یهودیت :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۱۰ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: ادیان الهیات اخلاق و عرفان :: ادیان :: یهودیت» ثبت شده است

خط سوم
خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

در نهایت به جایی می رسی که جنگیده ای و حالا نوبت خداست. خداوند لشگرها، خدای سپاهیان چنین می فرماید: «خداوند برای شما خواهد جنگید. شما فقط آرام باشید»[1] و «قطعا خدا سخت‌کیفر است»[2].

توکل:
هرگز نپندار که باید نشست و توکل کرد. توکل از زمان آغاز تصمیم همراه تلاش است اما وقتی که تمام تلاش خود را کردی و دیگر راهی نیست، فقط توکل است که باقی می ماند. به راستی که «هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است»[3] و «ناامیدم مکن از سابقه ی لطف ازل»[4] که این گناهی نابخشودنیست زیرا «به عاقبت به من آیی که مُنتهات منم».[5]


صبر:
صبر می کنم تا پیروزی خداوند را ببینم. «چون دلارام می زند شمشیر،سر ببازیم و رخ نگردانیم»[6] و «اوست نشسته در نظر،من به کجا نظر کنم؟»[7]حالا که تلاش کردم، زمان آن رسیده که صبر کنم و بنگرم به نبرد«خداوند ابراهیم،اسحاق و یعقوب»[8] و تدبیر را به خدایم واگذارم زیرا «چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم؟»[9] من از ابتدا تسلیم بودم و گفتم: «و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با تمام ثروت روی زمین می‌خواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا میان آنها الفت ایجاد کرد که او مقتدر و داناست»[10]

پایان:
آری «عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»[11] و من از عهدی که بستم برنگردم و «مرا عهدیست با جانان»[12] اما همیشه خواهم گفت:«اگرچه دل به کسی داد جان ماست هنوز، به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز»[13] ولی هیچوقت دیر نیست:«بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست»[14]. این راه را پایانی نیست…

انتظار:
همیشه منتظر اشاره ای بودم که«چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد»[15] اما حالا می دانم «چرخ ار نگردد گرد دل،از بیخ و اصلش برکنم»[16]. آری شرط فقط دل است «که به یک دل دو دوست نتوان داشت»[17]. حالا وقت تاوان است و خواهم پرداخت اما تو نیز لطفی کن «تاوان مکش از کار ما، بستان گرو دستار ما»[18] و «خواهی بیا و ببخشا، خواهی برو و جفا کن»[19] و هنوز منتظر اشاره ای یا نشانه ای هستم تا ابد که «از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»[20].

منابع:
[1] تورات،خروج ۱۴:۱۴
[2] قرآن،مائده ۹۸
[3] قرآن،طلاق ۳
[4] حافظ،غزل ۸۰
[5] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۷۲۵
[6] سعدی،غزل ۴۳۹
[7] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۴۰۳
[8] تورات،خروج ۳:۶
[9] حافظ،غزل ۳۴۷
[10] قرآن،انفال ۶۳
[11] سعدی،غزل ۵۰۹
[12] حافظ،غزل ۳۲۷
[13] سعدی،ملحقات،تکه ۱۶
[14] سعدی،غزل ۱۰۹
[15] حافظ،غزل ۳۰۱
[16] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۳۷۵
[17] سعدی،غزل ۵۱۵
[18] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲
[19] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲۰۳۹
[20] حافظ،غزل ۴۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
اندر او بینی خدایان کهن - اقبال لاهوری

اندر او بینی خدایان کهن - اقبال لاهوری

امشب به موضوعی مهم تحت عنوان خداسازی می پردازم. لابد با خودتان می گویید که این مبحث مربوط به خداناباوران است اما به شما نشان خواهم داد که خودتان هم درگیر آن هستید!

خداسازی:
هرکدام از ما برای خود خدایی داریم که شبیه خدای دیگران نیست. درواقع خدای اکثر ما برآورنده نیازهایمان است که از مجموعه صفاتی که به آنها نیاز داریم ساخته شده است. هدف از داشتن خدا با توجه به صفات او تعبیر پیدا می کند. هر کسی با توجه به نیازهایش،خدای مورد نیاز خود را در ذهن می سازد که هیچکدام خدای کامل و حقیقی نیست. درواقع این نیازهای ما هستند که برآورنده آنها را تبدیل به خدا کرده اند. عوامل موثر در خداسازی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

  1. ‌⁩آرزوها: بیشتر انسانها از خدایشان خواسته هایی دارند. آنها برای خودشان رویا میبافند و راه دستیابی را خدا می بینند که باعث می شود خدای خودساخته را ارج نهند. آنها با رفتارشان می گویند: تو خدای منی چون خواسته هایم را برآورده می سازی. این شکل ایمان بی شباهت به معامله نیست. آنها تا زمانی مومن به خدایشان هستند که برآورده می کند و اگر خواسته ای برآورده نشود،دست به اصلاح خدای خود می زنند.
  2. ترسها: یسیاری انتظار دارند که خدایشان تسلی بخش باشد. جمع کثیری هم نگران مجازات و شب اول قبر هستند. خیلی ها خدا را پشتیبان، حامی و محافظ خود می دانند. آنها به خدای قوی و رئوف می پردازند که نجات دهنده است تا اینگونه بر ترس‌های خود غالب شوند و می گویند: تو خدای منی چون از من حفاظت می کنی. این شکل ایمان نیز برای ترسوهاست و درصورت بروز هر اتفاقی، خدایشان را مجددا سفارشی سازی می کنند.


خدایان:
شاید بتوان با بررسی موارد فوق،به ضرورت وجود خدایان در تفکرات اسکاندیناوی، مصر، یونان و هندوئیسم ابتدایی پی برد. آنها خدایانی می ساختند و به هرکدام مسئولیتی می دادند و جالب است که همگی پس از مدتی به سمت یک خدا که همه کار می کند حرکت کردند. آیا رفتار شما شباهتی به آنها ندارد؟ چند خدا برای خود ساخته اید؟

خدای حقیقی:
آری خدای حقیقی واقعا غریب است. او آنقدر مهربان است که به تجار و ترسوها هم لطف می کند. اول تکلیف را روشن کنید! خدا را برای چه می خواهید؟ خدای واقعی همانی است که اگر هیچ کاری نکند هم خداست! بیایید بگوییم: ای خدایی که به نیکی پاداش و کیفر اعمال خودم را می دهی،من از تو خواسته ای ندارم و ایمان دارم که هرچه رقم بزنی برایم بهترین است. من می خواهم که فقط رفیقم باشی و همین برایم کافیست. بیا تا عاشقانه ها بسازیم…

ما از دو جهان غیر تو ای ع‌ش‌ق نخواهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید - سهراب سپهری

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید - سهراب سپهری

می دانم مدتی است که خط سوم به سمتی می رود که درک آن پیچیده شده و این را می شود در نظرات دوستان دید. خیلی سخت است که بخواهی از چیزی سخن بگویی که قابل بیان نیست… دقت کرده اید که ما همیشه در سخن عرفانی بزرگان گذشته به دنبال خدا می گردیم؟ امروز به این شعر از سهراب سپهری برخوردم و دیدم که چقدر مناسب مبحث دوئیت است. آری به راستی که چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.

دوئٖیَت یا دوگانگی:
ما همیشه عادت داریم که هر چیزی را با قطب مخالف آن بسنجیم. مثلا می گوییم خوب و بد، یا می گوییم زیبا و زشت. اما فراموش کرده ایم که بقول شمس تبریزی: از تفاوت ها، تفاوت می زاید و طریقه ی توحید با دوئیت در تضاد است. اگر بگوییم که موجودی به نام ابلیس بد است و خدا خوب است، ناخودآگاه دو قطب در برابر هم ساخته ایم. این موضوع عین شرک است!

توحید:
برای رهایی از این شرک خطرناک، باید نگاه خود به مسئله را تغییر دهیم. اگر خوب را خدا بدانیم (که هست)، هر چیزی که ما را به او نزدیک کند خوب است و هر زمان که از او دور شویم بد است و در این تعریف، نیازی به وجود ابلیس نیست. این مثل آن است که بگوییم: چیزی جز او نمی بینم! و این توحید است.

بد مطلق:
ما فراموش می کنیم که هیچ چیزی جز خدا مطلق نیست. هر چیزی می تواند خوب یا بد باشد و این وابسته به نگاه، تفکر و عملکرد ماست. چاقو در دست قاتل باعث تباهی است و در دست جراح ابزار نجات است. صوفی با نگاه توحیدی در ابلیس هم خدا را خواهد دید. هیچکس چیزی را غیر از آنچه تصور می کند نخواهد یافت و این یعنی اگر طالب دیدار خداییم، باید تلاش کنیم تا چیزی غیر از او نبینیم.

در خدا:
خدا تنها چیزیست که در آن نباید به دنبال چیزی بود. این گفتار در ابتدا شبیه کفر است اما بیایید و به آن با چشم دل بنگرید. اگر در خدا به دنبال محبت، رحم، آرزوها و هر چیز دیگری باشید خواهید یافت اما شما همان را یافته اید که به دنبال آن بودید! اینها همگی صفات خداست اما ذات خدا نیست. بله خدا ماورای ذهنیات ما و عاری از صفات است. آیا بهتر نبود که از ابتدا خدا را از خدا می طلبیدیم؟ آیا چیزی غیر از او هم ارزش خواستن داشت؟ چه چیزی خواهیم یافت جز خواسته های خودمان از تجسم یک خدای خودساخته؟ نظر شما چیست؟

چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو - حضرت شمس تبریزی

تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو - حضرت شمس تبریزی

هادی:
چند روز پیش، دوستی سوال پرسید: حالا که در زمان غیبت (از دیدگاه مسیحیت، یهودیت و اسلام) هستیم، چه کسی هادی (یا هدایت کننده) است؟ ما فراموش کرده ایم که بقول حافظ:«فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید،دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد…

هدایت خصوصی:
اگر در تمام تفکرات خدامحور با دیدگاه وحدت بنگریم،وجودی را خواهیم دید که هدایت کننده است. انسان خداجو با مراجعه به هادی، هدایت را می یابد که از راههای زیر امکانپذیر است:

  1. ⁦⁩رجوع به کلام او (نه تفاسیر کلام).
  2. ⁩مطالعه در رفتار و گفتار فرستادگان.
  3. ⁩دریافت مشورت از خداشناسان.
  4. ⁩استفاده از بزرگترین هدیه خدا یعنی تفکر.
  5. ⁩مکاشفه در خدا(بصورت مستقیم یا با واسطه). ما گاهی فراموش می کنیم که خدا زنده و گویاست!


هدایت عمومی:
حالا به مبحثی بسیار مهم می رسیم. بقول شمس تبریزی: تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو! چرا دوست داریم که حتما یکی بیاید و جامعه را هدایت کند؟ آیا این سلب مسئولیت از خودمان نیست؟ ما فراموش می کنیم که: در همان زمانی که خدا مستقیما بواسطه فرستادگانش به هدایت انسانها می پرداخت، باز هم انسانها در قبال هدایت یکدیگر وظیفه داشتند! بله هدایت یک وظیفه اجتماعی نیز هست اما شامل قواعد گفتار می شود یعنی:

  1. ⁩با نیت هدایت و خدامحورانه باشد.
  2. ⁩به کسی گفته شود که ظرفیت و پذیرش داشته باشد.
  3. ⁩در زمان مناسب گفته شود.
  4. ⁩با لحن مناسب بیان شود.
  5. ⁩حرف را واضح بگوییم تا بیشتر باعث گمراهی نشود.
  6. ⁩مطمئن باشیم که آن حرف صحیح است (با تحقیق و سند).
  7. ⁩⁩خودمان آینه حرفمان باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
به یک دل دو دوست نتوان داشت - حضرت سعدی

به یک دل دو دوست نتوان داشت - حضرت سعدی

شب گذشته رفیقم پستی را از موسسه حیات حسنی درخصوص کارگاه آموزش مهارتهای چندهمسری برایم ارسال کرد. در برخورد اول با مسئله که به جوک شباهت داشت، به یاد گله ای بز افتادم که یک نر تعداد زیادی ماده را بارور میکند و این را در تصویر این مطلب نیز می بینید. نتایج تحقیقاتم در مورد این موسسه را در ادامه خواهم گفت اما اینجا به موضوع چندهمسری از نظر خودم میپردازم که مدتها در فکر آن بودم.

چندهمسری:
این پدیده شامل چندشوهری (که تقریبا در تمام شریعتها ممنوع است) و چندزنی (که در مسیحیت ممنوع،در یهودیت منسوخ و بخصوص در اسرائیل ممنوع، و در شاخه های بودیسم و هندوئیسم عموما خارج از شریعت است لیکن اکثرا کاری ناپسند است). صرفنظر از شمنیسم (جادوگری) مغولستان، آفریقا و… که اصولا شریعت محسوب نمیشوند، این پدیده فقط در اسلام مجاز و جاری است بنابراین به بررسی چندزنی در اسلام میپردازم.

ریشه شناسی:
گفته شده که در دوره جاهلیت عربستان، بدلیل انواع دلایل جهالتبار مثل نزاع، جنگ و… ،تعداد زنان چهار برابر مردان بود و شاید اصلیترین دلایل ننگ آور بودن تولد دختر و زنده به گور کردن او نیز همین کثرت بوده است. قطعا مجاز دانستن ازدواج مکرر در اسلام، به زن حق حیات میداد تا از موجودی ننگ آور و محکوم به دفن، به زنده ای که وظیفه ای جز لذت دادن به مرد ندارد ارتقا یابد و حقوقی مثل مهریه به او داده شد که البته بحث آن نیز بسیار است. اما آیا هنوز هم نسبت زنان چهار برابر مردان است؟هنوز هم جهالت در حد صدر اسلام است؟

دستور شریعت:
در آیه سوم سوره نساء گفته شده است: «و اگر میترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید،دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید،و یا از (کنیزانی) که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می‌کند». نقد موضوع برده داری جنسی در این مجال نمیگنجد و از آن صرفنظر میکنم.

عدالت:
مشخص است که اسلام شرط لازم برای ازدواج مجدد را عدالت می داند.اگر فرض کنیم که خدا عادل است، کسی که ذره ای کمتر از عدل او را داشته باشد عادل نیست. با فرض این شرایط، آیا کسی باقی میماند که بتواند عدالت را جاری کند؟ بله فقط کسی عادل است که در خدا فنا شده و با او یکی شده باشد و این مشخصه برای انبیا و اولیاء است. در این زمان است که عدل خدا از طریق شخص جاری خواهد شد. لطفا تا زمانی که از اولیای خدا نشده اید، به ازدواج مجدد فکر نکنید. فعلا سعی کنید در قبال همان یکی عادل باشید که قطعا همان را هم هرگز نمی توانید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

با توجه به سوالات بسیار زیادی که در مورد مبحث پیشگویی و تعبیر خواب مطرح است، لازم می دانم که به این مبحث و چگونگی آن بپردازم.

نبی کیست؟
در کتب مقدس به کسی نبی گفته می شود که به پیشگویی می پردازد. البته انبیا با توجه منشاء نیروی خبر دهنده از آینده به دو دسته انبیای خدا و انبیای شیطان تقسیم می شوند. تشخیص انبیای خدا از انبیای شیطان از طریق توجه به پیشگویی آینده ممکن نیست زیرا آینده را باید صرفا یک بردار زمانی دانست که هر کسی که در قالب جسم محدود نباشد می تواند از آن باخبر شود.

منشأ نبوت:
ما می دانیم که برای طی کردن فاصله بین دو نقطه، باید سفری را انجام داد که زمانگیر است و دلیل آن را نیز جابجایی جسم است. به عبارت ساده تر، چنانچه جسم و ماده ای نداشتیم، نیازی نبود که برای رفتن از تهران به یزد زمان صرف کنیم. بنابراین هر نوع موجود غیر فیزیکی که دارای جسم و ماده نباشد، امکان سفر در زمان را دارد و می تواند از آینده خبر دهد.

سفر در زمان:
تمام انسانها ممکن است در خواب، چیزهایی از آینده ببینند که بعداً رخ دهد و دلیل آنرا باید این دانست که خواب نزدیکترین حالت به مرگ است. در خواب روح از جسم جدا شده و چون روح ماهیت مادی ندارد، امکان سفر در زمان را خواهد داشت. همچنین با تمرین نیز می توان روح را از جسم بصورت مقطعی جدا کرد که بدون وجود یک مرشد خداشناس اکیدا توصیه نمی شود.

خطرات:
وقتی روح بصورتی غیر از خواب از جسم جدا می شود، وارد عالمی می شود که تمام موجودات در این عالم از حضور شخصی جدید باخبر می شوند! بنابراین باید برای آن آماده بود و نیاز به تزکیه نفس فراوان برای مقابله با تهدیدات است. همچنین برای کسانی که سابقه ارتباطات آزار دهنده با ماوراءالطبیعه را داشته اند به هیچ عنوان توصیه نمی شود.

تقدیر:
همیشه به تمام کسانی که می خواهند از طریق فال حافظ، ایچینگ، تاروت، استخاره و… از آینده باخبر شوند، می گویم :«این آینده مختوم شما نیست! شما با این روشها از آینده ای مطلع خواهید شد که اگر در همین حالت به زندگی ادامه دهید به آن خواهید رسید و فراموش نکنید که هر تصمیمی در همین لحظه باعث تغییر آینده خواهد شد. آینده با تصمیمات اکنون ساخته می شود»

در پایان لازم است به موضوعی نیز اشاره کنم. فقط کسانی قصد اطلاع از آینده را دارند که ضعف ایمان داشته باشند! شخصی که تسلیم خواست خدایش باشد، هر چیزی را که او رقم بزند بهترین می داند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشم به عوض چشم - تورات

چشم به عوض چشم - تورات

چند روز است که دارم به خیلی مسائل فکر می کنم. به راستی جنگ چیست!

جنگ:
هر جنگی برای دست‌یابی به چیزی رخ می دهد و در آن مهاجم و مدافع با یکدیگر درگیر می شوند اما بر مبنای تهاجم یا تدافع، هرگز نمی توان گفت که کدامیک مقصر هستند. در بسیاری از جنگهایی که بنی اسرائیل شرکت کردند، خدا بصورت مستقیم دستور داد که بروید با فلان قوم پیکار کنید.

حقانیت:
موضوع بالا واقعا جالب است. بله این رفتار دوگانه باعث می شود که هر دو طرف مخاصمه، خود را بر حق بدانند! مشخصا هردو طرف سعی می کنند که رفتار خود را به نوعی به خدا ربط دهند. فراموش نکنیم که داعش هم خود را برحق می دانستند. به نظر من بهتر است که برای تشخیص حق از باطل به نتایج رخدادها بنگریم. هر درختی را از ثمره آن باید شناخت.

رزمنده:
روزی که خبر شهادت سردار سرافزار سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی را دادند هرگز فراموش نمی کنم. اهالی محله ما انگار که روی زغال ایستاده بودند! و منتظر یک اشاره تا حرکت کنند. چه کسی می تواند جلودار اراده ی یک رزمنده باشد که خبر شهادت همرزم خود را شنیده؟ چه چیزی می تواند او را آرام کند؟

بنی اسرائیل:
دیروز با دوستی بحث می کردم و او از بنی اسرائیل میگفت. آیا نمی دانید که ما با بنی اسرائیل دشمن نیستیم؟ آیا نمی دانید که صهیونیسم ،یکی از شاخه های انحرافی کابالیسم یا همان عرفان یهودی است؟ بله صهیونیستها به تناسخ معتقدند و شما را حیوانات دوپای دارای شعور ( جنتیل ) میدانند که اگر شما را بکشند، فقط نعمتی که خدا به ایشان داده (مثل گاو و گوسفند) را تباه کرده اند و ارزش شما همینقدر است. آیا می دانید که آنها در صدد بازسازی معبد سلیمان هستند تا شخینا (روح خدا که در بین خرابه های معبد گیر افتاده) را آزاد سازند؟ آیا روح خدا جایی گیر می کند؟اینها با کجای کتاب مقدس همخوانی دارد؟ آیا سامری از بنی اسرائیل نبود؟

پدرکشتگی:
حالا دشمن از هر زمانی مشخص تر است. حالا ما دیگر واقعا با او پدرکشتگی داریم! بله این دشمن زبان خوش نمی فهمد و ما بارها تلاش کردیم که با او دوستانه سخن بگوییم اما نشد. البته ما دشمنان داخلی ( منافقین ) هم کم نداریم که نباید از ایشان غافل شد! بقول حافظ: از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی، از ازل تا به ابد فرصت درویشان است. حالا مطابق اعتقاد خودشان: جان در عوض جان،چشم در برابر چشم،دندان در عوض دندان…. این وعده خداست.

بله همه می دانیم که انتقام خوب نیست اما این قصاص نیست بلکه دفاع و آموزش است. این حکایت حیوانی درنده است که مجبورید با زور شلاق به او آموزش دهید که نزدیکتان نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

امروز دو دلیل وجود داشت که به منطقه نروم. اول آنکه سرما خورده ام و باید استراحت کنم و دوم آنکه شنبه است و باید ساکت نشست. شاید این فرصتی بود که بتوانم از اتفاقات اینجا برایتان بنویسم.

چه کردیم؟
از زمانی که آمده ام، بسیاری از نقاط را بررسی کردیم، غذای گرم دادیم، ارزاق توزیع کردیم، در یکی از روستاها خانه هایی ساختیم، لوازم خانگی و آموزشی پخش کردیم، دمپایی دادیم، به درددل اهالی نشستیم و قرار است دو روستای دیگر را هم بازسازی کنیم. تیم پزشکی، دندانپزشکی و دامپزشکی نیز به زودی می رسند.

چه دیدیم؟
این روزها همه از وضعیت وخیم بلوچستان می گویند. بسیاری قصد دارند که وضعیت را بدتر از آنچه هست نشان دهند تا کمکهای مردمی را جمع آوری کنند اما باید منصف بود. درست است که روستاها آب، برق، گاز، تلفن، آنتن موبایل، دسترسی جاده ای، امکانات درمانی، مدرسه، سرویس بهداشتی و… ندارند اما چیزهایی هم دارند که برخی از ما نداریم. من در اینجا چیزی را دیدم که آنها نمی توانند ببینند. ای دوستان عزیزم، بلوچستان زیباست.

زندگی:
تاکنون با خود فکر کرده اید که یک انسان با چه چیزهایی زنده است؟ ممکن است مانند هرم مازلو، خوراک و پوشاک و مسکن را اصول زندگی بدانید اما در بلوچستان، متوجه ایرادات آن خواهید شد. اینجا می بینید که به راستی انسان با امید زنده است. همیشه تقابل امید و سختی باعث خیال‌پردازی و قهرمانسازی می شود و این نقطه ی تولد داستانهای رمانتیک و تراژدی است. مردم بلوچستان از دو دلداده به نام هانی و شِی‌مُرید سخن می گویند که اشعار بسیاری در وصف ایشان سروده شده است. واقعا چرا دلداده هایی مانند خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، طالب و زهره، هانی و شی‌مرید به یکدیگر نمی رسند؟ اینجا وقتی می گویم که در ۳۴ سالگی مجرد هستم، مسخره ام می کنند. بقول سعدی: تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
که لیلی گرچه در چشم تو حوریست؛ به هر جزوی ز حسن او قصوریست - وحشی بافقی

که لیلی گرچه در چشم تو حوریست؛ به هر جزوی ز حسن او قصوریست - وحشی بافقی

امشب پس از ماه ها تحقیق، از موضوعی خواهم نوشت که وجه اشتراک تمام فرهنگ‌ها، شریعت‌ها و افسانه ها است. از نیمه ی تاریک لیلی!

لیلیت:
در تورات، کتاب پیدایش، باب یک گفته شده: پس خدا آدم را بصورت خود آفرید… ایشان را نر و ماده آفرید اما در باب دوم می بینیم که مجددا گفته شده: خدا گفت: خوب نیست که آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم در اینجا سوالی مهم وجود دارد: همزاد آدم چه کسی بود!؟ توجه کنید که این سوال به معنی عدم وجود حوا نیست و تناقضی با سایر کتب الهی نیز ندارد. لیلیت از جنسی دیگر ساخته شد که با آدم همخوانی نداشت. در افسانه های بابلی، بین النحرین، آشوری، عبری، هندی، چینی و… که اصولاً دارای ریشه ای یکسان نیستند نیز به لیلیت اشاره شده است.

آل:
احتمالا در فرهنگ شما هم زنی با نام آل یا زائوترسان وجود دارد که نوزادان پسر را می کشد و دختران را می دزدد. او از قیچی، آهن، پیاز، سیر و… می ترسد و جالب نیست که در کوجیکی، وقتی پیاز به کامی (خدای) کوهستان برخورد کرد، او را کشت؟ یهودیان تا سه سالگی موهای پسران را کوتاه نمی کنند تا آل دچار شک شود، و اکثر اقوام ایرانی هم زائو و زن باردار را تا مدتها تنها نمی گذارند. راستی در فرهنگ شما، چه مشخصاتی از آل وجود دارد؟

لیلی:
دقیقا مشخص نیست که لیلی از کجا وارد فرهنگ ایرانی شده است اما معلوم است که رابطه ای بسیار پیچیده بین لیلی، لیلیت و آل وجود دارد! لیلیت در افسانه های عاشوری و بابلی و…، مامور فریفتن مردان بود و در متون یهودی مشخص شد که این موجود، بواسطه تفاوت ماهیتی با آدم، توانایی قرارگیری در کنار او را نداشت بنابراین حوا را ساخت. قطعا رابطه ی بین زنان آمازون یونانی و آل غیر قابل انکاری است و ما تبلور آنرا در افسانه های سومری هم می بینیم. در ادبیات ما نیز، لیلی دست نیافتنی، چموش، حاضر به جواب، باهوش، مرموز و اغواگر است تا حدی که مجنون با صدای پایش بیهوش می شد!

با کنار هم قرار گرفتن تمام قطعات پازل یعنی شریعت ها، داستانها، اعتقادات، باورها و افسانه ها به نتیجه ای مهم می رسیم. اسمش را هرچه می خواهید بگذارید اما او هست. راستی در فرهنگ شما چگونه از او یاد می شود؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
مرگ پایان کبوتر نیست - سهراب سپهری

مرگ پایان کبوتر نیست - سهراب سپهری

میگویند وقتی مولانا از دنیا رفت جشن گرفتند. او چیزهایی فهمیده بود که شاید شما ندانید. چون مطالب زیاد است، مجبورم خلاصه بیان کنم و از این بابت پوزش میطلبم.

ترس:
اگر می پذیرفتیم که این جهان پلی برای عبور است، اینقدر از مرگ نمی ترسیدیم. ما باور نمی کنیم که اگر به آن طرف پل برویم، به دغدغه های اینجا لبخند می‌زنیم و خواهیم گفت که چقدر کوچک بودند.

مسئولیت:
گاهی فراموش می کنیم که اصلی ترین مسئولیت ما گذشتن از همین پل است. بیایید به مسئولیتهایمان نگاهی کنیم که چقدرش را خدا محول کرد و چقدر را خودمان ساختیم؟ وظایف خدایی مشخص اند و قصد ندارم بیان کنم چون اینگونه راحت تر هستید و خدا هیچکس را بخاطر چیزی که نمی داند بازخواست نمی کند. اما نگاه کنیم به مسئولیتهایی که برای خودمان ساختیم و سعی کنیم که وظایف خودساخته باعث اختلال در وظایف الهی نشود و یک بار از بیرون به آنها نگاه کنیم. به راستی چقدر از آنها بی اهمیت هستند و چقدر خودمان را در دردسر انداخته ایم…

مجازات:
یرای بعد از مرگ نگران نباشید چون احتمالا بهتر از اینجاست. بیایید به این فکر کنیم که قرار است بابت کارهای اشتباه مجازات شویم. برای مثال، فکر کنید که باید سنگی داغ را به مدت نیم ساعت در دست بگیریم. اما نیم ساعت در جایی که زمان معنی ندارد، می تواند یک لحظه و یا از ازل تا ابد باشد! ما هر کاری که کرده باشیم، امکانش هست که کیفر نیم ساعته ی طولانی نصیبمان شود پس بیایید به سازنده ی زمان پناه ببریم و باور کنیم که با یک «ببخشید» می بخشد. آنوقت برایمان تفاوتی نخواهد داشت که الان بمیریم یا ۱۰۰۰ سال دیگر چون دیگر نگران مجازات یا مسئولیتهای خودساخته نیستیم.

فشار قبر:
فکرش را بکنید که چیزی بینهایت بزرگ با توانایی های عظیم را در یک قوطی کبریت جا داده باشند. حالا به جسم خود نگاه کنید. بله به راستی که روحی بی‌ابعاد و توانایی های خارق‌العاده در این جسم اسیر است و این فشار دردناک بعد از مرگ به پایان میرسد. به نظر من فشار قبر یعنی به تو آزادی را نشان دهند ولی اجازه ندهند که آزاد شوی! درد یعنی حضور در این جسم!

فراموشی:
اما به فراموش شدن هم فکر نکنیم.این خیلی خوب است که در راحت تر شدن زندگی انسانها نقشی مفید داشته باشیم اما مهم نیست که اسمی از ما باقی بماند. مطمئن باشید بعد از مرگ خواهیم خندید که خواستیم روی این پل یادگاری بنویسیم! اما خوشا بحال کسی که پل را برای عبور سایرین بهتر کرد. بله این افتخار است.

این پست را برای کسانی که در سوگ عزیزی بوده و یا با توجه به شرایط موجود در هراس از مرگ هستند بفرستید تا باعث التیام ایشان باشید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خط سوم