیام‌نرسان ها، هرکدام به نحوی مانع عضوگیری کانالها می شدند که آدم با خود می گفت: حتی تجمع در مجازی هم ممنوع است! در این میان،وزیر ارتباطات در توییتر پاسخ جان بولتون را داد و همه پرسیدند: اینترنت برای ما اَخ است؟ به راستی کدام مسئول، جواب مردم خودش را داد؟ رسانه ملی هم که سنگ تمام گذاشت و دولتی ها از آن تقدیر کردند. اما آیا رسانه ملی فقط یک بار،اعتراض ملت را منعکس کرد؟

می دانم که شما جنبه هایی از ماجرا را دیده اید که از نگاه من دور ماند. بسیاری هنوز دسترسی به اینترنت ندارند اما این وظیفه شماست که صدای آنها باشید. نظر شما چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
از خون جوانان وطن لاله دمیده - عارف قزوینی

از خون جوانان وطن لاله دمیده - عارف قزوینی

حالا باید در مورد اتفاقات و اغتشاشات و اعتراضات قیمت بنزین بنویسم. بدون تعارف خواهم نوشت!

خبر:
از همه طرف اخبار ضد و نقیض می شنوم. یکی می گوید که در جاده ی بندر امام، افرادی که به نیزارها فرار کرده بودند را به گلوله بسته اند و اجسادشان حالا در نیزار ها است. یکی دیگر می گوید هفتاد درصد از تلفات، مربوط به نیروهای امنیتی است که اغتشاشگران مسئول قتل آنها هستند. تنها چیزی که می دانم این است که آدم کشته شده! توجه کنید به واژه ی آدم!. یا ایهاالناس آدم کشته شده!

آغشته:
اما به راستی چرا کشته شدند؟ چه کسی مسئول این خون‌ است؟ کسی که آتش زد؟ آنکه آتش گشود؟ کسی که آتش گرفت؟ یا برخی که آتش را شعله ور ساختند؟ همان برخی که با نادانی خویش بنزین بر این آتش ریختند!؟ چه لبهایی که به دروغ آلوده بود و دستهایی که به خون آغشته شد! یا ایهاالناس دشمن را بشناسید!

هیزم:
چرا باید هیزم آتش برخی باشم؟ این سوالی است که هر آدمی باید از خودش بپرسد. چقدر از این برخی برای شما جنگیدند، اسارت کشیدند، دست و پا و نخاع و اعصاب و روان دادند؟ کدام تصمیمشان فرزندانتان را به کشتن نداد؟ برخی که یک شبه سعدآباد را ترک کردند؟ یا برخی که دوباره در همانجا اطراق کردند؟ برخی که وقتی مردم را مخالف خود دیدند، ۱۷۰۰۰ نفر را در کوچه ها ترور کردند؟ یا برخی که وقتی سوت اولین موشک را شنیدند، به جایی خوش آب و هوا برای تحصیل رفتند که تابعیت آنرا داشتند؟ آری همه ی اینها برخی هستند و ما همگی هیزم! یا ایهاالناس واقعا برای کدامیک مهم هستیم!؟

اینجا را ببین! می خواستم چیزی ننویسم اما وقتی آدم می میرد، خونم به جوش می آید! خط سوم پاسدار خون آدم است و مقید به صراط وارث آدم! ببخشید که پرحرفی کردم. دست خودم نبود. حال کاشف خوب نیست. حالا او یکپارچه خشم است و وظیفه. مگر صوفی می تواند بی تفاوت باشد؟ وظیفه شما چیست؟ شما بنویس از آنچه باید بگویی.

از خون جوانان وطن لاله دمیده…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی - حضرت حافظ

امشب بعد از پنج سال با شما درددل می کنم. دقت کرده اید که سیصد پست و نزدیک به پنج سال گذشت؟ چقدر باهم گفتیم و شنیدیم و آموختیم. چه دوستانی آمدند و رفتند. حالا شاید یک میلیون نفر با خط سوم (نه من) آشنا شده اند…

انگار همین دیروز بود که قلم در دست خطاط قرار گرفت و نوشت. نمی دانم به درددل چند نفر گوش کردم اما می دانم که در غم‌های بسیاری شریک بودم. واقعا بخاطر ندارم که چند سوال را پاسخ دادم اما می دانم که بسیار بود. گاهی سوالات بقدری تخصصی بود که شروع به تحقیقات گسترده می کردم. از فراکتال ها و تُهی در ریاضیات گرفته تا حادث و قدیم در فلسفه. از مُثُل افلاطون تا نسبیت عام اینشتین. فقط می دانم که باید زبان همه را می فهمیدم.

چند روز پیش، دوستی می گفت که روحت را نمی توانم حس کنم. می گفت یا راه را بسته ای و یا خودت را بین بسیاری تقسیم کرده ای اما در هر حالت چیزی از تو نمانده که حس کنم. بله او درست می گفت. این میراث خط سوم است. فرجامی که از ابتدا معلوم بود.

پای صحبت ها نشستم. از دختری که پدرش به او تجاوز کرده بود تا پسری که پدرش را در یک اتفاق کشته بود. نمی دانم چند نفر را متناسب با شریعت و اعتقاد خودش به محبت خدا امیدوار کردم و با او آشتی دادم. شاید نتوانم بگویم که گاهی این آشتی چقدر بعید به نظر می آمد. هر بار درد را با ایشان چشیدم و این وظیفه خط سوم بود. دردهایی که شاید اگر نشنوید راحت تر باشید اما هرگز رازی فاش نشد.

هر بار که عزیزی آمد، ندایی گفت: کاشف، حال خودت مهم نیست! او را دریاب! او امانتی نزد توست!. خداراشکر که تمام سعیم را کردم و خوشحالم که نشانه ها راهنما بودند. از هر عزیزی که حس می کند کوتاهی کرده ام، صمیمانه عذر می خواهم. لطفاً من را ببخشید. من تمام سعیم را کردم اما شاید توانم کم بوده. حلال کنید.

اشتباه نکنید این غمنامه نیست. هرچه کردم وظیفه بود و چه افتخاری بالاتر از این؟ حالا می دانم که خط سوم یعنی دوستی با همه حتی کسانی که طرد شده اند. به یاد جمله ای شمس تبریزی افتادم که می گفت: تنهات رها کردند. من یار بی یارانم.

امشب خواستم با شما درددل کنم. شاید در این پنج سال، کسی نیامد که بخواهد بشنود. شاید هم فقط شنیدن را یاد گرفته ام. شاید اینقدر درگیر مشکلاتشان بودیم که فرصت نشد. باز هم ببخشید. این بود درددل های پنج ساله. دقت کردید که امشب باران بارید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

ساعت ۵ صبح است و هنوز نخوابیده ام. خط سوم در این موضوع نمی تواند بیطرف باشد. باید طرف خدا بود.

خاطره دور:
شاید ۱۵ سال پیش،روزی یکی از بچه‌محل‌ها با همسایه ای دعوایش شد. رفتم سوایشان کنم که مرد گفت: می دانی من که هستم؟ اما نگفت کیست و رفت. چند سال بعد او را در تلویزیون دیدم و متوجه شدم که فرمانده سپاه قدس است! من و بچه‌محل‌ها چقدر تعجب کردیم که حاج قاسم سلیمانی را نشناخته بودیم. راستش آن زمان هیچکس نمی دانست او کیست و بعد از معرفی در تلویزیون از محله ما رفتند.

خاطره نزدیک:
+ می آیی برویم اسم بنویسیم؟
- روانی! هنوز که اعلام نکرده اند اما پایه‌ام. خبرم کن.
این کالمه دیروز دو بازنشسته ی نظامی بود. آنها سالها شاهد تکه تکه شدن دوستانشان بودند و هنوز هم زخمهای عمیق جسمی و روحی اذیتشان میکند اما باز هم سر از پا نمی شناسند. شاید همرزمشان پرکشیده و دوباره بیتاب شده اند.

دشمن:
حالا دیگر خیلی چیزها برایم عجیب نیست. همین دیروز پستی گذاشتم که با سند نشان میداد انبوهی از کاربران و پیامها ارتباطی با آلبانی و قبرس و عربستان و اسرائیل و انگلستان دارند و تا زمانی که خودم از سایت Trendsmap آمار نگرفته بودم باور نمیکردم. واقعا هر کسی که فارسی بلد باشد ایرانی نیست و برای مردم تشخیص آنها سخت است. آنها آنقدر باهم هماهنگ هستند که به راحتی به آدم برچسب میزنند و مردم بیخبر هم از آنها دنباله روی میکنند. بعید نیست که همین روزها بگویند کاشف هم عامل خودفروخته بود اما حداقل شما که پنج سال و بیش از ۳۰۰ پست من را میشناسید.

نمک:
یادتان می آید که وقتی یک داعشی، خودش را در بین باقالی‌های بهشت زهرا منفجر کرد چقدر ترسیدیم؟ حالا شاهدم که یک انسان وظیفه شناس که حداقل من را از شر داعش نجات داد را کشته اند. آیا نباید قدردان او باشم؟

انتقاد:
تا نیم ساعت دیگر،ساکنین آلبانی اینجا غوغا می کنند پس بگذارید بگویم. من هم مثل شما از این زالوهای مدیرنما حالم بهم میخورد. از آنهایی که مردم خود را میکشند متنفرم. آیا در زمان همین نظامی های بازنشسته که هنوز هم داوطلب هستند، افرادی مثل بنی‌صدر نبودند؟ یکی به شوخی میگفت: تا حالا بارها برخی مسئولین خواسته اند کشور را نابود کنند اما مردم نگذاشته اند. انگار قرار است همیشه همینطور باشد اما آیا من قرار است برای اینها بجنگم؟ خدا کجای مسئله است؟ آیا آنهایی که به جنگ رفتند برای این دزدها جنگیدند یا خدا؟ آیا اصلا این خائنین به جنگ رفتند یا در انگلیس درس میخواندند؟ درست است که مسیرم با ایشان متضاد است اما من هم برای خدایم خواهم جنگید. راستی موزیک آشنا نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشم به عوض چشم - تورات

چشم به عوض چشم - تورات

چند روز است که دارم به خیلی مسائل فکر می کنم. به راستی جنگ چیست!

جنگ:
هر جنگی برای دست‌یابی به چیزی رخ می دهد و در آن مهاجم و مدافع با یکدیگر درگیر می شوند اما بر مبنای تهاجم یا تدافع، هرگز نمی توان گفت که کدامیک مقصر هستند. در بسیاری از جنگهایی که بنی اسرائیل شرکت کردند، خدا بصورت مستقیم دستور داد که بروید با فلان قوم پیکار کنید.

حقانیت:
موضوع بالا واقعا جالب است. بله این رفتار دوگانه باعث می شود که هر دو طرف مخاصمه، خود را بر حق بدانند! مشخصا هردو طرف سعی می کنند که رفتار خود را به نوعی به خدا ربط دهند. فراموش نکنیم که داعش هم خود را برحق می دانستند. به نظر من بهتر است که برای تشخیص حق از باطل به نتایج رخدادها بنگریم. هر درختی را از ثمره آن باید شناخت.

رزمنده:
روزی که خبر شهادت سردار سرافزار سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی را دادند هرگز فراموش نمی کنم. اهالی محله ما انگار که روی زغال ایستاده بودند! و منتظر یک اشاره تا حرکت کنند. چه کسی می تواند جلودار اراده ی یک رزمنده باشد که خبر شهادت همرزم خود را شنیده؟ چه چیزی می تواند او را آرام کند؟

بنی اسرائیل:
دیروز با دوستی بحث می کردم و او از بنی اسرائیل میگفت. آیا نمی دانید که ما با بنی اسرائیل دشمن نیستیم؟ آیا نمی دانید که صهیونیسم ،یکی از شاخه های انحرافی کابالیسم یا همان عرفان یهودی است؟ بله صهیونیستها به تناسخ معتقدند و شما را حیوانات دوپای دارای شعور ( جنتیل ) میدانند که اگر شما را بکشند، فقط نعمتی که خدا به ایشان داده (مثل گاو و گوسفند) را تباه کرده اند و ارزش شما همینقدر است. آیا می دانید که آنها در صدد بازسازی معبد سلیمان هستند تا شخینا (روح خدا که در بین خرابه های معبد گیر افتاده) را آزاد سازند؟ آیا روح خدا جایی گیر می کند؟اینها با کجای کتاب مقدس همخوانی دارد؟ آیا سامری از بنی اسرائیل نبود؟

پدرکشتگی:
حالا دشمن از هر زمانی مشخص تر است. حالا ما دیگر واقعا با او پدرکشتگی داریم! بله این دشمن زبان خوش نمی فهمد و ما بارها تلاش کردیم که با او دوستانه سخن بگوییم اما نشد. البته ما دشمنان داخلی ( منافقین ) هم کم نداریم که نباید از ایشان غافل شد! بقول حافظ: از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی، از ازل تا به ابد فرصت درویشان است. حالا مطابق اعتقاد خودشان: جان در عوض جان،چشم در برابر چشم،دندان در عوض دندان…. این وعده خداست.

بله همه می دانیم که انتقام خوب نیست اما این قصاص نیست بلکه دفاع و آموزش است. این حکایت حیوانی درنده است که مجبورید با زور شلاق به او آموزش دهید که نزدیکتان نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه - کاشف

ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه - کاشف

امشب دوست عزیزی برایم گفت که چقدر دوست داشته برای کمک به بلوچستان بیاید اما نتوانسته. لازم شد که از معنای این جمله ی همیشگی یعنی: ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه بگویم.

وظیفه:
شاید مهمترین موضوع در این مبحث همین باشد که چه کسی وظیفه را به شما محول کرده است. اگر او را عادل، عاقل، عالم، سرشار از محبت، و در یک کلام رفیق یافتید، هرچه بگوید را خواهید پذیرفت. دقت کنید که چه کسی شما را موظف کرده. خدا، شیطان یا نفس خودتان؟ و برای تشخیص آن ببینید چه چیزی از شما میخواهد. اگر دیدید که ندایی در درونتان شما را دعوت به زنا میکند، این مطمئنا نیاز نفس خودتان است. درواقع دستوراتی که خدا در شریعت بیان داشته، سنگ میزان شناخت منبع همین وظایف است.

نتیجه:
بی توجهی به نتیجه ابدا باعث جبرگرایی مطلق نمی شود زیرا فقط کسی میتواند وظایف الهی را متوجه شود که با اراده ی خودش تسلیم اراده خدایش شود. تشخیص ماهیت وظیفه محوله هم به هیچ وجه سخت نیست. ابتدا ببینید که خدا در شریعت چه گفت، سپس ببینید که دلتان چه دوست دارد و در نهایت کاری را بکنید که هردو راضی باشند و مطمئن باشید: این وظیفه شما بوده که انجام دادید. گاهی ممکن است که اصلا از نتیجه آن کار باخبر نباشید و یا در نهایت ببینید که نتیجه ای متفاوت از چیزی که فکر میکردید داشته اما اگر بر مبنای اراده الهی تلاش کرده باشید، نتیجه همان چیزی خواهد بود که باید باشد. بله به راستی که نتیجه در دست خداست.

تلاش:
اگر قرار است همه چیز در اختیار خدا باشد، آیا لازم است که تلاش کنیم؟ بله قطعا باید تلاش کرد و این تلاش برای خودتان مفید است. زیرا وقتی که به گذشته نگاه می کنید، خواهید گفت: من تمام تلاشم را کردم و راضیم به خواست خدا. این باعث آرامش خودتان است. ضمنا خدا برای انجام کارهایش به ما نیازی ندارد اما این افتخار برای ماست که وسیله ای در جهت اجرای اراده او باشیم.

سطح:
چرا دوست دارید همه چیز را سطح بندی کنید؟ فراموش نکنیم که هیچکس برای انجام وظیفه تشویق نمی شود اما اگر انجام ندهد مستحق تنبیه است! خدا به هیچکس بیش از حد توانش محول نکرده و هرگز بابت چیزی که محول نکرده بازخواست نمیکند. ضمنا وظیفه هیچکس کوچکتر از دیگری نیست. ممکن است فکر کنید که وظیفه ی یک مادر خانه‌دار کمتر از رئیس جمهور است؛اما اگر دقت کنید، خواهید دید که نقش تربیت یک مادر و لقمه هایی که یک پدر بر سر سفره گذاشته، در رفتار همین رئیس جمهور مشهود است! هیچکس در هیچ چیزی بی تقصیر نیست. خودتان را بیگناه ندانید! این را حاضرم به شما اثبات کنم!بقول شمس تبریزی: هر مشکلی که به تو رسد از خود توست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چه خون که در دل یاران مهربان انداخت - حضرت سعدی

چه خون که در دل یاران مهربان انداخت - حضرت سعدی

اصلا تمرکز ندارم. کلمات در ذهنم می چرخند. ایمانم را بر باد رفته می بینم. امشب آنچه می نویسم شبیه هذیان است اما زبانم خاموش است…

یک دقیقه به تصویر نگاه کنید. دخترکی هفت ساله را فرض کنید با موهای بلند طلایی که بافته شده. چشمانی آبی در لباسی ارغوانی با طرح های طلایی. حالا او ساکت ایستاده و نگاهت می کند. وقتی که مبهوت خدای درون او می شوی، می فهمی که این فرشته سندروم داون دارد اما مگر فرشته ها در بهشت نیستند؟ نه؛ اینجا سیل آمده و شش ساعت تا نزدیکترین شهر فاصله است. سرگیجه می گیری…

بچه ها می گویند که دیوانه است و با او بازی نمی کنند اما تو در لابه‌لای گیسوی او گیر کرده ای. دوش در محفلِ ما صحبتِ گیسوی تو بود؛ تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود. به آن لباس ارغوانی حسودی می کنی. رَشک بَرَم کاش قبا بودمی؛ چونکه در آغوش قبا بودی ای. حالا می دانی که زیباتر از او ندیده ای. می دانی که عمر این آینه کوتاه است. آینه ای، رنگِ تو عکس کسی‌ست؛ تو ز همه رنگ جدا بوده ای. چشم از او بر نمی داری مبادا که کمتر خدا را ببینی…

امشب دوباره رفتی که به بهانه ی توزیع ارزاق، او را ببینی. او مریض بود و خانواده اش پول نداشتند که تا درمانگاه بیاورندش. کودک را برمیداری و به شهر می آوری تا درمان شود اما این تنها بهانه ای‌ست که بیشتر نگاهش کنی. حالا در رختخواب هستی اما خوابت نمی برد.لعنت به این تخت که او ندارد. لعنت بر این سقف که او ندارد. لعنت بر این بخاری و پتو. لعنت به آن مدرسه ای که رفتی و او نرفت. آهای کاشف تو امشب کافر شده ای…

تصویرش یک لحظه از جلوی چشمت کنار نمی رود. میسوزی که او را دوباره ببینی. می دانی که خدایت هیچ کاری را بیهوده نمی کند اما در پهناورترین استان که هرگز فکر نمی کردی به آنجا بروی، در دورترین روستا و در بین اینهمه کودک، چرا باید او را ببینی؟ به راستی که خطاط با عکاس چه کرد! تورا دیوانه می خواهد؟ تورا کافر می پسندد؟ راحت تر نبودی اگر نمی دیدی؟ خواست اذیتت کند؟ می خواست بگوید که نمی توانی کاری کنی؟ دوباره به تصویر نگاه کنید. آیا فقط من کافر شده ام؟

حالا تویی و هزاران آرزو که خودت در هیچکدام نیستی. کاش پول داشتی و به خانواده اش می دادی؛ کاش می توانستی سرپرستی او را قبول کنی؛ ایکاش در زاهدان به مدرسه برود؛ خودت به مادری در بندرعباس که در فقر کامل بود آنقدر امید دادی که با فرزندش کار کرد و حالا کودکش به مدرسه استثنایی نمی رود!آری کاشف تو معجزه خدا را در امید دیده ای!

کاش کاشف او را فراموش کند اما مگر می شود؟ او آینه است! کاش هیچکس گیسویش را، چشمانش را نبیند…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

دابل:
ما قدیمی ها یک سری چیزها را به سختی یاد می گیریم. در زمان ما آدمها یا مجرد بودند و یا متاهل اما الان برخی سینگل هستند یعنی در رابطه با کسی نیستند و جالب است افرادی که در رابطه با هم هستند را دابل نمی گویند بلکه می گویند رل زده اند. احتمالا باید منظورشان Relationship باشد اما چرا دابل نمی شوند؟ آیا قرار است که اصلا در این رابطه ها کسی دابل شود؟ امشب می خواهم از تجربه ام برایتان بگویم.

زخمی:
شما شاید بعضی چیزها را ندانید و تجربه نکرده باشید. مثلا شاید ندانید که در پایان هرکدام از این رابطه ها، زخمی عمیق برایتان باقی خواهد ماند که تا ابد جایش درد می کند؛ و اگر همینطوری ادامه دهید، آنقدر زخمی می شوید که عملا خواهید مُرد! آیا کسی که دلش مرده است را باید زنده دانست؟

بازی ها:
چرا ما سینگل های قدیمی، از هر طرف به جریان نگاه می کنیم ع‌ش‌ق را نمی بینیم؟ ببخشید اما هرچه نگاه می کنم، هوس و طمع را می بینم که در زر ورقی از طلا پیچانده اند. این حتی آدم را به طلا هم بدبین می کند. این چه بازی است که چیزی جز باخت ندارد؟ رولت روسی می دانید چیست؟ دیر یا زود نوبت شماست.

نتایج:
باور کنید که اینها صرفا بیان تجربه است. احتمالا الان با خودتان می گویید که این سینگل قدیمی چه می فهمد؟ اما دوست من این موها در آسیاب سفید نشده است. به کاشف نگاه کنید که حالا به هر رابطه ای بدبین است و در آن چیزی جز شکست را نمی پندارد پس پشت جمله ای از شمس تبریزی قایم می شود که گفت: با خویشتنم خوش است. زین پس من و من! او الان با هیچکس رابطه عاطفی ندارد چون آنرا بی نتیجه می بیند. اگر روزی برایتان دوستی با دختر و پسر یکسان شد، می توانید مطمئن باشید که کارتان تمام است! زیرا وقتی برایتان یکسان خواهد بود که آینده ای با جنس مخالف را برای خود متصور نباشید و سعی کنید که این روابط هرگز عمیق نشود تا مبادا که مجددا زخمی دردناک بردارید. شاید برای همین است که در این رابطه ها هرگز دابل نمی شوند و دیگر حتی اگر کسی صادقانه بیاید، او و احساس به او را باور نکنند و با خود بگویند: اوه یک زخم جدید! بهتر است عمیق نشوم.

ولنتاین اکیدا مبارک.
حتی شما دوست عزیز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
شادی ز میان غم بر انگیز - حضرت مولانا

شادی ز میان غم بر انگیز - حضرت مولانا

مسابقه:
امشب قصد دارم برای اولین بار مسابقه ای از عجیب ترین سوالاتی که از من پرسیده شده است را برگزار کنم. امیدوارم همانقدر که من از خواندن آنها می خندم، برای شما هم لحظاتی شاد فراهم کنم. توجه داشته باشید که تقریبا هر روز از این دست سوالات از من پرسیده می شود. به نظر شما کدام جالبتر است؟

  • چرا خدا به بنی اسرائیل دستور جنگ داد؟
  • جواب: ببخشید من خدا نیستم.

  • ابراهیم بیشتر فرزندش را دوست داشت یا یعقوب؟
  • جواب: من ابراهیم هستم یا یعقوب؟

  • «پس از ۵۰ خط توضیح در مورد موسی»، به راستی موسی که بود؟
  • پاسخ: به راستی همینی که گفتید بود.

  • اگر مثل زمان دایناسورها، شهاب سنگ به زمین بخورد چه می شود؟
  • جواب: می میریم.

  • اگر کرونا بگیریم چه می شود؟
  • جواب: بیمار می شویم.

  • آیا فرشته ها که اختیار ندارند، گناه می کنند؟
  • جواب: خیر نمی کنند.

  • اگر یک روز خودم را در خیابان دیدم، اول از همه چه بگویم؟
  • جواب: اول سلام کنید.

  • ⁦چرا من پیغمبر نیستم؟
  • جواب: چون خدا پیغامی نداده که برسانید.

  • ⁦«در مجلس ختم مادربزرگش». در ذهن من چه می گذرد؟
  • جواب: مادر بزرگت.
  • ادامه: عه از کجا فهمیدی؟

  • ⁦من که هستم؟
  • جواب: اسم شما چیست؟
  • ادامه: طاهره.

  • ⁦اگر روزی دوباره بخواهم حامله شوم چه می شود؟
  • جواب: مجددا بچه دار می شوید.

  • ⁦از وقتی کار نمی کنم بی پول شدم. باید چکار کنم؟
  • جواب: کار کنید.

  • ⁦تا ابد به او وفادار می مانم اما تا کی منتظرش باشم؟
  • جواب: تا ابد.


سوالات بسیار بیشتر از اینهاست و مطمئنم که جوابها برای دوستان بسیار مهم بوده اما آیا اینها را خودشان نمی دانستند؟ اگر به سوالات دقت کنید، می بینید که جواب تمام آنها در خود سوال بود. به نظرم بهتر است قبل از پرسیدن، یک بار به خود سوال توجه کنیم.آنوقت خواهیم دید که جواب هم پیش خودمان بوده است. بقول سعدی:«چو دانی و پرسی سوالت خطاست». امیدوارم در این زمان که نیاز به شادی داریم، توانسته باشم لبخند را بر لبانتان بیاورم. راستی به نظر شما کدام سوال و جواب جالبتر بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
عید نمی دهد فرح بی نظر هلال تو - حضرت مولانا

عید نمی دهد فرح بی نظر هلال تو - حضرت مولانا

این پنجمین عید است که به شما تبریک می گویم. امسال هم هرطور که بود گذشت و خاطرات می مانند. این عیدی من به شماست…

گذشت:
اما چه سالی بود! از سه برابر شدن قیمت بنزین و اعتراضات سراسری و قطع اینترنت گرفته تا ترور فرمانده نظامی و حمله موشکی و هدف قرار گرفتن هواپیما. سراب زلزله آمد و سرپل‌ذهاب هنوز ویران است. شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را آب برد و آهسته سخن بگویید که مردان بحران در خوابند. آخر هم که عده ای خفاش خوردند و عده ای راه را باز گذاشتند تا عده ای بیخبر از همه جا بیمار شدند. و من در کل این اتفاقات، چیزی ندیدم جز رشادت سربازان ملت و فرزندان خودجوش میهن که دربه‌در بدنبال انسان کامل بودند.

گذشتیم:
اما برخی عزیزی را از دست دادیم و برخی بارها شکستیم. برخی جیبمان خالی ماند و برخی دلمان. برخی متهم شدیم و برخی قضاوت اما از همه گذشتیم. بله ما یک قدم به پایان این پل نزدیکتر شدیم و چرا غمگین باشیم وقتی همه چیز فقط یک پل است برای عبور؟ روزی خواهد رسید که همه ی این روزها مانند تصویری از جلوی چشممان خواهد گذشت و خواهیم خندید به این شوخی ها. بقول حسین صفا: «که زندگی دو سه نخ کام است [از سیگار]، و عمر سرفه ی کوتاهی»…

شکستیم:
بله شکستیم و شکستند. یکی غرور،یکی حرمت، یکی دل، یکی اعتقاد، و هر کسی چیزی را شکست اما خوشا بحال آنکه شکسته ها را ترمیم کرد؛ هرچند مثل روز اول نشد و تنها خاطرات باقی ماند. خیلی از ما مسئولیت رفتارمان را پذیرفتیم و البته برخی هم نپذیرفتیم. ای دوستان، پذیرش یک اشتباه در عمل است نه به کلام. بقول سعدی: «تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی». برای جبران اشتباهتان چه کردید؟ آیا رها کردید به امان خدا؟

مردگان:
حالا بگو که آیا سیل و زلزله و بیماری و مرگ و میر یک ملت را از پا در می‌آورد؟به یاد جمله ای از شمس تبریزی افتادم که می گفت: «ع‌ش‌ق و اعتقاد دلیر کند،و همه ترسها بِبَرد». به راستی دشمن تو کسی است که ع‌ش‌ق و اعتقاد را در تو کشت! کسی که امید را در تو سلاخی کرد! تو وقتی مرده ای که ناامیدی!

خدا باش!
اما آیا می توانی مرده ای را زنده کنی؟بله البته! تو می توانی با یک تماس و یا یک پیام، مرده ای را زنده کنی؛ پس منتظر چه هستی؟ فروغی بسطامی می گفت: «او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال». آیا کسی هست که این را در مورد تو بگوید؟به فکر کسانی باش که هر لحظه به یادت هستند. بقول عراقی: «نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی». اینجاست که مرگ و زندگی در دست توست! تا حالا خودت را در جایگاه خدایی فرض کرده ای؟

عیدتان مبارک.
شما هم این متن را به عزیزانتان عیدی دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بالاخره امسال با توجه به شیوع کرونا روزه بگیریم یا نگیریم؟

بالاخره امسال با توجه به شیوع کرونا روزه بگیریم یا نگیریم؟

مرجع:
بسیار می شنویم که روزه داری باعث تقویت سیستم ایمنی می شود و احتمالا منبع این گفتارها را باید تحقیق خانم دکتر تانیا دارف در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دانست. در این تحقیق گفته شده:«بیمارانی که دو روز قبل از شیمی درمانی به مدت بسیار محدود(یعنی ۲ الی ۴ روز) روزه گرفته اند نسبت به فرایند درمان واکنش بهتری داشته اند. بنابراین پیشنهاد می شود در هر شش ماه به مدت ۲ الی ۴ روز یعنی جمعا ۸ روز در سال بصورت غیر پیوسته روزه گرفته شود». تا این لحظه برای اینجانب احراز نشده که منظور خانم دکتر تانیا دارف، روزه داری به سبک اسلامی (یعنی محدودیت کامل خوردن و آشامیشدن در کل روز) بوده و یا روزه داری مسیحی و یهودی (که در آن خوردن برخی خوراکیها مثلا گوشت قرمز به مدت یک ساعت الی چند روز محدود می شود).

نظر پزشک:
سرکار خانم دکتر هوشمند «متخصص تغذیه از هلند»، پنج نکته را اعلام کردند که در اینجا بیان می شود. باید توجه داشت که برای روزه گرفتن، باید هر پنج شرط را رعایت کنید:

  1. کسانی که به هر دلیلی قصد روزه گرفتن دارند،باید بتوانند حتما در فاصله افطار تا سحر،آب از دست رفته را جبران کنند زیرا در غیر اینصورت سیستم ایمنی بدن به شدت تضعیف می شود.
  2. با توجه به بازسازی سیستم ایمنی بدن در خواب، روزه داران باید حتما ۶ الی ۸ ساعت در شبانه روز بخواب مفید داشته باشند.
  3. حدود ۱۰۰ گرم قند باعث اختلال در بازسازی سیستم ایمنی بدن به مدت حدود ۵ ساعت می شود.
  4. رعایت بهداشت با توجه به شیوع کرونا در هر حالت لازم است.
  5. روزه گرفتن به سبک اسلامی در ماه هایی که طول روز کوتاه است، برای کسانی که بیماریهای زمینه ای ندارند، با فرض موارد فوق ایرادی ندارد.در غیر اینصورت نه تنها توصیه نمی شود بلکه ضایعات جبران ناپذیری بر دستگاه ایمنی خواهد داشت.


نظر اسلام:
پس از مشورت با شیخ مجتبی خلیلی، مشخص شد طبق نظر فقیه اسلامی،روزه گرفتن با فرض سه شرط ممنوع و بلکه «حرام» است.لازم بذکر است که حتی «احتمال» بروز هرکدام به تنهایی کفایت می کند و لازم به یقین نیست:

  1. ایجاد بیماری(یا افزایش امکان ابتلا)
  2. و یا تشدید بیماری
  3. و یا افزایش طول بیماری و تأخیر در سلامت


نظر حقوقدان:
طبق نظر دکتر مهداد هوشمند (وکیل و حقوقدان) مطابق مواد ۶، ۷، ۹، ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۲ قانون «طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و واگیردار» مصوب ۱۳۲۰ و مواد ۲۹۰، ۲۹۱، ۲۹۵، ۳۰۲ «قانون مجازات اسلامی» با کسانی که در زمینه حفظ امنیت اجتماعی کوتاهی و یا سهل‌انگاری کنند نیز امکان برخوردهای مختلفی از پرداخت جزای نقدی تا قصاص وجود دارد!

مسئولیت اجتماعی:
علاوه بر تمام مواردی که در فوق اعلام شد، باید جنبه ی اجتماعی مسئله را نیز درنظر داشت.انجام عملی که در آن، یک شخص باعث به خطر افتادن دیگران (چه یک نفر و چه کل جامعه) شود،گناه و از نظر اسلام حرام است و حتی اگر گناه و حرام نباشد نیز کاری ناپسند و نوعی بی مسئولیتی است.دقت کنیم که چه می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تعریف خط سوم چیست؟

تعریف خط سوم چیست؟

به جرات می توان خط سوم را معروفترین گفتار حضرت شمس تبریزی دانست که یکی از بزرگترین معماهای تاریخ عرفان است. حتی پس از گذشت حدود هزار سال، هنوز کسی نمی تواند ادعا کند که معنی آنرا کاملا دریافته و البته شاید کسی که متوجه بطن این گفتار شود هم هرگز آنرا بیان نسازد.

شمس تبریزی در جایی دیگر بیان می دارد که:«چون گفتنی باشد و همه عالم از ریش من در آویزد که مگر نگویم، حتی بعد از هزار سال، این سخن بدان کس برسد که من خواسته باشم!» و این یک معنی دارد. بله تنها کسی می تواند عالِم به رموز این گفتار شود که شمس تبریزی خواسته و اجازه داده باشد!

و جالب است که وی در جایی دیگر بیان می دارد: «حکمت بر سه گونه است. حکمت گفتار، حکمت رفتار و حکمت دیدار. حکمت گفتار را عالمان راست، حکمت رفتار را عابدان و حکمت دیدار را عارفان!». حالا بر مبنای این دو عبارت معروف، به شناخت ابعاد خط سوم می پردازیم.

در بیان مبحث خط سوم، بیان های بسیاری گفته شده که معروفترین آنها را باید کتاب خط سوم نوشته دکتر ناصرالدین صاحب‌الزمانی دانست لیکن به نظر می‌رسد که استاد ارجمند، در برخی نقاط به بنبستهایی هم برخورد کرده اند. از این‌رو، بیان ما در اینجا صرفا بر مبنای گفتار حضرت شمس خواهد بود که در مورد دسته بندی حکمت مطرح کرده بودند. این عبارت ادامه ای بسیار مهم دارد که متاسفانه در اکثر نقل قول ها ذکر نمی شود و در اینجا بیان می داریم:

آن خطاط سه گونه خط نوشتی
یکی را او خواندی ولاغیر
یکی را هم او خواندی هم غیر
یکی را نه او خواندی نه غیر او
آن [خط سوم] منم! که سخن گویم
نه من دانم نه غیر من…

در ابتدا باید به بیان ارکان این گفتار بپردازیم یعنی: خطاط، خط، نوشتن و او. با آنکه در برخی تفاسیر، خطاط را شمس تبریزی فرض کرده اند، لیکن به نظر می رسد که این تصور اشتباه است زیرا اگر شمس تبریزی همان خطاط باشد، واضح است که علاوه بر خط سوم، باید خط اول و دوم نیز باشد زیرا در عملِ نوشتن تفاوتی وجود نداشته است. بنابراین می توانیم بفهمیم که قطعا کسی جز خدا را نباید خطاط فرض کرد که شمس تبریزی همانا خط سوم باشد. حالا با مسئله ی دیگری مواجه می شویم. در بخش «یکی را نه او خواندی نه غیر او» چگونه است که خطاط نمی تواند ساخته ی خودش را بخواند و اشکال در همینجاست. بله در این گفتار، «او» را نباید خدا فرض کرد بلکه «او» همان اعضای خطوط هستند. حالا عبارت ساده سازی شده را باهم مرور می کنیم:

خدا سه گونه خط [فکری] ترسیم کرد
۱- خط اولی همان بود که خودشان می فهمیدند اما دیگران نمی فهمیدند.
۲- خط دومی همان بود که هم خودشان می فهمیدند و هم دیگران.
۳- و خط سوم همان که نه خودشان می فهمیدند نه دیگران!
آن خط سوم منم که سخن می گویم اما نه خودم می فهمم نه دیگران!

حالا مهمترین سوال مطرح می شود که به راستی چه چیزی وجود دارد که برخی می فهمند و برخی نمی فهمند؟ برای تکمیل این پازل، نیاز است که دسته بندی های خطوط را بر مبنای حکمت از نظر شمس تبریزی انجام دهیم:

  1. عالمان - خط اول (او خواندی ولاغیر)
  2. عابدان - خط دوم (او خواندی و هم غیر)
  3. عارفان - خط سوم (نه او خواندی نه غیر او)

با توجه به آراء بزرگان عرفان و تصوف می توان به این نتیجه رسید که همیشه عارف به رموز الهی در مراتب بسیار بالاتری نسبت به عالم شریعت قرار دارد. حتی از قول شمس تبریزی نقل است که گفت: «شناخت خدا عمیق است؟ ای احمق عمیق تویی! اگر عمیقی هست تویی! تو چگونه یاری باشی که اندرون رگ و پی و سر را چون کف دست ندانی؟ چگونه بنده خدا باشی که جمله سِر و اندرون او را ندانی؟» و این بوضوح به مرحله فنا در عرفان اشاره دارد زیرا فقط در این مرحله است که می توان خدا را در قالب عظمت خدایی و به حد کمال شناخت. بعبارت دیگر، فقط کسی می تواند خدا را تا این حد بشناسد که درون او، از جنس او، و مانند قطره ای که در دریا می چکد با او یکپارچه شده باشد و این همان خط سوم است. پس درواقع چیزی که برخی می فهمند و برخی نمی فهمند، همان دلیل از انجام اعمال است که در ذیل بصورت تفصیلی بیان می گردد:

  • «آن خطاط سه گونه خط نوشتی»
    خدای متعال انسانها را به سه دسته که بر مبنای نحوه ی تفکر و حکمتشان متمایز هستند، قرار داد.
  • «یکی را او خواندی ولاغیر»
    خط اولی ها یا همان عالمان که به تفکر خود متکی هستند. این دسته متوجه دلایل عملکرد خود می شوند زیرا بر مبنای تفکر خودشان شکل گرفته اما دیگران نمی توانند رفتار ایشان را درک کنند زیرا از ذهن آنها باخبر نیستند.
  • «یکی را هم او خواندی هم غیر»
    خط دومی ها یا عابدان که مبنای رفتار خود را بر عبادت قرار داده اند و در اصطلاح، عوام خوانده می شوند. عابدان کسانی هستند که عالمان برایشان تصمیم می گیرند و این دسته دارای تفکرات پیچیده ای نیستند بنابراین هم خودشان متوجه دلایل رفتار خود می شوند و هم بقیه می فهمند که چرا فلان کار را انجام داد. درواقع، رابطه ی خط دوم و خط اول، عالم و عابد، مرجع و مقلد، خطیب و مستمع و... همیشه در بین خط دوم و اول جاری است. خط اولی ها خودشان می دانند که چه چرا فلان تصمیم را می گیرند زیرا بر مبانی فکری خود مسلط هستند اما دیگران دلیل این رفتار را متوجه نمی شوند، حال آنکه در خط دوم، عوام قرار دارند که عالمان برایشان فکر می کنند و تصمیم می گیرند. بنابراین دستورات به ایشان ابلاغ می شود و هم خودشان می دانند که دلیل رفتارشان گفتار عالمان است و هم دیگران می دانند که ایشان بر مبنای گفتار کسی دیگر عمل می کنند.
  • «یکی را نه او خواندی نه غیر او»
    این بخش از گفتار شمس تبریزی که اشاره به عرفا دارد را می توان در مراحل سلوک بیان کرد. وقتی که عارف در مراحل مختلف به معنای حقیقی تسلیم پی می برد، درمی‌یابد که همه چیز در ید اختیار خداست و اینجاست که عارف با میل خویش، اختیار را به رفیق حقیقی سپرده و تسلیم فعل و عمل او می گردد. یکی از دقیقترین اشارات به این موضوع را می توان در بیتی از مولانا دید که فرمود:«ای هفت گردون مست تو، ما مهره ای در دست تو». توجه داشته باشید که این موضوع به معنی جبرگرایی مطلق نیست بلکه عارف با میل خودش اختیار را به کسی واگذار می کند که عادل، عالم، عاقل، محبت، و در یک کلام رفیق واقعی است. پس در نتیجه ی این تسلیم، مشخص است که رفتار و عملکرد عارف را خدا مانند مهره ای در دست خودش رقم می زند بنابراین ممکن است رفتارهایی را از عارف ببینیم که نه خودش و نه دیگران دلیل آنرا نمی دانند و این ناشی از مرتبه ی تسلیم است.
  • «آن خط سوم منم»
    می دانیم که در مرتبه ی فنا، عارف که از هرگونه ناپاکی مبری شده است، مانند قطره ای در دریای وجود خدا وارد می شود و با او به وحدت می رسد. و قطره ای که در دریا بچکد دیگر قطره نیست بلکه دریاست اما نه تمام دریا بلکه جزوی از دریا که خصوصیات دریا را دارد. در اینجا می توان «منم» را به دو صورت تعبیر کرد. اول می توان گفت که منظور شمس تبریزی از «منم»، اشاره ای است که من در این مرتبه هستم و منافاتی ندارد که دیگران هم به این مرحله برسند. البته با توجه به گفتاری از ایشان که فرمود:«من کو؟ مرا هیچ خبر نیست. اگر مرا بینی سلام برسان» و جایی دیگر که گفت:«همه در این دنیا می خواهند چیزی شوند اما تو هیچ شو!» به نظر نمی آید که مراد از «منم» اشاره به مَنیَّت باشد. پس معنا را باید از «منم» در وجه وحدت دانست. یعنی هر کسی که در خط سوم وارد شود بواقع یک ذات است و همان هستند که روزی قطره هایی منفرد بودند و حالا دریا شده اند و همگی یک «منم» می باشند.

در جمله ای دیگر از شمس تبریزی مشاهده می کنیم که فرمود:«جوهر ع‌ش‌ق، قدیم است» و این گفتار به وضوح اشاره به مبحث قدیم و حادث در فلسفه، منطق و حکمت دارد بنابراین از شخصی که تا این حد تسلط بر علوم دارد نمی توان انتظار داشت که گفتاری را به بطالت بیان کرده باشد.

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم