اعیاد ملی :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۸ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: مناسبتی :: اعیاد ملی» ثبت شده است

خط سوم
ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

ما از برون در شده مغرور صد فریب - حضرت حافظ

تا حالا دقت کرده اید که ما چقدر مردمی سیاست زده ایم؟ بیاییم به داستان سحر خدایاری یا دختر آبی از نگاه اصول بنگریم. بقول مولانا: خدای را جو در سیاست عالم

مسئله:
آیا دقت کرده اید که در مملکت ما به محض بروز هر اتفاقی سلبریتی ، فوتبالیست ، اینفلوئنسر و بازیگر ها به اظهار نظر میپردازند؟ ناخودآگاه به یاد جمله برتراند راسل افتادم که میگفت: مشکل دنیا این است که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند! همین روزهاست که تیدا هم به ما راهکاری نوین بدهد و چون گرفتن راهکار از تیداها را مصلحت ندیدم، شروع به تحقیق کردم.

تحقیق:
در جریان تحقیقاتم به خانمی با نام آیسان احتشامی برخوردم که در پیج اینستاگرام خود فریاد می زد من زنده هستم! اما عکسهای او با نام سحر خدایاری یا همان دخترآبی دست به دست میشد. در ابتدا شک کردم اما بعد از دیدن پستهای او، متوجه شدم که عکسها مربوط حضور چهار سال پیش او در استادیوم است و یک پیج جدید نیست.و همین باعث شد نظرم جلب شود. امروز دیدم که مراسم هفتم سحر در روستایی از توابع چهارمحال و بختیاری برگزار می شود. پس چرا امروز گفتند که او مرده است؟

نتیجه:
من از این تحقیق دو نتیجه گرفتم: اول آنکه من نمی دانم که چنین اتفاقی رخ داده باشد. ثانیا: گروهی را می بینم که عاقلانه بعد از عاشورا و با منافع سیاسی، قصد ایجاد موج اجتماعی را بوسیله ی تصاویر دروغ دارند. به راستی تا چه زمانی قرار است احساسات پاک مردم اینگونه به بازی گرفته شود؟

خدای را جو در سیاست عالم!
در ابتدا باید بگویم که من برای این خانم اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد آرزوی مغفرت می کنم اما با دروغ نمی توان حقوق از دست رفته را باز یافت. هرگز نمی توان از یک نطفه حرام، توقع حلالزاده را داشت و دروغ همان نطفه حرام است. آری حقوق بسیاری ممکن است ضایع شود اما آیا از مسیری غلط می توان به نتیجه ای درست رسید؟ اصلا یک بار با خودتان فکر کنید که آیا مهمترین دغدغه جامعه ی ما حضور زنان در استادیوم است؟ با این تفکر است که به راحتی به هر سو برده می شویم و برای آتش سودجویان هیزم خواهیم بود و ما از برون در شده مغرور صد فریب!.

حاشیه:
جالب است که امروز بعد از مواجهه با موضوع، دو استوری گذاشتم و توضیحی مختصر داده و گفتم بدلیل آنکه نمی خواهم در ترویج دروغ سهیم باشم، در این حرکت شرکت نمی کنم. اما عجیب است که در زمانی کوتاه، استوری های من ریپورت شد! به راستی خط سوم اینقدر برای سودجویان خطرناک است؟ اگر اینطور باشد به وظیفه ام عمل کرده ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

امیدوارم بعد از پایان این پیشگویی، همچنان اجتماعی باقی بمانم نه سی.ا.سی. این متن بارها ویرایش شده است.


نماینده ی شیر:
امشب می شنیدم که بانکها، خودروسازها، و کارتل ها و مافیای آنها با کمک کارشناسان رسمی دادگستری، خون همه را در شیشه کرده اند. کارخانه ی ۱۰۰ n تومانی به نفع زورمندان ۱۰ n تومان قیمت‌گذاری شده و به نام همان مسئول قولنامه می شود. ‌چند شب پیش نماینده قوه قضاییه می گفت بله اطلاع داریم که چندین سال به همین منوال است! و در جواب اینکه چرا می دانند و کاری نمی کنند چه باید بگوییم؟

تفاوت:
برخی می گویند که نباید کسی را اعدام کرد اما مجازات کسی که هزاران نفر را تا پایان عمر در آرزوی مرگ فرو می برد چیست؟ در این جامعه چه کسی از نیروی مولد حمایت می کند؟ مسئولین؟ بقول سعدی: تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ شنیدم که وزیر کار می گفت: این حقوق کارگران عادلانه نیست. آیا می شود بپرشم شغل شما چیست و برای چه چندین برابر کارگران حقوق می گیرید و هیچ کاری نمی کنید؟ نمی خواهم به این فکر کنم که شما هم با آنهایی...

فقرای همیشگی:
گاهی اوقات قلم گیر می کند و نمی چرخد. آیا می دانید که سالانه حدود ۲۰٪ به حقوق کارگرها اضافه می شود؟ آیا می دانید که خانه ی ۷۰ میلیون تومانی در عرض ۱۰ سال ۱.۵ میلیارد تومان شده است؟ و پراید ۱۴ میلیون تومانی حالا ۹۰ میلیون تومان است؟ اما حقوق ۷۰۰ هزار تومانی در عرض ۱۰ سال شده ۱.۸۰۰ هزار تومان. وقتی که شورای حقوق و دستمزد حقوق کارگر را ۱.۸۰۰ هزار تومان تعیین می کند،آیا نمی دانند که خط فقر ۶ میلیون تومان است؟

سیاسی:
در تمام دنیا، تشکیل اتحادیه های کارگری به منظور حمایت از کارگر بود اما کشور ما آنقدر سیاست زده است که در آن هر چیزی به راحتی سیاسی می شود. هنوز جریان کارگران ... و ... را فراموش نکرده ایم. از کجا معلوم؟ شاید همین حرفهای من هم سی.ا.سی باشد نه اجتماعی. بله برخی هر حرفی که باید خفه شود را سی.ا.سی می کنند اما صوفی نمی ترسد!

اعتراض:
تیتر روزنامه همشهری را در جریان گران شدن بنزین فراموش نمی کنم: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! در همان جریان مشخص شد که مردم هیچ راهی برای انعکاس نارضایتی ندارند و اصولاً در سیستم چنین چیزی فرض نشده است! اما هیچ عامل و ابزار بازدارنده ای نمی تواند مردی که ناعدالتی را می بیند، آچار در دست دارد، و خانواده اش گرسنه اند را مهار کند. این یک پیشگویی است. این را به گوش همه برسانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب - حضرت حافظ

این صدای خط سوم است که در جریانات افزایش قیمت بنزین 98 برای حقوق مردمش معترض است! او نه کسی را تحریک می کند و نه قصد اغتشاش دارد!

آغاز:
شبی ناگهان شنیدیم که بنزین ۳۰۰۰ تومان شد! در ابتدا شبیه لطیفه بود اما بعد دیدیم که جدی است. آنقدر جدی که نمایندگان مردم هم نمی دانستند و برخی پرسیدند: پس ما چکاره بودیم؟ و استعفا دادند. ماجرا این بود که سه نفر نشستند و برای آینده ملت تصمیمی حیاتی گرفتند و گفتند کارشناسی شده است!

کارشناسی:
این کارشناسی اینقدر دقیق بود که در سه روز، پنج بار اصلاحش کردند. در این طرح کارشناسی، نان‌آورانی مانند تاکسی های اینترنتی اصلا دیده نشده بودند! آنها به خانواده های ۴ نفره، معادل یک باک بنزین پول دادند و اصلا فکر نکردند که با حقوق ۱.۶۴۰.۰۰۰ تومان نمی شود خرج خانه را داد و مردم برای زنده ماندن باید مسافرکشی کنند و حالا قیمت بنزین ۳ برابر شده است.

اعتراض:
همین تصمیم کارشناسی توسط ۳ نفر برای ۸۵ میلیون نفر، باعث حیرت مردم شد و آنها حالا خودشان را در فلاکت مطلق دیدند. برخی گفتند که بله حق اعتراض دارید اما نگفتند که این اعتراض باید در دیوان عدالت اداری مطرح شود و قاضی هم بررسی می کند که خلاف قانون و شرع نباشد. چقدر جالب است که خودشان قانون ساختند و حالا اجرا می کنند. حالا مردم به چه اعتراض کنند؟ قانون یا مجری آن؟

اغتشاش:
من شخصا هر حرکتی که باعث وارد آمدن زیان به اموال و آرامش مردم شود را محکوم می کنم اما مردم باید چگونه اعتراض کنند؟ مردمی که به روزنامه همشهری نامه می زدند که: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! چگونه باید صدایشان را که ساکنین نیاوران که حالا کمتر از ۱۰٪ محبوبیت داشتند می رساندند؟ آنها به خیابانها آمدند و عده ای که هدفشان مجهول است، با رفتار خود باعث انحراف اعتراضات شدند.

رسانه:
به ناگهان دیدیم که حق گفتن و شنیدن با قطع اینترنت گرفته شد و ما ماندیم به مُشتی پیام‌نرسان! که تحت کنترل شدید بوده و دایما ایراد داشتند. و تمام این پیام‌نرسان ها، هرکدام به نحوی مانع عضوگیری کانالها می شدند که آدم با خود می گفت: حتی تجمع در مجازی هم ممنوع است! در این میان،وزیر ارتباطات در توییتر پاسخ جان بولتون را داد و همه پرسیدند: اینترنت برای ما اَخ است؟ به راستی کدام مسئول، جواب مردم خودش را داد؟ رسانه ملی هم که سنگ تمام گذاشت و دولتی ها از آن تقدیر کردند. اما آیا رسانه ملی فقط یک بار،اعتراض ملت را منعکس کرد؟

می دانم که شما جنبه هایی از ماجرا را دیده اید که از نگاه من دور ماند. بسیاری هنوز دسترسی به اینترنت ندارند اما این وظیفه شماست که صدای آنها باشید. نظر شما چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
از خون جوانان وطن لاله دمیده - عارف قزوینی

از خون جوانان وطن لاله دمیده - عارف قزوینی

حالا باید در مورد اتفاقات و اغتشاشات و اعتراضات قیمت بنزین بنویسم. بدون تعارف خواهم نوشت!

خبر:
از همه طرف اخبار ضد و نقیض می شنوم. یکی می گوید که در جاده ی بندر امام، افرادی که به نیزارها فرار کرده بودند را به گلوله بسته اند و اجسادشان حالا در نیزار ها است. یکی دیگر می گوید هفتاد درصد از تلفات، مربوط به نیروهای امنیتی است که اغتشاشگران مسئول قتل آنها هستند. تنها چیزی که می دانم این است که آدم کشته شده! توجه کنید به واژه ی آدم!. یا ایهاالناس آدم کشته شده!

آغشته:
اما به راستی چرا کشته شدند؟ چه کسی مسئول این خون‌ است؟ کسی که آتش زد؟ آنکه آتش گشود؟ کسی که آتش گرفت؟ یا برخی که آتش را شعله ور ساختند؟ همان برخی که با نادانی خویش بنزین بر این آتش ریختند!؟ چه لبهایی که به دروغ آلوده بود و دستهایی که به خون آغشته شد! یا ایهاالناس دشمن را بشناسید!

هیزم:
چرا باید هیزم آتش برخی باشم؟ این سوالی است که هر آدمی باید از خودش بپرسد. چقدر از این برخی برای شما جنگیدند، اسارت کشیدند، دست و پا و نخاع و اعصاب و روان دادند؟ کدام تصمیمشان فرزندانتان را به کشتن نداد؟ برخی که یک شبه سعدآباد را ترک کردند؟ یا برخی که دوباره در همانجا اطراق کردند؟ برخی که وقتی مردم را مخالف خود دیدند، ۱۷۰۰۰ نفر را در کوچه ها ترور کردند؟ یا برخی که وقتی سوت اولین موشک را شنیدند، به جایی خوش آب و هوا برای تحصیل رفتند که تابعیت آنرا داشتند؟ آری همه ی اینها برخی هستند و ما همگی هیزم! یا ایهاالناس واقعا برای کدامیک مهم هستیم!؟

اینجا را ببین! می خواستم چیزی ننویسم اما وقتی آدم می میرد، خونم به جوش می آید! خط سوم پاسدار خون آدم است و مقید به صراط وارث آدم! ببخشید که پرحرفی کردم. دست خودم نبود. حال کاشف خوب نیست. حالا او یکپارچه خشم است و وظیفه. مگر صوفی می تواند بی تفاوت باشد؟ وظیفه شما چیست؟ شما بنویس از آنچه باید بگویی.

از خون جوانان وطن لاله دمیده…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

ساعت ۵ صبح است و هنوز نخوابیده ام. خط سوم در این موضوع نمی تواند بیطرف باشد. باید طرف خدا بود.

خاطره دور:
شاید ۱۵ سال پیش،روزی یکی از بچه‌محل‌ها با همسایه ای دعوایش شد. رفتم سوایشان کنم که مرد گفت: می دانی من که هستم؟ اما نگفت کیست و رفت. چند سال بعد او را در تلویزیون دیدم و متوجه شدم که فرمانده سپاه قدس است! من و بچه‌محل‌ها چقدر تعجب کردیم که حاج قاسم سلیمانی را نشناخته بودیم. راستش آن زمان هیچکس نمی دانست او کیست و بعد از معرفی در تلویزیون از محله ما رفتند.

خاطره نزدیک:
+ می آیی برویم اسم بنویسیم؟
- روانی! هنوز که اعلام نکرده اند اما پایه‌ام. خبرم کن.
این کالمه دیروز دو بازنشسته ی نظامی بود. آنها سالها شاهد تکه تکه شدن دوستانشان بودند و هنوز هم زخمهای عمیق جسمی و روحی اذیتشان میکند اما باز هم سر از پا نمی شناسند. شاید همرزمشان پرکشیده و دوباره بیتاب شده اند.

دشمن:
حالا دیگر خیلی چیزها برایم عجیب نیست. همین دیروز پستی گذاشتم که با سند نشان میداد انبوهی از کاربران و پیامها ارتباطی با آلبانی و قبرس و عربستان و اسرائیل و انگلستان دارند و تا زمانی که خودم از سایت Trendsmap آمار نگرفته بودم باور نمیکردم. واقعا هر کسی که فارسی بلد باشد ایرانی نیست و برای مردم تشخیص آنها سخت است. آنها آنقدر باهم هماهنگ هستند که به راحتی به آدم برچسب میزنند و مردم بیخبر هم از آنها دنباله روی میکنند. بعید نیست که همین روزها بگویند کاشف هم عامل خودفروخته بود اما حداقل شما که پنج سال و بیش از ۳۰۰ پست من را میشناسید.

نمک:
یادتان می آید که وقتی یک داعشی، خودش را در بین باقالی‌های بهشت زهرا منفجر کرد چقدر ترسیدیم؟ حالا شاهدم که یک انسان وظیفه شناس که حداقل من را از شر داعش نجات داد را کشته اند. آیا نباید قدردان او باشم؟

انتقاد:
تا نیم ساعت دیگر،ساکنین آلبانی اینجا غوغا می کنند پس بگذارید بگویم. من هم مثل شما از این زالوهای مدیرنما حالم بهم میخورد. از آنهایی که مردم خود را میکشند متنفرم. آیا در زمان همین نظامی های بازنشسته که هنوز هم داوطلب هستند، افرادی مثل بنی‌صدر نبودند؟ یکی به شوخی میگفت: تا حالا بارها برخی مسئولین خواسته اند کشور را نابود کنند اما مردم نگذاشته اند. انگار قرار است همیشه همینطور باشد اما آیا من قرار است برای اینها بجنگم؟ خدا کجای مسئله است؟ آیا آنهایی که به جنگ رفتند برای این دزدها جنگیدند یا خدا؟ آیا اصلا این خائنین به جنگ رفتند یا در انگلیس درس میخواندند؟ درست است که مسیرم با ایشان متضاد است اما من هم برای خدایم خواهم جنگید. راستی موزیک آشنا نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشم به عوض چشم - تورات

چشم به عوض چشم - تورات

چند روز است که دارم به خیلی مسائل فکر می کنم. به راستی جنگ چیست!

جنگ:
هر جنگی برای دست‌یابی به چیزی رخ می دهد و در آن مهاجم و مدافع با یکدیگر درگیر می شوند اما بر مبنای تهاجم یا تدافع، هرگز نمی توان گفت که کدامیک مقصر هستند. در بسیاری از جنگهایی که بنی اسرائیل شرکت کردند، خدا بصورت مستقیم دستور داد که بروید با فلان قوم پیکار کنید.

حقانیت:
موضوع بالا واقعا جالب است. بله این رفتار دوگانه باعث می شود که هر دو طرف مخاصمه، خود را بر حق بدانند! مشخصا هردو طرف سعی می کنند که رفتار خود را به نوعی به خدا ربط دهند. فراموش نکنیم که داعش هم خود را برحق می دانستند. به نظر من بهتر است که برای تشخیص حق از باطل به نتایج رخدادها بنگریم. هر درختی را از ثمره آن باید شناخت.

رزمنده:
روزی که خبر شهادت سردار سرافزار سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی را دادند هرگز فراموش نمی کنم. اهالی محله ما انگار که روی زغال ایستاده بودند! و منتظر یک اشاره تا حرکت کنند. چه کسی می تواند جلودار اراده ی یک رزمنده باشد که خبر شهادت همرزم خود را شنیده؟ چه چیزی می تواند او را آرام کند؟

بنی اسرائیل:
دیروز با دوستی بحث می کردم و او از بنی اسرائیل میگفت. آیا نمی دانید که ما با بنی اسرائیل دشمن نیستیم؟ آیا نمی دانید که صهیونیسم ،یکی از شاخه های انحرافی کابالیسم یا همان عرفان یهودی است؟ بله صهیونیستها به تناسخ معتقدند و شما را حیوانات دوپای دارای شعور ( جنتیل ) میدانند که اگر شما را بکشند، فقط نعمتی که خدا به ایشان داده (مثل گاو و گوسفند) را تباه کرده اند و ارزش شما همینقدر است. آیا می دانید که آنها در صدد بازسازی معبد سلیمان هستند تا شخینا (روح خدا که در بین خرابه های معبد گیر افتاده) را آزاد سازند؟ آیا روح خدا جایی گیر می کند؟اینها با کجای کتاب مقدس همخوانی دارد؟ آیا سامری از بنی اسرائیل نبود؟

پدرکشتگی:
حالا دشمن از هر زمانی مشخص تر است. حالا ما دیگر واقعا با او پدرکشتگی داریم! بله این دشمن زبان خوش نمی فهمد و ما بارها تلاش کردیم که با او دوستانه سخن بگوییم اما نشد. البته ما دشمنان داخلی ( منافقین ) هم کم نداریم که نباید از ایشان غافل شد! بقول حافظ: از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی، از ازل تا به ابد فرصت درویشان است. حالا مطابق اعتقاد خودشان: جان در عوض جان،چشم در برابر چشم،دندان در عوض دندان…. این وعده خداست.

بله همه می دانیم که انتقام خوب نیست اما این قصاص نیست بلکه دفاع و آموزش است. این حکایت حیوانی درنده است که مجبورید با زور شلاق به او آموزش دهید که نزدیکتان نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

دابل:
ما قدیمی ها یک سری چیزها را به سختی یاد می گیریم. در زمان ما آدمها یا مجرد بودند و یا متاهل اما الان برخی سینگل هستند یعنی در رابطه با کسی نیستند و جالب است افرادی که در رابطه با هم هستند را دابل نمی گویند بلکه می گویند رل زده اند. احتمالا باید منظورشان Relationship باشد اما چرا دابل نمی شوند؟ آیا قرار است که اصلا در این رابطه ها کسی دابل شود؟ امشب می خواهم از تجربه ام برایتان بگویم.

زخمی:
شما شاید بعضی چیزها را ندانید و تجربه نکرده باشید. مثلا شاید ندانید که در پایان هرکدام از این رابطه ها، زخمی عمیق برایتان باقی خواهد ماند که تا ابد جایش درد می کند؛ و اگر همینطوری ادامه دهید، آنقدر زخمی می شوید که عملا خواهید مُرد! آیا کسی که دلش مرده است را باید زنده دانست؟

بازی ها:
چرا ما سینگل های قدیمی، از هر طرف به جریان نگاه می کنیم ع‌ش‌ق را نمی بینیم؟ ببخشید اما هرچه نگاه می کنم، هوس و طمع را می بینم که در زر ورقی از طلا پیچانده اند. این حتی آدم را به طلا هم بدبین می کند. این چه بازی است که چیزی جز باخت ندارد؟ رولت روسی می دانید چیست؟ دیر یا زود نوبت شماست.

نتایج:
باور کنید که اینها صرفا بیان تجربه است. احتمالا الان با خودتان می گویید که این سینگل قدیمی چه می فهمد؟ اما دوست من این موها در آسیاب سفید نشده است. به کاشف نگاه کنید که حالا به هر رابطه ای بدبین است و در آن چیزی جز شکست را نمی پندارد پس پشت جمله ای از شمس تبریزی قایم می شود که گفت: با خویشتنم خوش است. زین پس من و من! او الان با هیچکس رابطه عاطفی ندارد چون آنرا بی نتیجه می بیند. اگر روزی برایتان دوستی با دختر و پسر یکسان شد، می توانید مطمئن باشید که کارتان تمام است! زیرا وقتی برایتان یکسان خواهد بود که آینده ای با جنس مخالف را برای خود متصور نباشید و سعی کنید که این روابط هرگز عمیق نشود تا مبادا که مجددا زخمی دردناک بردارید. شاید برای همین است که در این رابطه ها هرگز دابل نمی شوند و دیگر حتی اگر کسی صادقانه بیاید، او و احساس به او را باور نکنند و با خود بگویند: اوه یک زخم جدید! بهتر است عمیق نشوم.

ولنتاین اکیدا مبارک.
حتی شما دوست عزیز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
عید نمی دهد فرح بی نظر هلال تو - حضرت مولانا

عید نمی دهد فرح بی نظر هلال تو - حضرت مولانا

این پنجمین عید است که به شما تبریک می گویم. امسال هم هرطور که بود گذشت و خاطرات می مانند. این عیدی من به شماست…

گذشت:
اما چه سالی بود! از سه برابر شدن قیمت بنزین و اعتراضات سراسری و قطع اینترنت گرفته تا ترور فرمانده نظامی و حمله موشکی و هدف قرار گرفتن هواپیما. سراب زلزله آمد و سرپل‌ذهاب هنوز ویران است. شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را آب برد و آهسته سخن بگویید که مردان بحران در خوابند. آخر هم که عده ای خفاش خوردند و عده ای راه را باز گذاشتند تا عده ای بیخبر از همه جا بیمار شدند. و من در کل این اتفاقات، چیزی ندیدم جز رشادت سربازان ملت و فرزندان خودجوش میهن که دربه‌در بدنبال انسان کامل بودند.

گذشتیم:
اما برخی عزیزی را از دست دادیم و برخی بارها شکستیم. برخی جیبمان خالی ماند و برخی دلمان. برخی متهم شدیم و برخی قضاوت اما از همه گذشتیم. بله ما یک قدم به پایان این پل نزدیکتر شدیم و چرا غمگین باشیم وقتی همه چیز فقط یک پل است برای عبور؟ روزی خواهد رسید که همه ی این روزها مانند تصویری از جلوی چشممان خواهد گذشت و خواهیم خندید به این شوخی ها. بقول حسین صفا: «که زندگی دو سه نخ کام است [از سیگار]، و عمر سرفه ی کوتاهی»…

شکستیم:
بله شکستیم و شکستند. یکی غرور،یکی حرمت، یکی دل، یکی اعتقاد، و هر کسی چیزی را شکست اما خوشا بحال آنکه شکسته ها را ترمیم کرد؛ هرچند مثل روز اول نشد و تنها خاطرات باقی ماند. خیلی از ما مسئولیت رفتارمان را پذیرفتیم و البته برخی هم نپذیرفتیم. ای دوستان، پذیرش یک اشتباه در عمل است نه به کلام. بقول سعدی: «تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی». برای جبران اشتباهتان چه کردید؟ آیا رها کردید به امان خدا؟

مردگان:
حالا بگو که آیا سیل و زلزله و بیماری و مرگ و میر یک ملت را از پا در می‌آورد؟به یاد جمله ای از شمس تبریزی افتادم که می گفت: «ع‌ش‌ق و اعتقاد دلیر کند،و همه ترسها بِبَرد». به راستی دشمن تو کسی است که ع‌ش‌ق و اعتقاد را در تو کشت! کسی که امید را در تو سلاخی کرد! تو وقتی مرده ای که ناامیدی!

خدا باش!
اما آیا می توانی مرده ای را زنده کنی؟بله البته! تو می توانی با یک تماس و یا یک پیام، مرده ای را زنده کنی؛ پس منتظر چه هستی؟ فروغی بسطامی می گفت: «او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال». آیا کسی هست که این را در مورد تو بگوید؟به فکر کسانی باش که هر لحظه به یادت هستند. بقول عراقی: «نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی». اینجاست که مرگ و زندگی در دست توست! تا حالا خودت را در جایگاه خدایی فرض کرده ای؟

عیدتان مبارک.
شما هم این متن را به عزیزانتان عیدی دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم