بودیسم :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۵ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: ادیان الهیات اخلاق و عرفان :: ادیان :: بودیسم» ثبت شده است

خط سوم
زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد - سهراب سپهری

زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد - سهراب سپهری

در سفرهایم به مناطق محروم با پدیده عجیبی مواجه شدم. من مردمی را دیدم که در فقر کامل بودند اما مطلقا زمینه ای از افسردگی نداشتند! آنها شاد بودند و می خندیدند و خوش بودند. حالا لازم است که تعریفی از زندگی رسم کنیم.

زنده:
بسیاری از ما فقط زنده هستیم اما خبری از زندگی نیست. نیچه زندگی را یک تراژدی می داند که شامل تفکر ما به پایان و مرگ و نیستی است اما ما سعی می کنیم که با بروز هنر و فعالیت های هنری خودمان را شاد و سرخوش کنیم. او تولد هنر را نشی از همین غم بزرگ می داند که این هم جای بحث فراوان دارد اما نیچه چیزی را فراموش کرده است. بله این جهان تنها یک پل است که ما از آن عبور می کنیم و اگر مرگ را با معنای نیستی معنی کنیم، دقیقا به جواب نیچه خواهیم رسید. و حالا سوال آن است که بر روی این پل چگونه می توان زندگی کرد؟ بقول خیام: خوش باش دمی که زندگانی این است!

رنج:
بله بقول سهراب سپهری:«زندگی حس غریبی‌ست که یک مرغ مهاجر دارد»اما این حس غریب چیست؟ بودا تعریف عمیقی از رنج ها دارد و پایان آنها را حیات و جاودانگی می داند که به چهار حقیقت شریف معروفند:

  1. ⁩رنج شامل بیماری،پیری، مرگ،جدایی، از دست دادن، به دست نیاوردن و عدم توانایی جدایی از علایق است.
  2. ⁩همه رنجها ناشی از تلاش ما برای بدست آوردن است.
  3. ⁩با دست کشیدن از امیال،رنج به پایان می رسد.
  4. ⁩راه های دست یابی به این آزادی یا همان راه های هشتگانه عبارتند از: باور درست، نیت درست، گفتار درست،کردار درست، معاش درست، تلاش درست، مراقبت درست، توجه درست. بله زندگی را باید در پایان رنج دانست.


زندگی:
یک بار با خودت بگو هرچه که بود تمام شد زیرا هر چیزی تمام می شود. هرچه از دست داده ای را بپذیر زیرا این تقدیر همه ی ماست و روزی خودمان هم خواهیم رفت. اشتباه ما این است که فکر می کنیم همه باید تا ابد پیشمان باشند. در این دنیایی که اصلا قانونش بر مبنای رفتن است، چه توقعی داری که کسی یا چیزی برایت باقی بماند؟ درک کنیم که زندگی همین لحظاتی است که از خودمان دریغ می کنیم. وقتی که شاید زندگی لحظه ای دیگر نباشد، چه ارزشی دارد که درگیر گذشته و آینده باشیم؟لابد فکر می کنی که داری زندگی می کنی…

وقتی که میخواهی به آینده فکر کنی، نگو که می‌خواهم یک عمر کنار کسی باشم. بگو می‌خواهم یک لحظه شاد باشم!می‌خواهم یک بار واقعا بروم سفر!می‌خواهم یک بار جوری که دوست دارم بپوشم!بگو می‌خواهم چیزهایی که دوست دارم را یک بار تجربه کنم نه یک عمر! عمر شاید به اندازه همین یک بار باشد و اما اگر تکرار شد خداراشکر! بله زندگی همین یک بار ها است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
به یک دل دو دوست نتوان داشت - حضرت سعدی

به یک دل دو دوست نتوان داشت - حضرت سعدی

شب گذشته رفیقم پستی را از موسسه حیات حسنی درخصوص کارگاه آموزش مهارتهای چندهمسری برایم ارسال کرد. در برخورد اول با مسئله که به جوک شباهت داشت، به یاد گله ای بز افتادم که یک نر تعداد زیادی ماده را بارور میکند و این را در تصویر این مطلب نیز می بینید. نتایج تحقیقاتم در مورد این موسسه را در ادامه خواهم گفت اما اینجا به موضوع چندهمسری از نظر خودم میپردازم که مدتها در فکر آن بودم.

چندهمسری:
این پدیده شامل چندشوهری (که تقریبا در تمام شریعتها ممنوع است) و چندزنی (که در مسیحیت ممنوع،در یهودیت منسوخ و بخصوص در اسرائیل ممنوع، و در شاخه های بودیسم و هندوئیسم عموما خارج از شریعت است لیکن اکثرا کاری ناپسند است). صرفنظر از شمنیسم (جادوگری) مغولستان، آفریقا و… که اصولا شریعت محسوب نمیشوند، این پدیده فقط در اسلام مجاز و جاری است بنابراین به بررسی چندزنی در اسلام میپردازم.

ریشه شناسی:
گفته شده که در دوره جاهلیت عربستان، بدلیل انواع دلایل جهالتبار مثل نزاع، جنگ و… ،تعداد زنان چهار برابر مردان بود و شاید اصلیترین دلایل ننگ آور بودن تولد دختر و زنده به گور کردن او نیز همین کثرت بوده است. قطعا مجاز دانستن ازدواج مکرر در اسلام، به زن حق حیات میداد تا از موجودی ننگ آور و محکوم به دفن، به زنده ای که وظیفه ای جز لذت دادن به مرد ندارد ارتقا یابد و حقوقی مثل مهریه به او داده شد که البته بحث آن نیز بسیار است. اما آیا هنوز هم نسبت زنان چهار برابر مردان است؟هنوز هم جهالت در حد صدر اسلام است؟

دستور شریعت:
در آیه سوم سوره نساء گفته شده است: «و اگر میترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید،دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید،و یا از (کنیزانی) که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می‌کند». نقد موضوع برده داری جنسی در این مجال نمیگنجد و از آن صرفنظر میکنم.

عدالت:
مشخص است که اسلام شرط لازم برای ازدواج مجدد را عدالت می داند.اگر فرض کنیم که خدا عادل است، کسی که ذره ای کمتر از عدل او را داشته باشد عادل نیست. با فرض این شرایط، آیا کسی باقی میماند که بتواند عدالت را جاری کند؟ بله فقط کسی عادل است که در خدا فنا شده و با او یکی شده باشد و این مشخصه برای انبیا و اولیاء است. در این زمان است که عدل خدا از طریق شخص جاری خواهد شد. لطفا تا زمانی که از اولیای خدا نشده اید، به ازدواج مجدد فکر نکنید. فعلا سعی کنید در قبال همان یکی عادل باشید که قطعا همان را هم هرگز نمی توانید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

با توجه به سوالات بسیار زیادی که در مورد مبحث پیشگویی و تعبیر خواب مطرح است، لازم می دانم که به این مبحث و چگونگی آن بپردازم.

نبی کیست؟
در کتب مقدس به کسی نبی گفته می شود که به پیشگویی می پردازد. البته انبیا با توجه منشاء نیروی خبر دهنده از آینده به دو دسته انبیای خدا و انبیای شیطان تقسیم می شوند. تشخیص انبیای خدا از انبیای شیطان از طریق توجه به پیشگویی آینده ممکن نیست زیرا آینده را باید صرفا یک بردار زمانی دانست که هر کسی که در قالب جسم محدود نباشد می تواند از آن باخبر شود.

منشأ نبوت:
ما می دانیم که برای طی کردن فاصله بین دو نقطه، باید سفری را انجام داد که زمانگیر است و دلیل آن را نیز جابجایی جسم است. به عبارت ساده تر، چنانچه جسم و ماده ای نداشتیم، نیازی نبود که برای رفتن از تهران به یزد زمان صرف کنیم. بنابراین هر نوع موجود غیر فیزیکی که دارای جسم و ماده نباشد، امکان سفر در زمان را دارد و می تواند از آینده خبر دهد.

سفر در زمان:
تمام انسانها ممکن است در خواب، چیزهایی از آینده ببینند که بعداً رخ دهد و دلیل آنرا باید این دانست که خواب نزدیکترین حالت به مرگ است. در خواب روح از جسم جدا شده و چون روح ماهیت مادی ندارد، امکان سفر در زمان را خواهد داشت. همچنین با تمرین نیز می توان روح را از جسم بصورت مقطعی جدا کرد که بدون وجود یک مرشد خداشناس اکیدا توصیه نمی شود.

خطرات:
وقتی روح بصورتی غیر از خواب از جسم جدا می شود، وارد عالمی می شود که تمام موجودات در این عالم از حضور شخصی جدید باخبر می شوند! بنابراین باید برای آن آماده بود و نیاز به تزکیه نفس فراوان برای مقابله با تهدیدات است. همچنین برای کسانی که سابقه ارتباطات آزار دهنده با ماوراءالطبیعه را داشته اند به هیچ عنوان توصیه نمی شود.

تقدیر:
همیشه به تمام کسانی که می خواهند از طریق فال حافظ، ایچینگ، تاروت، استخاره و… از آینده باخبر شوند، می گویم :«این آینده مختوم شما نیست! شما با این روشها از آینده ای مطلع خواهید شد که اگر در همین حالت به زندگی ادامه دهید به آن خواهید رسید و فراموش نکنید که هر تصمیمی در همین لحظه باعث تغییر آینده خواهد شد. آینده با تصمیمات اکنون ساخته می شود»

در پایان لازم است به موضوعی نیز اشاره کنم. فقط کسانی قصد اطلاع از آینده را دارند که ضعف ایمان داشته باشند! شخصی که تسلیم خواست خدایش باشد، هر چیزی را که او رقم بزند بهترین می داند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
که لیلی گرچه در چشم تو حوریست؛ به هر جزوی ز حسن او قصوریست - وحشی بافقی

که لیلی گرچه در چشم تو حوریست؛ به هر جزوی ز حسن او قصوریست - وحشی بافقی

امشب پس از ماه ها تحقیق، از موضوعی خواهم نوشت که وجه اشتراک تمام فرهنگ‌ها، شریعت‌ها و افسانه ها است. از نیمه ی تاریک لیلی!

لیلیت:
در تورات، کتاب پیدایش، باب یک گفته شده: پس خدا آدم را بصورت خود آفرید… ایشان را نر و ماده آفرید اما در باب دوم می بینیم که مجددا گفته شده: خدا گفت: خوب نیست که آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم در اینجا سوالی مهم وجود دارد: همزاد آدم چه کسی بود!؟ توجه کنید که این سوال به معنی عدم وجود حوا نیست و تناقضی با سایر کتب الهی نیز ندارد. لیلیت از جنسی دیگر ساخته شد که با آدم همخوانی نداشت. در افسانه های بابلی، بین النحرین، آشوری، عبری، هندی، چینی و… که اصولاً دارای ریشه ای یکسان نیستند نیز به لیلیت اشاره شده است.

آل:
احتمالا در فرهنگ شما هم زنی با نام آل یا زائوترسان وجود دارد که نوزادان پسر را می کشد و دختران را می دزدد. او از قیچی، آهن، پیاز، سیر و… می ترسد و جالب نیست که در کوجیکی، وقتی پیاز به کامی (خدای) کوهستان برخورد کرد، او را کشت؟ یهودیان تا سه سالگی موهای پسران را کوتاه نمی کنند تا آل دچار شک شود، و اکثر اقوام ایرانی هم زائو و زن باردار را تا مدتها تنها نمی گذارند. راستی در فرهنگ شما، چه مشخصاتی از آل وجود دارد؟

لیلی:
دقیقا مشخص نیست که لیلی از کجا وارد فرهنگ ایرانی شده است اما معلوم است که رابطه ای بسیار پیچیده بین لیلی، لیلیت و آل وجود دارد! لیلیت در افسانه های عاشوری و بابلی و…، مامور فریفتن مردان بود و در متون یهودی مشخص شد که این موجود، بواسطه تفاوت ماهیتی با آدم، توانایی قرارگیری در کنار او را نداشت بنابراین حوا را ساخت. قطعا رابطه ی بین زنان آمازون یونانی و آل غیر قابل انکاری است و ما تبلور آنرا در افسانه های سومری هم می بینیم. در ادبیات ما نیز، لیلی دست نیافتنی، چموش، حاضر به جواب، باهوش، مرموز و اغواگر است تا حدی که مجنون با صدای پایش بیهوش می شد!

با کنار هم قرار گرفتن تمام قطعات پازل یعنی شریعت ها، داستانها، اعتقادات، باورها و افسانه ها به نتیجه ای مهم می رسیم. اسمش را هرچه می خواهید بگذارید اما او هست. راستی در فرهنگ شما چگونه از او یاد می شود؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ - وحشی بافقی

به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ - وحشی بافقی

محله ی ما بر روی تپه ای است و اینجا را زیاد مه می گیرد. امروز باران می بارد و گویا چراغهای پارکینگ هنوز نفهمیده اند که روز شده. متاسفانه باز هم به یاد خدا افتادم…

خواب:
آیا می دانید که چرا شبها خواب می بینیم؟ روانشناسان می گویند وقتی خواب می بینیم که ارتباط ما با حواس پنجگانه قطع می شود و در این زمان است که مجالی برای بروز ناخودآگاه فراهم می شود. در آن زمان است که خواب می بینیم.

خودشناسی در مه:
یادم است که یک بار کسی پرسید: «خدا چه بویی دارد؟». گفتم: «بوی خاک و باران» و حالا متاسفم که در مه به یاد خدا افتادم. امروز مه باعث شد که چیزی نبینم؛ و صدای باران بر روی سقف پارکینگ آنقدر بود که صدایی نشنوم؛ بوی خاک آنقدر است که بویی حس نکنم؛ و چون همه جا خیس است چیزی را لمس نکنم و متاسفانه در این زمان است که به یاد خدا هستم. این چگونه ایمان است؟گویا باید هیچ چیزی نباشد تا او را درک کنم و انگار همه چیز از او مهمتر است.

لائوتسه:
در مکتب اعتقادی چین، از سه حقیقت بزرگ نام می برند که یکی از آنها لائوتسه است. او شخصی بود که اعتقاد داشت باید با طبیعت همجهت شد تا حقایقی را فهمید. من با او در مورد درک حقایق از طبیعت موافقم اما فکر می کنم که باید از طبیعت و علوم تجربی گذشت تا حقایق را درک کرد. کسی که در چهارچوب علوم تجربی و طبیعی تفکر می کند، چیزی جز آنچه توسط حواس خود حس می کند نخواهد یافت؛ حال آنکه حقیقت در جایی ماورای این حواس است.

خداشناسی در هیچ:
چه می شود که کسی وحشی می شود؟ روزی دوستی نوشته بود: «شریعت می گوید: مال تو مال خودت، مال من هم مال خودم. طریقت می گوید: مال تو مال خودت، مال من هم مال تو. معرفت می گوید: نه مال منی هست نه مال تویی. اما حقیقت می گوید: نه تو هستی و نه من!». آیا آشنا نیست وقتی مولانا می گفت: «چون پرده بیفتد نه تو مانی و نه من»؟ و این همان زمان است که وحشی می گفت: «به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ»

حالا که به اطراف نگاه می کنم، می بینم که مه رفته. گویا لحظه ای آمد تا این پیام را برساند و رفت و من می دانم که اینها اهمیت ندارد مگر برای عده ای قلیل و اهل نظر. ببخشید اگر وقتتان را هدر دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم