آیات تمام شریعت ها :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۳ مطلب با موضوع «تقسیم بندی ادبی :: نثرها و نوشتارها :: آیات تمام شریعت ها» ثبت شده است

خط سوم
خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

در نهایت به جایی می رسی که جنگیده ای و حالا نوبت خداست. خداوند لشگرها، خدای سپاهیان چنین می فرماید: «خداوند برای شما خواهد جنگید. شما فقط آرام باشید»[1] و «قطعا خدا سخت‌کیفر است»[2].

توکل:
هرگز نپندار که باید نشست و توکل کرد. توکل از زمان آغاز تصمیم همراه تلاش است اما وقتی که تمام تلاش خود را کردی و دیگر راهی نیست، فقط توکل است که باقی می ماند. به راستی که «هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است»[3] و «ناامیدم مکن از سابقه ی لطف ازل»[4] که این گناهی نابخشودنیست زیرا «به عاقبت به من آیی که مُنتهات منم».[5]


صبر:
صبر می کنم تا پیروزی خداوند را ببینم. «چون دلارام می زند شمشیر،سر ببازیم و رخ نگردانیم»[6] و «اوست نشسته در نظر،من به کجا نظر کنم؟»[7]حالا که تلاش کردم، زمان آن رسیده که صبر کنم و بنگرم به نبرد«خداوند ابراهیم،اسحاق و یعقوب»[8] و تدبیر را به خدایم واگذارم زیرا «چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم؟»[9] من از ابتدا تسلیم بودم و گفتم: «و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با تمام ثروت روی زمین می‌خواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا میان آنها الفت ایجاد کرد که او مقتدر و داناست»[10]

پایان:
آری «عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»[11] و من از عهدی که بستم برنگردم و «مرا عهدیست با جانان»[12] اما همیشه خواهم گفت:«اگرچه دل به کسی داد جان ماست هنوز، به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز»[13] ولی هیچوقت دیر نیست:«بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست»[14]. این راه را پایانی نیست…

انتظار:
همیشه منتظر اشاره ای بودم که«چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد»[15] اما حالا می دانم «چرخ ار نگردد گرد دل،از بیخ و اصلش برکنم»[16]. آری شرط فقط دل است «که به یک دل دو دوست نتوان داشت»[17]. حالا وقت تاوان است و خواهم پرداخت اما تو نیز لطفی کن «تاوان مکش از کار ما، بستان گرو دستار ما»[18] و «خواهی بیا و ببخشا، خواهی برو و جفا کن»[19] و هنوز منتظر اشاره ای یا نشانه ای هستم تا ابد که «از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»[20].

منابع:
[1] تورات،خروج ۱۴:۱۴
[2] قرآن،مائده ۹۸
[3] قرآن،طلاق ۳
[4] حافظ،غزل ۸۰
[5] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۷۲۵
[6] سعدی،غزل ۴۳۹
[7] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۴۰۳
[8] تورات،خروج ۳:۶
[9] حافظ،غزل ۳۴۷
[10] قرآن،انفال ۶۳
[11] سعدی،غزل ۵۰۹
[12] حافظ،غزل ۳۲۷
[13] سعدی،ملحقات،تکه ۱۶
[14] سعدی،غزل ۱۰۹
[15] حافظ،غزل ۳۰۱
[16] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۳۷۵
[17] سعدی،غزل ۵۱۵
[18] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲
[19] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲۰۳۹
[20] حافظ،غزل ۴۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
کسی که آرزو می کند بیشتر از آن بدست نمی آورد! - اوپانیشادها - هندوئیسم

کسی که آرزو می کند بیشتر از آن بدست نمی آورد! - اوپانیشادها - هندوئیسم

چند روزی هست که مجددا به مطالعه کتاب مقدس هندوئیسم خصوصا اوپانیشادها می پردازم. امروز به عبارتی برخوردم که جرقه ای در ذهنم زد. کسی که آرزو می کند، بیشتر از آن را بدست نمی آورد. این عبارت فوق العاده مهم است.

چالش آرزو:
می دانیم که آرزو زاییده ی ذهن یا نفس است که در تفکر هندو، اتمن نامیده می شود. آرزو را می توان تبلور نیازهای دست نیافتنی انسان در ذهن او دانست بنابراین به نوعی می توان گفت: آرزو خواسته ی دست نیافتنی ذهن انسان است و حالا بیندیشید که بقول مولانا: هر چیز که در جستن آنی آنی. تا وقتی که به دنبال آرزوهای خود باشیم، چیزی بیشتر از فهم انسانی نخواهیم یافت. شاید من اولین کسی باشم که بگویم: آرزو کنید اما به دنبال آرزوهای خود نباشید و خدای برآورنده آرزوهایتان را نپرستید! بلکه بگذارید او برایتان آرزو کند. آرزوهای یک ذهن الهی بهتر از چیزیست که می پندارید! و بقول حافظ: خداوندا مرا آن ده که آن به. می دانم که هضم این مطلب کمی سخت است. شما با گفتاری مواجه شده اید که تمام زیرمایه های فکری و علایقتان را به چالش می طلبد. می دانم که اکثر انسانها نمی توانند تا این حد، تسلیم باشند اما بقول شمس تبریزی : چون گفتنی باشد و همه عالم از ریشم درآویزند که مگر نگویم،حتی بعد از هزار سال،این سخن بدان کس برسد که من خواسته باشم! و حالا این سخن به شما رسید. حالا نوبت شماست. عرصه ی سخن بس تنگ است،عرصه ی معنی بس فراخ است. از سخن پیشتر آ،تا فراخی بینی و عرصه بینی!

هندوئیسم:
بیاییم خود برتر بینی را کنار بگذاریم و به نتیجه تجربیات دیگران هم نگاهی بیندازیم. تفکر هندوئیسم با قدمتی ۵۵۰۰ ساله را باید یکی از قدیمی ترین اعتقادات انسانها دانست که هنوز هم برای بسیاری راهگشاست. هندوئیسم با عبور از مراحل چندخدایی، در اوپانیشادها به بلوغ فکری رسیده و ریشه ی همه چیز را برهما می داند. این جهشی عظیم به سمت توحید و یگانه پرستی است. ریشه ی هندوئیسم نامشخص است و نمی توان کسی را بعنوان نبی برای آن مشخص کرد بلکه مجموعه ای از الهامات به افراد مختلف را می شود زیرمایه تشکیل آن دانست. با این وجود،چنانچه کسی اوپانیشادها را بخواند، به وضوح متوجه می شود که این نوشته ها زاییده ذهن یک انسان نیست و شباهت بسیاری به مکاشفه دارد. اصلی ترین مبحث در کل اوپانیشادها، وحدت وجود و چگونگی دست یابی به آن است.

بقول شیخ بهایی:

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بگذارید کودکان نزد من آیند، ایشان را باز مدارید - انجیل لوقا باب 18

بگذارید کودکان نزد من آیند، ایشان را باز مدارید - انجیل لوقا باب 18

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

حضرت حافظ

امروز درحال صحبت با دوستی بودم که علاقه بسیاری به استفاده از لحن ادبی داشت. ناخودآگاه به او گفتم که با من آسانتر و مثل کودکان صحبت کن و او جویای دلیل شد. به یاد گفتار عیسی در انجیل لوقا افتادم که فرمود: بگذارید کودکان نزد من آیند؛ ایشان را بازمدارید، زیرا ملکوت خدا از آنِ چنین کسان است. آمین، به شما می‌گویم، هر که ملکوت خدا را همچون کودکی نپذیرد، هرگز بدان راه نخواهد یافت. اما واقعا چگونه است که فقط کودکان لایق ورود به ملکوت خدایند؟

وارثان ملکوت:
در چند پست گذشته به مبحثی پرداختم که بیان آن کمی سخت بود و تازه امروز متوجه شدم که همه ی اینها برنامه ای بود برای درک یک حقیقت. به راستی که هرکدام از ما،خدایی را برای خود می سازیم که مطابق با قالب های ذهنی ما باشد و اینگونه است که از درک خدای حقیقی عاجزیم. اما کودکان چنین تفکر پیچیده ای که ناشی از قالب های ذهنی باشد را ندارند بنابراین حضور او را به کمال و همانگونه که هست می فهمند. آنها در ذهن‌شان خدا را سلاخی نمی کنند تا آنچه که با قالبهایشان همخوانی داشته باشد را بسازند و بپذیرند. و به همین دلیل است که ملکوت خدا جایگاه کودکان است.

خداشناسی کودک:
امروز برای دوستم از سالها پیش گفتم که به تماشای درختی نشسته بودم. من آن درخت را از دیدگاه نظریات ابن‌عربی، مارکس، دکارت، کافکا، سهروردی، فروید و… بررسی کردم و در آخر به این نتیجه رسیدم که «من از دیدن درخت،لذت نبرده ام!». در آن روز تصمیم گرفتم که تمام تفکرات و آموخته هایی که به ذهنم قالب داده بود را کنار بگذارم و صرفا برای دیدن و لذت بردن به تماشای جهان بنشینم. از آن روز ترسها کمرنگ شدند و لحظات شادتر و به شکل عجیبی، «حضور» او محسوس بود…

آموزش ها:
بله این کار واقعا سخت است که ذهن را از تمام آموخته ها خالی کنیم تا پدیده ها را همانطور که هستند ببینیم. ما گاهی فراموش می کنیم که حتی دیدن، تحلیل، استدلال و درک هم نتیجه‌ی آموزش است و همین دانسته هاست که خدا را در ذهن بزرگترها سلاخی و چیزی دیگر می سازد. کودکان خدا را بهتر می فهمند چون برای فهمیدن نیاز به برهان و قالب ندارند. بیاییم ذهن کودکان را با قالب های خودمان پر نسازیم. اگر واقعا می خواهیم کاری کنیم، ذهن خود را نیز مانند آنها از قالب ها تهی سازیم تا خدا را همانگونه که هست بفهمیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم