گزارشات :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۳ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: خیریه و عام المنفعه :: گزارشات» ثبت شده است

خط سوم
تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

امیدوارم بعد از پایان این پیشگویی، همچنان اجتماعی باقی بمانم نه سی.ا.سی. این متن بارها ویرایش شده است.


نماینده ی شیر:
امشب می شنیدم که بانکها، خودروسازها، و کارتل ها و مافیای آنها با کمک کارشناسان رسمی دادگستری، خون همه را در شیشه کرده اند. کارخانه ی ۱۰۰ n تومانی به نفع زورمندان ۱۰ n تومان قیمت‌گذاری شده و به نام همان مسئول قولنامه می شود. ‌چند شب پیش نماینده قوه قضاییه می گفت بله اطلاع داریم که چندین سال به همین منوال است! و در جواب اینکه چرا می دانند و کاری نمی کنند چه باید بگوییم؟

تفاوت:
برخی می گویند که نباید کسی را اعدام کرد اما مجازات کسی که هزاران نفر را تا پایان عمر در آرزوی مرگ فرو می برد چیست؟ در این جامعه چه کسی از نیروی مولد حمایت می کند؟ مسئولین؟ بقول سعدی: تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ شنیدم که وزیر کار می گفت: این حقوق کارگران عادلانه نیست. آیا می شود بپرشم شغل شما چیست و برای چه چندین برابر کارگران حقوق می گیرید و هیچ کاری نمی کنید؟ نمی خواهم به این فکر کنم که شما هم با آنهایی...

فقرای همیشگی:
گاهی اوقات قلم گیر می کند و نمی چرخد. آیا می دانید که سالانه حدود ۲۰٪ به حقوق کارگرها اضافه می شود؟ آیا می دانید که خانه ی ۷۰ میلیون تومانی در عرض ۱۰ سال ۱.۵ میلیارد تومان شده است؟ و پراید ۱۴ میلیون تومانی حالا ۹۰ میلیون تومان است؟ اما حقوق ۷۰۰ هزار تومانی در عرض ۱۰ سال شده ۱.۸۰۰ هزار تومان. وقتی که شورای حقوق و دستمزد حقوق کارگر را ۱.۸۰۰ هزار تومان تعیین می کند،آیا نمی دانند که خط فقر ۶ میلیون تومان است؟

سیاسی:
در تمام دنیا، تشکیل اتحادیه های کارگری به منظور حمایت از کارگر بود اما کشور ما آنقدر سیاست زده است که در آن هر چیزی به راحتی سیاسی می شود. هنوز جریان کارگران ... و ... را فراموش نکرده ایم. از کجا معلوم؟ شاید همین حرفهای من هم سی.ا.سی باشد نه اجتماعی. بله برخی هر حرفی که باید خفه شود را سی.ا.سی می کنند اما صوفی نمی ترسد!

اعتراض:
تیتر روزنامه همشهری را در جریان گران شدن بنزین فراموش نمی کنم: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! در همان جریان مشخص شد که مردم هیچ راهی برای انعکاس نارضایتی ندارند و اصولاً در سیستم چنین چیزی فرض نشده است! اما هیچ عامل و ابزار بازدارنده ای نمی تواند مردی که ناعدالتی را می بیند، آچار در دست دارد، و خانواده اش گرسنه اند را مهار کند. این یک پیشگویی است. این را به گوش همه برسانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
مشتاق یارم به در یار می روم - اوحدی مراغه ای

مشتاق یارم به در یار می روم - اوحدی مراغه ای

حالا که این پست را میخوانید، در راه شهرستان سراب هستم. در پایان این پست خواهید دید که این گفتار با شخص شما بود. امشب حرفهایی دارم که شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما حقیقت شیرین است. امروز در توییتر مطلبی را نوشتم که بسیاری به آن اعتراض کردند. متاسفانه هیچکدام از مسافرین اربعین، در جمع آوری کمکها شرکت نکردند و تمام حرفم این بود:

حرف:
گفتم که به کمک ایرانیان مسلمان شیعه می روم اما بیشترین کمک را یک مسیحی اهل شرق کشور کرد! از این گفتار چه چیزی را متوجه می شوید؟ به راستی که او فضیلت را فهمید و دیگران اکثرا از زیانکارانند. در جمع آوری کمکها، شخصی ۱۴.۵۰۰ تومان کمک کرد و گفت: ببخشید همین را داشتم و به راستی که برای او فیضی عظیم در راه است آنچنان که خودش هم نمی داند. هرگز گفته نشد که چقدر کمک کنید بلکه هر کسی به وُسع خود که همین کافیست. خدا از هیچکس بیشتر از توانش انتظار ندارد اما در روز داوری خواهد پرسید که چه کردی؟

خیرین حقیقی:
دیشب دانشجویی که ساکن خوابگاه بود مبلغی را درحد وسع خود کمک کرد.نمی دانم که چه داستانی است اما سربازها، دانشجویان، دانش آموزان و هر کسی که درآمد کمتری دارد، راحت تر کمک می کند. بله به راستی که پول حریص می کند.

خاموشان:
متوجه شده ام که هر کسی کمتر ادعا دارد، بیشتر دست به خیر است. در ابتدا برایم عجیب بود که چرا مدعیان انتظار، طلاب، اساتید الهیات و کسانی که با نذورات خود سیرها را سیرتر می کنند، کمک نکردند. به راستی که عیسی درست گفت: هر درختی را از ثمر آن باید شناخت. این شناخت فقط برای من نبود. برای خودشان هم هست.

متزوران:
به یاد مصرعی از حافظ افتادم که گفت: چو نیک بنگری همه تزویر می کنند. من کسانی را می شناسم که در شبهای محرم و سایر مناسبتها، چشم فلک را کور می کنند اما در خط سوم خبری از معرفی ایشان نیست پس طبیعی است که کمک نکنند. برای ایشان پیشنهاد می کنم که کمی به اهداف خود دقت کنند.

پایان:
با این جماعتهایی که در بالا گفتم کاری ندارم و حجت بر ایشان تمام است. حالا من با کمک دانشجویان، مسیحیان و کسانی که خواستند گمنام بمانند، هرچند اندک به یاری هموطنان مسلمان شیعه می روم و به ایشان خواهم گفت که چه کسانی کمک کردند و چه کسانی نکردند. اگر کسی قصد کمک دارد، این آخرین فرصت است و باور کنید که خودتان بیشتر از زلزله‌زدگان به این فرصت نیاز دارید که شاید این آخرین فرصتتان باشد. چه کسی از فردا خبر دارد؟ حجت بر شما نیز تمام شد. من بشارت دادم و بیم دادم.

مشتاق یارم،به درِ یار می روم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

امروز دو دلیل وجود داشت که به منطقه نروم. اول آنکه سرما خورده ام و باید استراحت کنم و دوم آنکه شنبه است و باید ساکت نشست. شاید این فرصتی بود که بتوانم از اتفاقات اینجا برایتان بنویسم.

چه کردیم؟
از زمانی که آمده ام، بسیاری از نقاط را بررسی کردیم، غذای گرم دادیم، ارزاق توزیع کردیم، در یکی از روستاها خانه هایی ساختیم، لوازم خانگی و آموزشی پخش کردیم، دمپایی دادیم، به درددل اهالی نشستیم و قرار است دو روستای دیگر را هم بازسازی کنیم. تیم پزشکی، دندانپزشکی و دامپزشکی نیز به زودی می رسند.

چه دیدیم؟
این روزها همه از وضعیت وخیم بلوچستان می گویند. بسیاری قصد دارند که وضعیت را بدتر از آنچه هست نشان دهند تا کمکهای مردمی را جمع آوری کنند اما باید منصف بود. درست است که روستاها آب، برق، گاز، تلفن، آنتن موبایل، دسترسی جاده ای، امکانات درمانی، مدرسه، سرویس بهداشتی و… ندارند اما چیزهایی هم دارند که برخی از ما نداریم. من در اینجا چیزی را دیدم که آنها نمی توانند ببینند. ای دوستان عزیزم، بلوچستان زیباست.

زندگی:
تاکنون با خود فکر کرده اید که یک انسان با چه چیزهایی زنده است؟ ممکن است مانند هرم مازلو، خوراک و پوشاک و مسکن را اصول زندگی بدانید اما در بلوچستان، متوجه ایرادات آن خواهید شد. اینجا می بینید که به راستی انسان با امید زنده است. همیشه تقابل امید و سختی باعث خیال‌پردازی و قهرمانسازی می شود و این نقطه ی تولد داستانهای رمانتیک و تراژدی است. مردم بلوچستان از دو دلداده به نام هانی و شِی‌مُرید سخن می گویند که اشعار بسیاری در وصف ایشان سروده شده است. واقعا چرا دلداده هایی مانند خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، طالب و زهره، هانی و شی‌مرید به یکدیگر نمی رسند؟ اینجا وقتی می گویم که در ۳۴ سالگی مجرد هستم، مسخره ام می کنند. بقول سعدی: تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم