آموزشهای فنی :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۲۱ مطلب با موضوع «تمام مقالات :: آموزشی :: آموزشهای فنی» ثبت شده است

خط سوم
خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

خداوند برای شما خواهد جنگید - تورات - کتاب خروج

در نهایت به جایی می رسی که جنگیده ای و حالا نوبت خداست. خداوند لشگرها، خدای سپاهیان چنین می فرماید: «خداوند برای شما خواهد جنگید. شما فقط آرام باشید»[1] و «قطعا خدا سخت‌کیفر است»[2].

توکل:
هرگز نپندار که باید نشست و توکل کرد. توکل از زمان آغاز تصمیم همراه تلاش است اما وقتی که تمام تلاش خود را کردی و دیگر راهی نیست، فقط توکل است که باقی می ماند. به راستی که «هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است»[3] و «ناامیدم مکن از سابقه ی لطف ازل»[4] که این گناهی نابخشودنیست زیرا «به عاقبت به من آیی که مُنتهات منم».[5]


صبر:
صبر می کنم تا پیروزی خداوند را ببینم. «چون دلارام می زند شمشیر،سر ببازیم و رخ نگردانیم»[6] و «اوست نشسته در نظر،من به کجا نظر کنم؟»[7]حالا که تلاش کردم، زمان آن رسیده که صبر کنم و بنگرم به نبرد«خداوند ابراهیم،اسحاق و یعقوب»[8] و تدبیر را به خدایم واگذارم زیرا «چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم؟»[9] من از ابتدا تسلیم بودم و گفتم: «و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با تمام ثروت روی زمین می‌خواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا میان آنها الفت ایجاد کرد که او مقتدر و داناست»[10]

پایان:
آری «عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»[11] و من از عهدی که بستم برنگردم و «مرا عهدیست با جانان»[12] اما همیشه خواهم گفت:«اگرچه دل به کسی داد جان ماست هنوز، به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز»[13] ولی هیچوقت دیر نیست:«بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست»[14]. این راه را پایانی نیست…

انتظار:
همیشه منتظر اشاره ای بودم که«چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد»[15] اما حالا می دانم «چرخ ار نگردد گرد دل،از بیخ و اصلش برکنم»[16]. آری شرط فقط دل است «که به یک دل دو دوست نتوان داشت»[17]. حالا وقت تاوان است و خواهم پرداخت اما تو نیز لطفی کن «تاوان مکش از کار ما، بستان گرو دستار ما»[18] و «خواهی بیا و ببخشا، خواهی برو و جفا کن»[19] و هنوز منتظر اشاره ای یا نشانه ای هستم تا ابد که «از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»[20].

منابع:
[1] تورات،خروج ۱۴:۱۴
[2] قرآن،مائده ۹۸
[3] قرآن،طلاق ۳
[4] حافظ،غزل ۸۰
[5] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۷۲۵
[6] سعدی،غزل ۴۳۹
[7] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۴۰۳
[8] تورات،خروج ۳:۶
[9] حافظ،غزل ۳۴۷
[10] قرآن،انفال ۶۳
[11] سعدی،غزل ۵۰۹
[12] حافظ،غزل ۳۲۷
[13] سعدی،ملحقات،تکه ۱۶
[14] سعدی،غزل ۱۰۹
[15] حافظ،غزل ۳۰۱
[16] مولانا،دیوان شمس،غزل ۱۳۷۵
[17] سعدی،غزل ۵۱۵
[18] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲
[19] مولانا،دیوان شمس،غزل ۲۰۳۹
[20] حافظ،غزل ۴۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
امیدوار چنانم که کار بسته بر آید - حضرت سعدی

امیدوار چنانم که کار بسته بر آید - حضرت سعدی

حدود چهار سال پیش، پنج سوال مهم در مورد اعتقادات مسیحی مطرح کردم که هرگز هیچکس نتوانست به آنها جواب دهد. در آن زمان، برخی می گفتند: وقتی ایمان بیاوری، خدا خودش جوابت را خواهد داد اما هرگز نگفتند حالا که خودشان ایمان آورده اند، چه جوابی گرفته اند. توجه داشته باشید که این گفتار به معنی شبهه نیست بلکه فقط سوال است. بعد از حدود ۴ سال، مجددا همان سوالات را مطرح می کنم و جوابها را باهم خواهیم دید:

مصلوب کردن عیسی در چه ساعتی بود؟

  • ⁦⁩انجیل مرقس 15 : 25 ساعت سوم روز.
  • ⁦⁩انجیل یوحنا 19 : 14 قریب به ساعت ششم روز.


صلیب توسط چه کسی حمل شد؟

  • انجیل متی 27 : 32 توسط شمعون قیروانی.
  • انجیل یوحنا 19 : 16 توسط شخص عیسی.


عیسی بر روی چه چیزی جان باخت؟

  • انجیل مرقس 15 : 21 بر روی صلیب.
  • مکاشفه پطرس «اپوکریفا» : بر روی درخت.


مسیح بر روی صلیب چه چیزی نوشید؟

  • انجیل مرقس 15 : 23 شراب ممزوج به مُر.
  • انجیل متی 27 : 34 سرکه ممزوج به مُر.


فرجام کسی که عیسی را تسلیم کرد چه شد؟

  • انجیل متی 27 : 3 - 5 سکه ها را پس داد و خود را خفه کرد.
  • رساله اعمال رسولان 1 : 18 با سکه ها زمینی خرید و در آنجا بر زمین افتاد و از میان پاره شد.


اضطراب:
بله به اینگونه اطلاعات ضد و نقیض، اضطراب در متن گفته می شود و از آن نتیجه ای نمی توان گرفت. با توجه به اینکه قصد قضاوت و پیشداوری نداریم، از تمام صاحبنظران دعوت می کنیم که درصورت اطلاع از جواب سوالات، ما را هم راهنمایی فرمایند. همچنین با توجه به اینکه حدود نیم میلیون نفر بصورت مستقیم یا غیرمستقیم با متون خط سوم در ارتباطند، نبودن پاسخ قانع کننده نیز معنای مشخصی دارد.

بقول سعدی:
امیدوار چنانم که کار بسته بر آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ حضرت سعدی

امیدوارم بعد از پایان این پیشگویی، همچنان اجتماعی باقی بمانم نه سی.ا.سی. این متن بارها ویرایش شده است.


نماینده ی شیر:
امشب می شنیدم که بانکها، خودروسازها، و کارتل ها و مافیای آنها با کمک کارشناسان رسمی دادگستری، خون همه را در شیشه کرده اند. کارخانه ی ۱۰۰ n تومانی به نفع زورمندان ۱۰ n تومان قیمت‌گذاری شده و به نام همان مسئول قولنامه می شود. ‌چند شب پیش نماینده قوه قضاییه می گفت بله اطلاع داریم که چندین سال به همین منوال است! و در جواب اینکه چرا می دانند و کاری نمی کنند چه باید بگوییم؟

تفاوت:
برخی می گویند که نباید کسی را اعدام کرد اما مجازات کسی که هزاران نفر را تا پایان عمر در آرزوی مرگ فرو می برد چیست؟ در این جامعه چه کسی از نیروی مولد حمایت می کند؟ مسئولین؟ بقول سعدی: تورا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت؟ شنیدم که وزیر کار می گفت: این حقوق کارگران عادلانه نیست. آیا می شود بپرشم شغل شما چیست و برای چه چندین برابر کارگران حقوق می گیرید و هیچ کاری نمی کنید؟ نمی خواهم به این فکر کنم که شما هم با آنهایی...

فقرای همیشگی:
گاهی اوقات قلم گیر می کند و نمی چرخد. آیا می دانید که سالانه حدود ۲۰٪ به حقوق کارگرها اضافه می شود؟ آیا می دانید که خانه ی ۷۰ میلیون تومانی در عرض ۱۰ سال ۱.۵ میلیارد تومان شده است؟ و پراید ۱۴ میلیون تومانی حالا ۹۰ میلیون تومان است؟ اما حقوق ۷۰۰ هزار تومانی در عرض ۱۰ سال شده ۱.۸۰۰ هزار تومان. وقتی که شورای حقوق و دستمزد حقوق کارگر را ۱.۸۰۰ هزار تومان تعیین می کند،آیا نمی دانند که خط فقر ۶ میلیون تومان است؟

سیاسی:
در تمام دنیا، تشکیل اتحادیه های کارگری به منظور حمایت از کارگر بود اما کشور ما آنقدر سیاست زده است که در آن هر چیزی به راحتی سیاسی می شود. هنوز جریان کارگران ... و ... را فراموش نکرده ایم. از کجا معلوم؟ شاید همین حرفهای من هم سی.ا.سی باشد نه اجتماعی. بله برخی هر حرفی که باید خفه شود را سی.ا.سی می کنند اما صوفی نمی ترسد!

اعتراض:
تیتر روزنامه همشهری را در جریان گران شدن بنزین فراموش نمی کنم: به مسئولین بگویید مارا بشنوند! در همان جریان مشخص شد که مردم هیچ راهی برای انعکاس نارضایتی ندارند و اصولاً در سیستم چنین چیزی فرض نشده است! اما هیچ عامل و ابزار بازدارنده ای نمی تواند مردی که ناعدالتی را می بیند، آچار در دست دارد، و خانواده اش گرسنه اند را مهار کند. این یک پیشگویی است. این را به گوش همه برسانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری - فاضل نظری

من پریشان تر از آنم که تو می پنداری - فاضل نظری

من پریشان تر از آنم که تو می پنداری

گاهی ممکن است برخی افراد بر لبه ی پرتگاه فروپاشی باشند اما به شما نگویند چون دوستتان دارند. ممکن است هر لحظه به این فکر کنند که چگونه به کابوس‌ها پایان دهند اما راهی به ذهن‌شان نرسد. با آنها مهربان باشید و رعایت حالشان را بکنید.

بودم:
برخی هستند که علاقه ندارند به گذشته بازگردند و خودشان را به سختی از آن نجات داده اند. آنها با یادآوری گذشته، سوزش عجیبی را در زخمهای قدیمی حس می کنند. اگر در گذشته ی هر کسی را کنکاش کنی، قطعا نقاط تاریکی هم پیدا می شود. آیا خودت هرگز اشتباه نکرده ای؟ آیا دوست داری که دوباره به آن زمان برگردی؟

هستم:
بیایید درک کنیم که ما همین حالا هستیم. هرچه که در گذشته بود تمام شد و حالا همین هستیم که می بینیم. بیایید یک بار تکلیف را با خودتان روشن کنید. شما گذشته ی او را می خواهید یا حالای او را؟ با کدام می خواهید دوست باشید؟ خودتان را جای دیگران هم بگذارید.

خواهم بود:
چه کسی می داند که در آینده چه خبر است؟ اصلا چه کسی می داند که لحظه ای دیگر هست یا نیست؟ آیا چنین آینده ای ارزش تفکر هم دارد؟ شما با تفکر به آینده و کنکاش در گذشته فقط حال را از دست می دهید و آینده ای نخواهید داشت جز تاسف برای گذشته ای که از دستش دادید.

امشب دوست روانشناسم می گفت که تو همین هستی که الان هستی. چه دلیلی دارد که با به یاد آوردن گذشته، دوباره به آن دوران برگردی؟ بله برخی در گذشته دردهایی کشیده اند که یادآوری آنها نیز دردناک است. کسی که یک بار از مرگ رهایی یافته، دلیلی ندارد که در مواجهه مجدد نیز زنده بماند. دقت کن که قاتل نباشی. من پریشان تر از آنم که تو می پنداری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بغیر دوست تمنا ز دوست رسواییست - رضی الدین آرتیمانی

بغیر دوست تمنا ز دوست رسواییست - رضی الدین آرتیمانی

با توجه به مشکلاتی که در اطراف خود و برای دوستانم می بینم، لازم می دانم که به بیان مشخصات علاقه ی حقیقی که توسط برخی عزیزان به نام مقدس عشق خوانده می شود بپردازم. با در نظر داشتن این موارد، می توان متوجه شد که این علاقه ناشی از دلبستگی است یا هوس.

مشخصات عشق:

  1. عشق تمام نمی شود و پایان نمی پذیرد.
  2. عشق تغییر ماهیت نمی دهد
  3. عشق کم نمی شود و فروکش نمی کند.
  4. عشق به شخصی دیگر یا موجودی منتقل نمی شود.
  5. عشق دفن نمی شود و سرکوب ناپذیر است.
  6. عشق کمرنگ یا فراموش نمی شود.
  7. عشق کهنه نمی شود.
  8. عشق قابلیت شراکت و تقسیم ندارد.
  9. عشق با گذر زمان بیشتر می شود
  10. عشق رشد می کند.
  11. عشق در تمام زمان و مکان فراگیر می شود.
  12. عشق باعث شجاعت می شود.
  13. عشق ترسهای قبلی را نابود می کند.
  14. عشق باعث اختلال تفکر به غیر می شود.
  15. عشق همیشگی و ابدی است.
  16. عشق باعث اختلال در روند روزمره می شود.
  17. شخص برای رسیدن تلاش می کند.
  18. عاشق او برای رسیدن امیدوار است.
  19. عاشق از حقوق خودش برای طرف مقابل صرفنظر می کند.
  20. عاشق نگران هیچ چیزی نیست حتی آبرو
  21. عاشق نمی توند به رها کردن فکر کند.
  22. عاشق کسی را جز طرف مقابل نمی بیند.
  23. عاشق از رفتار طرف مقابل نمی رنجد.
  24. عاشق جز نیکی از معشوق نمی بیند.
  25. عاشق نمی تواند رابطه را تمام کند.
  26. عاشق به هر قیمتی از خراب شدن اجتناب می کند.
  27. عاشق هرجایی که نگاه می کند معشوق را می بیند.
  28. عاشق اتفاقات تلخ را به خاطر نمی سپارد.
  29. عاشق بدون معذرتخواهی می بخشد.
  30. عاشق پس از تکرارهای مکرر بازهم همین رفتار را بروز می دهد.
  31. عاشق درخواستی ناشی از هوس ندارد.
  32. عاشق غیرتمند است.
  33. عاشق برای معشوق احترام قایل است.
  34. عاشق معتقد به مشورت معشوق است.
  35. تصمیمات بصورت مشترک اتخاذ می شوند.
  36. عاشق توقعی جز حضور و وفاداری ندارد.


اگر مواردی را مدنظر دارید بنویسید تا به پست اضافه کنم. قطعا شما نیز تجربیاتی داشته اید که برای همگان مفید هستند. ضمنا کسانی که فکر می کنید این پست برایشان مفید است را نیز تگ کنید تا درگیر سوءتفاهم های گذشته نباشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را - حضرت حافظ

گاهی سخت می شود:
مدتی هست که وقتی چیزی را برای پست آماده می کنم، با خودم می گویم که این مطلب بیش از حد پیچیده است و قابل درک نیست. گاهی می بینم که متن پست را نمی شود بصورت یکپارچه و ادبی در آورد. و حتی آن مطلب نیاز به توضیحات فراوان ندارد و کوتاهتر از یک مقاله است. بعضی مطالب هستند که اگر توضیح داده شوند، زیبایی خود را از دست می دهند. بنابراین تصمیم گرفته ام که تغییراتی در نحوه ی پستهای خط سوم بدهم.

شبکه ها:
‌همانطور که می دانید، درحال حاضر خط سوم در اینستاگرام، تلگرام، توییتر، فیسبوک، تامبلر و… حضور دارد و همین باعث می شود که اصول آنها نیز رعایت شوند. مثلا در توییتر نمی توان متن طولانی نوشت و در تامبلر هم ضرورتی برای استفاده از کلمات کلیدی وجود ندارد. با توجه به این موارد، باید استانداردی در نگارش را پیش گرفت که تمام شبکه ها را پشتیبانی کند. با کلیک بر روی لینک در بیو، می توانید تمام شبکه ها را مشاهده فرمایید. ضمنا متون درج شده در توییتر کمی متفاوت است بنابراین پیشنهاد می کنم که اگر توییتر دارید، خط سوم را در آنجا هم دنبال کنید.

تغییر:
با توجه به چهار دلیلی که در بالا ذکر کردم و اصول سایر شبکه های اجتماعی، می خواهم از این ببعد مطالب را از نظر پیچیدگی دسته بندی کرده و متون کوتاه را نیز درج کنم اما مقالات و مطالبی که توضیحات طولانی نیاز دارند را همچنان درج خواهم کرد.

سوالات:

  1. ⁩آیا با این شیوه ی جدید موافقید؟
  2. ⁩به نظر شما چطور نوشته شود بهتر است؟
  3. ⁩با توجه به پست های قبلی، آیا توضیحات کامل را مفید می دانید و یا درج کوتاه؟
  4. ⁩اگر پیشنهاد دیگری دارید لطفاً بیان بفرمایید.


خادم:
ضمن تشکر از تمام عزیزانی که خط سوم را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند، لازم می دانم که مثل گذشته، آمادگی خود را برای بیان توضیحات تکمیلی در دایرکت اعلام کنم. این برای من افتخار بزرگی است و خدمت به ایمانداران را لطف خدا می دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
مارا بجز خیالت فکری دگر نباشد، در هیچ سر صدایی زین خوبتر نباشد - سلمان ساوجی

مارا بجز خیالت فکری دگر نباشد، در هیچ سر صدایی زین خوبتر نباشد - سلمان ساوجی

آموزش مطلب نویسی:
با توجه به سوالات بسیاری که در دایرکت در مورد نحوه نگارش و نوشتن متون پرسیده می شود، تصمیم گرفتم که در این پست به بیان برخی تجربیات بپردازم که امیدوارم که مفید باشند. قطعا شما نیز تجربیاتی دارید که بسیار باارزش‌اند. لذا خواهش میکنم که آنها را در کامنت بنویسید تا از شما نیز بیاموزیم.

  1. ⁩با چه نیتی: همیشه قبل از نوشتن، به نیت خود توجه کنید. بهتر است نیت خدا باشد و همین توجه به نیت، گاهی مانع از یک اشتباه میشود. در ابتدای نوشتن، از خدا طلب یاری کنید تا شاهد اعجاز او باشید. فراموش نکنید که: ما قلم هستیم در دست خطاط.
  2. به چه کسی: مسلما طریقه گفتار شما با یک کودک و افلاطون یکسان نیست. ظرفیتهای شنونده را در نظر داشته باشید و پیشنهاد می کنم برای آنکه همه بفهمند، از کلمات پیچیده استفاده نکنید. این کارها نشانه سواد نیست.
  3. با چه لحنی: هرگز نمی شود برای تشویق، تنبیه، محبت، آرام کردن، غم و… از یک لحن استفاده کرد. گاهی باید قاطع بود و گاهی هم مماشات کرد اما اکیدا توصیه می کنم جوری حرف نزنید که کسی وابسته شود. دلبری ممنوع است! اگر از کسی دل می برید،باید امانتدار نیز باشید!
  4. در چه زمانی: حرف را اگر زود بگویید کال است و اگر دیر بگویید بیات. اگر الان چیزی در مورد دختر آبی بنویسم، خواهم دید که: دوست عزیز خواب بودی و شام را خوردند!
  5. چه محتوایی: دقت کنید که به هجونویسی شهرت نیابید. اگر طالب گفتمان سازنده هستید، قبل از نوشتن تحقیق کنید. اگر از چیزی مطمئن نیستید ننویسید. گمراه کردن دیگران گناهی بزرگ است.
  6. منبع: اگر حرفی را از کسی نقل می کنید،حتما از صاحب سخن نیز نام ببرید. سعی کنید برای راحت تر بودن مخاطب، منابع خود را نیز ذکر کنید. همچنین مطالبی که منبع دقیقی ندارند را اشاعه ندهید.
  7. کمی طنز هم بد نیست: اگر مطالب را طولانی بنویسید و خیلی خشک باشد، مخاطب را خسته می کند. برای این کار طنز فاخر خوب است اما هرگز هجو ننویسید!
  8. مبهم حرف نزنید: من به وضوح متوجه شده ام که مردم دوست دارند که بعد از مطالعه، چیزی به تفکر ایشان اضافه شده باشد. بسیاری فقط به دنبال روزنه یا ایده هستند تا در ذهنشان گشایشی رخ دهد. کسی علاقه ای به مطالعه یک مکاشفه بی سر و ته ندارد و همین حالا هم درگیریهای فکری مردم کم نیست!
  9. دوست شناسی: قطعا شکل نگارش در خط سوم و خبر ورزشی متفاوت است. اول مشخص کنید که با چه کسانی میخواهید سخن بگویید، سپس شروع به نوشتن کنید.
  10. دعوا نکنید: فراموش نکنید که کسی مجبور نیست نوشته شما را بخواند. حتی کسی مجبور نیست که با شما صحبت کند! مستبد نباشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
هنر خود بگوید نه صاحب هنر - حضرت سعدی

هنر خود بگوید نه صاحب هنر - حضرت سعدی

هنر:
امروز قصد بر آن است که از نتایج تحقیق درباره هنر بگوییم. هنر یعنی استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا یا تجاربی که میتوان با دیگران تقسیم شود. هنر در زبان فارسی به معنی انسان کامل است.

در بیان تراژدی:
از نگاه نیچه، انسان دارای دو بُعد آپولونی ( متفکر ) و دیونیسوسی ( خیال پرداز ) است. دیونیسوس (یکی از خدایان یونان) را سمبل مستی، خلسه و بیخود شدگی دانسته اند و نیچه معتقد است که انسان بواسطه عقل، دچار تراژدی میشود و تراژدی یعنی با آنکه انسان از فرجام خود (یعنی حقیقت مرگ) آگاه است، تلاش می کند که راههایی هرچند مقطعی برای خروج از این تفکر رنج آور و جبر بی پایان بیابد که بوسیله هنر امکانپذیر است. درواقع، نیچه کارکرد اصلی هنر را برای شاد ساختن انسان و انحراف ذهن او از تفکری که باعث غمگین شدن اوست میداند.

واشکافی:
تمام پدیده های هنری دارای سه مولفه اصلی هستند:

  1. تخیل مهمترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری است.
  2. آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه میگیرند نه از تفکر منطقی او.
  3. چندمعنایی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.


انواع هنر:
هنر را می توان به دو شاخه اصلی تقسیم کرد:

  • ⁩هنرهای زیبا: منظور آن است که اثر هنری تنها به دلیل زیبا بودن خلق شده باشد. مثلاً شما از نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و…انتظاری جز لذت از زیبایی آنها ندارید و دلیل خلق آنها نیز همین لذت است.
  • هنرهای کاربردی: منظور آن است که در این پدیده های هنری، کارکرد و سودمندی نیز اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بوده‌است. برای مثال، یک چوب لباسی را فرض کنید که در پایه آن منبت کاری شده باشد. این اثر هنری، یک کاربرد (یعنی آویزان کردن لباسها) نیز دارد.


هفت هنر:
معروفترین تقسیم بندی هنرها به شرح زیر است:

  1. موسیقی (نوازندگی و آهنگسازی و…).
  2. هنرهای تجسمی (مجسمه سازی، خیاطی، شیشه گری و…).
  3. هنرهای ترسیمی (عکاسی، طراحی، نقاشی، خطاطی و…).
  4. ادبیات (نویسندگی، شعر، داستان و…).
  5. معماری
  6. حرکات نمایشی (رقص، سیرک و…)
  7. هنرهای نمایشی (سینما، تئاتر و…)


اختلاف:
واضح است که خط سوم با نیچه در دلیل وجود هنر مخالف است! در تفکر نیچه، مرگ پایان همه چیز و مترادف با تباهی است و این غلط است! ما معتقدیم که این جهان تنها محل گذری کوتاه است. از آنجا که ما معتقد به ذاتی خلاق، هنرمند و منشأ زیبایی هستیم، اثر هنری را باید هر پدیده ای دانست که او را در ذهن انسان متجلی سازد. بله این دیدگاه، جایگاه هنرمند را درحد یک عارف ترفیع میدهد. و اما ای کسی که خود را هنرمند می دانی. آیا خدا در آثار ات پیداست؟ هنرمند بودن ادعا و وظیفه ای سنگین است…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو - حضرت شمس تبریزی

تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو - حضرت شمس تبریزی

هادی:
چند روز پیش، دوستی سوال پرسید: حالا که در زمان غیبت (از دیدگاه مسیحیت، یهودیت و اسلام) هستیم، چه کسی هادی (یا هدایت کننده) است؟ ما فراموش کرده ایم که بقول حافظ:«فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید،دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد…

هدایت خصوصی:
اگر در تمام تفکرات خدامحور با دیدگاه وحدت بنگریم،وجودی را خواهیم دید که هدایت کننده است. انسان خداجو با مراجعه به هادی، هدایت را می یابد که از راههای زیر امکانپذیر است:

  1. ⁦⁩رجوع به کلام او (نه تفاسیر کلام).
  2. ⁩مطالعه در رفتار و گفتار فرستادگان.
  3. ⁩دریافت مشورت از خداشناسان.
  4. ⁩استفاده از بزرگترین هدیه خدا یعنی تفکر.
  5. ⁩مکاشفه در خدا(بصورت مستقیم یا با واسطه). ما گاهی فراموش می کنیم که خدا زنده و گویاست!


هدایت عمومی:
حالا به مبحثی بسیار مهم می رسیم. بقول شمس تبریزی: تو خود ائمه دیگران باش و دیگران ائمه تو! چرا دوست داریم که حتما یکی بیاید و جامعه را هدایت کند؟ آیا این سلب مسئولیت از خودمان نیست؟ ما فراموش می کنیم که: در همان زمانی که خدا مستقیما بواسطه فرستادگانش به هدایت انسانها می پرداخت، باز هم انسانها در قبال هدایت یکدیگر وظیفه داشتند! بله هدایت یک وظیفه اجتماعی نیز هست اما شامل قواعد گفتار می شود یعنی:

  1. ⁩با نیت هدایت و خدامحورانه باشد.
  2. ⁩به کسی گفته شود که ظرفیت و پذیرش داشته باشد.
  3. ⁩در زمان مناسب گفته شود.
  4. ⁩با لحن مناسب بیان شود.
  5. ⁩حرف را واضح بگوییم تا بیشتر باعث گمراهی نشود.
  6. ⁩مطمئن باشیم که آن حرف صحیح است (با تحقیق و سند).
  7. ⁩⁩خودمان آینه حرفمان باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند - حضرت حافظ

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند - حضرت حافظ

مدتیست که بحث برابری جنسی در بسیاری از محافل به گوش میرسد. در اینجا لازم است به یکی از مهمترین نظریات تساوی جنسی یعنی نظریه دلبری پرداخته شود.

فرگشت «تکامل»:
این سوال همیشه مطرح بود که چرا در تمام موجودات، نرها ظاهری به مراتب آراسته تر دارند اما در انسانها، تمایل زنان به پیرایش بیشتر است؟ با نگاهی به سنگواره انسانهای اولیه میتوان دید که تفاوت چندانی بین ظاهر زن و مرد وجود نداشته است. پس چگونه بصورت ناگهانی، ظاهر زنان تغییر کرد؟

نظریه دلبری:
با توجه به قراین، میتوان اینگونه استدلال کرد که زنان در دوران غارنشینی مشاهده کردند که جثه کوچکتری داشته و در شکار و محافظت و… موفقیت کمتری دارند و با توجه به دوره بارداری بسیار طولانی (که فقط فیل بیشتر از انسان است)، احتمال مرگ زنان بر اثر گرسنگی وجود دارد. بنابراین چون انسان موجودی دارای شعور است، آنها راه بقای خود را برای دستیابی به امنیت و غذا و… در دلبری یافتند. درواقع دلبری یک مکانیزم دفاعی در راستای غریزه بقا است که از دوران غارنشینی در زنان نهادینه گردید و باعث تفاوت بین جنس نر و ماده در طول هزاران نسل و برخلاف سایر موجودات شد.

سیگنال:
مادامی که مهمترین عامل بقا در جوامع را قدرت بدنی مشخص میساخت، جایگاه زنان با مردان برابری نداشت. مشخص است که در دوران جاهلیت اعراب و قرن ها خفقان کلیسا که حرف آخر را شمشیر میزد، سخن از حقوق برابر مثل لطیفه بود و همین مسئله در احکام شریعتها نیز منعکس شد. اما در پی پیشرفتهای علمی و اجتماعی، وجه برتری به ترتیب از زور بازو، زمین کشاورزی، قدرت نظامی و ثروت عبور کرد و به دانش رسید. حالا کسی صاحب قدرت است که اطلاعات بیشتر و تحلیل دقیقتری داشته باشد.

برابری کامل:
مشخص است که برابری کامل حداقل تا چندین نسل دیگر ممکن نیست! غریزه زنان در طول هزاران نسل به تقویت دلبری پرداخته و غریزه مردان نیز پذیرای آن بوده و حالا چگونه می توان در یک نسل، غریزه همه را تغییر داد؟ فراموش نکنیم که تفکر را می توان آموزش داد اما غریزه آموزش پذیر نیست. شخصا دوست ندارم که نام ظلم یا هر چیز دیگر را بر این پدیده بگذارم اما اگر این اتفاق رخ نمیداد، اصلا انسانی وجود نمیداشت که حالا زنان و مردان صاحب حقوق متفاوتی باشند. فراموش نکنیم: هدف از اینهمه تغییرات، واکنش طبیعی غریزه بقا بود. اگر میخواهیم همه چیز برابر باشد، باید تمام انسانها را دوجنسه و بی‌نیاز از جنس دیگر کنیم زیرا در طبیعت هم هر موجودی به اندازه وظایفش اختیارات دارد! بله حقوق یکسان فقط درصورت وجود وظایف یکسان امکانپذیر است و شاید بتوان به آن گفت: کمونیسم جنسی!.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تا پریشان نشوی کار به سامان نشود - سنائی غزنوی

تا پریشان نشوی کار به سامان نشود - سنائی غزنوی

دیشب با یکی از مسئولین قرارگاه امام رضا مستقر در مناطق زلزله زده صبحت کردم. میگفت وضعیت بیش از چیزی که در اخبار منعکس می شود بحرانی است. او اصرار داشت که خط سوم در منطقه حضور یابد…

خبر:
بله احتمالا همگی از زلزله باخبر هستید اما متاسفانه حتی دوستان تبریزی هم اخبار درستی از عمق فاجعه ندارند. گاهی حس می کنم که قرار است کسی باخبر نشود. دوستی که با او صحبت میکردم، میگفت که تقریبا هیچ چیزی در وضعیت مطلوب نیست. آنها با استقرار یک آشپزخانه صحرایی، غذای منطقه را در حد ابتدایی تامین می کنند اما دمای هوا در آنجا حدود ۳ درجه است!

فرض:
فرض کنید که در این دما،تمام چیزی که حایل شما با بیرون است یک چادر باشد که عملا با هیچ چیزی گرم نمی شود!کوچه ها هنوز بسته هستند و تمام زندگیتان مدفون است. وضعیت آب شرب،بهداشت و سایر نیازهای پایه ای که جای خود دارد. دوستم میگفت که ما در تامین مواد اولیه خوراکی با کمبود جدی منابع مالی مواجهیم و خبری از فعالیتهای نیروهای مسلح در حجم زلزله سرپل‌ذهاب نیست‌.

اهداف:
خط سوم قصد دارد که فردا یا پسفردا به منطقه زلزله زده رفته، نسبت به موارد زیر اقدام کند:

  1. ⁩برنامه ریزی توزیع عادلانه کمکهای مردمی (نه مثل پلدختر که بعضی ۸ یخچال گرفته بودند!).
  2. پوشش خبری و ارائه تصاویر (واقعی) از منطقه که به دلایل نامعلوم انجام نمیشود.
  3. ⁩توزیع کمکها در جاهایی که نیاز حیاتی به آن وجود دارد. (کاری که ارتش در سرپل‌ذهاب میکرد)
  4. ⁩آمارگیری و اعلام نیازهای هموطنان جهت کمک توسط خیرین.
  5. ⁩پایش منطقه ای و هماهنگی گروههای جهادی جهت کمک رسانی (که تقریبا در همه بحران ها وجود ندارد).
  6. ⁩راه اندازی یکی از نانوایی های منطقه جهت توزیع نان رایگان (اگر بشود).

خواهش:
از تمام دوستانی که این مطلب را میخوانند،خواهش میکنم که مسئله را جدی بگیرند! خط سوم نیاز به کمک دارد!و کمکها به شرح زیر هستند:

  • اطلاعرسانی حداکثری.
  • جمع آوری کمکهای نقدی که نتایج آن مثل خواف، سرپل‌ذهاب، پلدختر و…در پیج NGO خط سوم اطلاع‌رسانی خواهد شد. لطفا هر مقدار که می توانید به شماره کارت که متعاقبا اعلام می شود واریز کنید و سایر خیرین را نیز باخبر سازید. فراموش نکنید خط سوم مستقل است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد - حضرت حافظ

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد - حضرت حافظ

پرومتئوس نام یکی از نیمه خداهای یونان است که رنج انسانها را دید و برای رفع آن، آتش را از کوه المپ دزدید و به انسانها داد. این است داستان آتش دزد


پرومتئوس که دردهای بشر را دیده بود تصمیم گرفت که رنجها را به اطلاع خدایان برساند اما آنها را درحال خوشگذرانی و مستی یافت و اینگونه بود که برای کاهش دردهای بشر،چند جرقه آتش از کوه المپ دزدید و به بشر داد. اما زئوس آنچنان خشمگین شد که پایان نداشت! او پرومتئوس را بر کوه به بند کرد و هر روز، عقابی جگرش را می خورد و ماری زهر خود در چشمش می ریخت و این عذاب تا ابد ادامه داشت. زئوس به او گفته بود که انسانها بسیار پستتر از آنند که لایق ایثار او باشند اما نپذیرفت و گفت: انسان کامل را خواهم یافت و به تو نشان خواهم داد. سرانجام، او توانست فرار کرده و برای یافتن انسان کامل برود.

او به پدر و پسری برخورد که با شعبده بازی امرار معاش میکردند. از پسر پرسید: انسان کامل تویی؟ گفت: نه. وقتی پدرم مردم را مشغول می کند،من به تاراج اموالشان می پردازم. به معبد برو؛آنجا زنی کاهن هست که او کامل است. پرومتئوس به معبد رفت و زن را یافت و پرسید:«انسان کامل تویی؟». زن گفت: خیر؛ من گذشته ای سیاه دارم. به بندرگاه برو و ملوانان را ببین. از ملوان پرسید: انسان کامل تویی؟ گفت: خیر، ما در دریا انسان کامل را میستاییم. با ما به دریا بیا. وقتی که رفتند،او دید که آنها پوسیدون را میستایند. همانی که وقتی مردم در رنج بودند،در خوشی و مستی بود…

پرومتئوس غمگین شد و پس از سالها به شهر برگشت. به معبد رفت و همان زن که حالا از شدت پیری نابینا شده بود را یافت و پرسید:انسان کامل را می شناسی؟ زن گفت:سالها پیش مردی به دنبال انسان کامل بود. ما انسان کامل را یافتیم!ملوانان سنگی آوردند و پسرکی دزد که توبه کرده بود،سنگتراش شد و مجسمه انسان کامل را تراشید و من در آنجا گذاشتم. برو و ببین. وقتی پرومتئوس پارچه را کنار زد،از شدت غم شروع به گریه کرد. او مجسمه خود را دید که برای همه تبدیل به انسان کامل شده بود!او میگریست زیرا امید انسانها به کسی بود که میگفتند انسان کامل است اما یک نیمه خدا بود. پیرزن پرسید:او را میشناسی؟نام او چیست؟ما نامش را نمیدانیم. او امید ماست. زمانی که خواست نام خود را بگوید، نگهبانان زئوس او را یافته و ربودند و هرگز حتی نامی هم از او شنیده نشد. او‌ را دوباره به کوه قاف در بند کردند و به پاس لطفی که به انسان کرد، تا ابد او بود و مار و عقاب.

در این داستان نکات بسیار زیادی وجود داشت. پرومتئوس را میتوان نماد کسانی دانست که در رده های میانی هستند و هنوز به آلودگی رده های بالا نیستند. آنها دغدغه مند هستند و میخواهند مشکلات مردم را واقعا حل کنند اما با قوانین بازدارنده ای مواجه میشوند که رده های بالا و دستگاه وضع کرده اند.

پرومتئوس ها این قوانین را اشتباه و رده های بالا را بیمسئولیت،بیخیال و حتی نالایق میبینند اما چون اعتراض را بی نتیجه می یابند،تصمیم میگیرند که مخفیانه و برخلاف قوانین اشتباه،به نیازهای مردم پاسخ دهند. همیشه پرومتئوس ها ممکن است پس از مدتی فاش شوند و در این زمان است که با برخورد خشن قانونگذار،مجری و قاضی مواجه میشوند!

اما به راستی دلیل این برخورد خشن چیست؟این حقیقت را باید بپذیریم که صاحبان قدرت دوست ندارند که مردم از وابستگی به آنها خارج شوند. بله این ابزارهای بینیازی که در این داستان به آتش تشبیه شده است،همان تفکر آزاد و استقلال فکری است که تمام حکومتهای جهان از بهره گیری آنها توسط مردم میترسند. زئوس ها چرا باید نگران رسیدن آتش به دست مردم باشند؟بله چون در این زمان است که مردم می توانند امور را بدون احتیاج به وجود زئوس ها انجام دهند.

اما نکته ای بسیار مهم نیز در این داستان وجود داشت. «پرومتئوسها همان منجیان و رهایی دهندگان جامعه از تسلط زئوسها هستند که امید جوامع به آنهاست!آنها هرچقدر هم که درد بکشند اما هرگز نمیمیرند!»بله امید هرگز نمیمیرد! نمونه هایی از بروز این شخصیتها را می توان در داستانهایی مانند کنت مونت کریستو،زورو، سیاوش،کاوه و…در تمام فرهنگها دید. پرومتیوس ها اگر وجود نداشته باشند،باز هم توسط جوامع در قالب اساطیر و داستانهای حماسی متولد خواهند شد زیرا جوامع انسانی در برابر استبداد زئوسها به آنها نیاز دارند.

بیاییم کمی دقیقتر به پرومتئوسهای اطرافمان دقت کنیم زیرا هرگز نامی از ایشان در جایی برده نخواهد شد. پرومتئوسها هرگز مهارشدنی نیستند و برای جامعه خود از همه چیزشان میگذرند!مگر در زمانی که نسبت به جامعه‌شان مایوس شوند. آنگاه است که حتی برای رهایی خود از دردهای بیپایان نیز تلاش نخواهند کرد. آنها را ناامید نکنیم!پایان هر جامعه،زمانی است که پرومتئوسها که نیروی محرک آن در مسیر آزادی هستند ساکت شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست، قومی دگر حواله به تقدیر می کنند - حضرت حافظ

با توجه به سوالات بسیار زیادی که در مورد مبحث پیشگویی و تعبیر خواب مطرح است، لازم می دانم که به این مبحث و چگونگی آن بپردازم.

نبی کیست؟
در کتب مقدس به کسی نبی گفته می شود که به پیشگویی می پردازد. البته انبیا با توجه منشاء نیروی خبر دهنده از آینده به دو دسته انبیای خدا و انبیای شیطان تقسیم می شوند. تشخیص انبیای خدا از انبیای شیطان از طریق توجه به پیشگویی آینده ممکن نیست زیرا آینده را باید صرفا یک بردار زمانی دانست که هر کسی که در قالب جسم محدود نباشد می تواند از آن باخبر شود.

منشأ نبوت:
ما می دانیم که برای طی کردن فاصله بین دو نقطه، باید سفری را انجام داد که زمانگیر است و دلیل آن را نیز جابجایی جسم است. به عبارت ساده تر، چنانچه جسم و ماده ای نداشتیم، نیازی نبود که برای رفتن از تهران به یزد زمان صرف کنیم. بنابراین هر نوع موجود غیر فیزیکی که دارای جسم و ماده نباشد، امکان سفر در زمان را دارد و می تواند از آینده خبر دهد.

سفر در زمان:
تمام انسانها ممکن است در خواب، چیزهایی از آینده ببینند که بعداً رخ دهد و دلیل آنرا باید این دانست که خواب نزدیکترین حالت به مرگ است. در خواب روح از جسم جدا شده و چون روح ماهیت مادی ندارد، امکان سفر در زمان را خواهد داشت. همچنین با تمرین نیز می توان روح را از جسم بصورت مقطعی جدا کرد که بدون وجود یک مرشد خداشناس اکیدا توصیه نمی شود.

خطرات:
وقتی روح بصورتی غیر از خواب از جسم جدا می شود، وارد عالمی می شود که تمام موجودات در این عالم از حضور شخصی جدید باخبر می شوند! بنابراین باید برای آن آماده بود و نیاز به تزکیه نفس فراوان برای مقابله با تهدیدات است. همچنین برای کسانی که سابقه ارتباطات آزار دهنده با ماوراءالطبیعه را داشته اند به هیچ عنوان توصیه نمی شود.

تقدیر:
همیشه به تمام کسانی که می خواهند از طریق فال حافظ، ایچینگ، تاروت، استخاره و… از آینده باخبر شوند، می گویم :«این آینده مختوم شما نیست! شما با این روشها از آینده ای مطلع خواهید شد که اگر در همین حالت به زندگی ادامه دهید به آن خواهید رسید و فراموش نکنید که هر تصمیمی در همین لحظه باعث تغییر آینده خواهد شد. آینده با تصمیمات اکنون ساخته می شود»

در پایان لازم است به موضوعی نیز اشاره کنم. فقط کسانی قصد اطلاع از آینده را دارند که ضعف ایمان داشته باشند! شخصی که تسلیم خواست خدایش باشد، هر چیزی را که او رقم بزند بهترین می داند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

بسم اله اگر حریف مایی - نظامی

ساعت ۵ صبح است و هنوز نخوابیده ام. خط سوم در این موضوع نمی تواند بیطرف باشد. باید طرف خدا بود.

خاطره دور:
شاید ۱۵ سال پیش،روزی یکی از بچه‌محل‌ها با همسایه ای دعوایش شد. رفتم سوایشان کنم که مرد گفت: می دانی من که هستم؟ اما نگفت کیست و رفت. چند سال بعد او را در تلویزیون دیدم و متوجه شدم که فرمانده سپاه قدس است! من و بچه‌محل‌ها چقدر تعجب کردیم که حاج قاسم سلیمانی را نشناخته بودیم. راستش آن زمان هیچکس نمی دانست او کیست و بعد از معرفی در تلویزیون از محله ما رفتند.

خاطره نزدیک:
+ می آیی برویم اسم بنویسیم؟
- روانی! هنوز که اعلام نکرده اند اما پایه‌ام. خبرم کن.
این کالمه دیروز دو بازنشسته ی نظامی بود. آنها سالها شاهد تکه تکه شدن دوستانشان بودند و هنوز هم زخمهای عمیق جسمی و روحی اذیتشان میکند اما باز هم سر از پا نمی شناسند. شاید همرزمشان پرکشیده و دوباره بیتاب شده اند.

دشمن:
حالا دیگر خیلی چیزها برایم عجیب نیست. همین دیروز پستی گذاشتم که با سند نشان میداد انبوهی از کاربران و پیامها ارتباطی با آلبانی و قبرس و عربستان و اسرائیل و انگلستان دارند و تا زمانی که خودم از سایت Trendsmap آمار نگرفته بودم باور نمیکردم. واقعا هر کسی که فارسی بلد باشد ایرانی نیست و برای مردم تشخیص آنها سخت است. آنها آنقدر باهم هماهنگ هستند که به راحتی به آدم برچسب میزنند و مردم بیخبر هم از آنها دنباله روی میکنند. بعید نیست که همین روزها بگویند کاشف هم عامل خودفروخته بود اما حداقل شما که پنج سال و بیش از ۳۰۰ پست من را میشناسید.

نمک:
یادتان می آید که وقتی یک داعشی، خودش را در بین باقالی‌های بهشت زهرا منفجر کرد چقدر ترسیدیم؟ حالا شاهدم که یک انسان وظیفه شناس که حداقل من را از شر داعش نجات داد را کشته اند. آیا نباید قدردان او باشم؟

انتقاد:
تا نیم ساعت دیگر،ساکنین آلبانی اینجا غوغا می کنند پس بگذارید بگویم. من هم مثل شما از این زالوهای مدیرنما حالم بهم میخورد. از آنهایی که مردم خود را میکشند متنفرم. آیا در زمان همین نظامی های بازنشسته که هنوز هم داوطلب هستند، افرادی مثل بنی‌صدر نبودند؟ یکی به شوخی میگفت: تا حالا بارها برخی مسئولین خواسته اند کشور را نابود کنند اما مردم نگذاشته اند. انگار قرار است همیشه همینطور باشد اما آیا من قرار است برای اینها بجنگم؟ خدا کجای مسئله است؟ آیا آنهایی که به جنگ رفتند برای این دزدها جنگیدند یا خدا؟ آیا اصلا این خائنین به جنگ رفتند یا در انگلیس درس میخواندند؟ درست است که مسیرم با ایشان متضاد است اما من هم برای خدایم خواهم جنگید. راستی موزیک آشنا نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشم به عوض چشم - تورات

چشم به عوض چشم - تورات

چند روز است که دارم به خیلی مسائل فکر می کنم. به راستی جنگ چیست!

جنگ:
هر جنگی برای دست‌یابی به چیزی رخ می دهد و در آن مهاجم و مدافع با یکدیگر درگیر می شوند اما بر مبنای تهاجم یا تدافع، هرگز نمی توان گفت که کدامیک مقصر هستند. در بسیاری از جنگهایی که بنی اسرائیل شرکت کردند، خدا بصورت مستقیم دستور داد که بروید با فلان قوم پیکار کنید.

حقانیت:
موضوع بالا واقعا جالب است. بله این رفتار دوگانه باعث می شود که هر دو طرف مخاصمه، خود را بر حق بدانند! مشخصا هردو طرف سعی می کنند که رفتار خود را به نوعی به خدا ربط دهند. فراموش نکنیم که داعش هم خود را برحق می دانستند. به نظر من بهتر است که برای تشخیص حق از باطل به نتایج رخدادها بنگریم. هر درختی را از ثمره آن باید شناخت.

رزمنده:
روزی که خبر شهادت سردار سرافزار سپاه اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی را دادند هرگز فراموش نمی کنم. اهالی محله ما انگار که روی زغال ایستاده بودند! و منتظر یک اشاره تا حرکت کنند. چه کسی می تواند جلودار اراده ی یک رزمنده باشد که خبر شهادت همرزم خود را شنیده؟ چه چیزی می تواند او را آرام کند؟

بنی اسرائیل:
دیروز با دوستی بحث می کردم و او از بنی اسرائیل میگفت. آیا نمی دانید که ما با بنی اسرائیل دشمن نیستیم؟ آیا نمی دانید که صهیونیسم ،یکی از شاخه های انحرافی کابالیسم یا همان عرفان یهودی است؟ بله صهیونیستها به تناسخ معتقدند و شما را حیوانات دوپای دارای شعور ( جنتیل ) میدانند که اگر شما را بکشند، فقط نعمتی که خدا به ایشان داده (مثل گاو و گوسفند) را تباه کرده اند و ارزش شما همینقدر است. آیا می دانید که آنها در صدد بازسازی معبد سلیمان هستند تا شخینا (روح خدا که در بین خرابه های معبد گیر افتاده) را آزاد سازند؟ آیا روح خدا جایی گیر می کند؟اینها با کجای کتاب مقدس همخوانی دارد؟ آیا سامری از بنی اسرائیل نبود؟

پدرکشتگی:
حالا دشمن از هر زمانی مشخص تر است. حالا ما دیگر واقعا با او پدرکشتگی داریم! بله این دشمن زبان خوش نمی فهمد و ما بارها تلاش کردیم که با او دوستانه سخن بگوییم اما نشد. البته ما دشمنان داخلی ( منافقین ) هم کم نداریم که نباید از ایشان غافل شد! بقول حافظ: از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی، از ازل تا به ابد فرصت درویشان است. حالا مطابق اعتقاد خودشان: جان در عوض جان،چشم در برابر چشم،دندان در عوض دندان…. این وعده خداست.

بله همه می دانیم که انتقام خوب نیست اما این قصاص نیست بلکه دفاع و آموزش است. این حکایت حیوانی درنده است که مجبورید با زور شلاق به او آموزش دهید که نزدیکتان نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
که من نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع - حضرت حافظ

که من نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع - حضرت حافظ

این متن چندین بار اصلاح شد و بابت اینکه ممکن است مقداری گنگ باشد معذرت می خواهم. خواهش می کنم که ادامه ی متن را خودتان حدس بزنید.

فاحشه:
در زمان جنگ جهانی اول، زنی به نام ماتاهاری در پوشش یک رقصنده مالایی، ضمن همبستری با سیاستمداران فرانسه، اطلاعات را به دولت آلمان می رساند. بله او یک فاحشه ی اطلاعاتی بود و امروز قصد دارم چیزی را بگویم که بخاطر آن تکفیرم می کنید.

معصومه:
احتمالا مسیح (معصومه) علی‌نژاد را می شناسید. آیا می توانید بگویید که او یک خبرنگار مستقل است؟ به هیچ وجه! چه کسی می تواند از دولتهای دیگر درخواست حمله به کشورش را بکند؟ به تازگی، ارتباط معناداری را کشف کرده ام. معمولا اخباری که در عربستان، آلبانی، قبرس، اسرائیل و انگلیس تولید می شود، به نوعی با این فاحشه ی رسانه ای در ارتباط است اما صبر کنید. هنوز تمام حرف گفته نشده.

آ.س.ذ:
از طرف دیگر، فکر می کنم نام آ.س.ذ را نیز شنیده باشید. من شخصا به اخبار و تحلیل های او گوش می کنم تا دقیقا برعکس همان را برداشت کنم و می دانم که دروغ می گوید! او نیز به نحوی، نمونه ای دیگر است اما این هم تمام حرفم نبود!

جنگ:
ای مردم مظلوم کشور عزیزم، شما فقط بازیچه اید! فاحشگان شما را فریفته اند! و با هر موجی که به راه می افتد به سمتی می روید. بارها گفتم و نشنیدید! فکرش را کرده اید که یک رئیس جمهور دروغگو را می توان با دروغهای رسانه تطهیر کرد؟خونها به گردن این رسانه ها است! البته فکر نکنید که دیگران قدیس هستند! زمانی آنها هم ۱۷۰۰۰ نفر را در کوچه ها سلاخی کردند و حالا شده اند رسانه! چرا جلوی درب وزارت راه اعتراض نمیکنیم که سالانه ۲۴۰۰۰ نفر در جاده ها می میرند؟ بله به راستی این برای عده ای بهتر است. ای مردم ساده ی من، سهم شما فقط تلفات این جنگ است.

اتفاق:
وقتی که خبر سقوط هواپیما را شنیدم، متاسف شدم اما شوکه نشدم. به زودی چینیها برایمان سانحه شمار هم می سازند. این ماجرا از چندین جهت قابل بررسی است که در اینجا نمی توان بیان کرد! اما چرا وقتی پرواز در تمام کشورهای همسایه لغو شده است، پرترافیک ترین فرودگاه ایران هنوز پرواز دارد؟ نمی دانم چقدر با رادار آشنایی دارید اما اگر واقعا بجای آن هواپیما، یک موشک کروز بود و هدف قرار نمی گرفت، الان نصف تهران نبود. اگر شما پشت آن دستگاه لعنتی نشسته بودید، در عرض ۱۰ ثانیه چه می کردید؟ سالانه در ایران ۸۴۰۰۰ نفر در حوادث می میرند اما چه می شود که این ۱۸۰ نفر در این زمان اینقدر مطرح می شوند؟ بیایید و به اطراف نگاه کنید. بقول حافظ: چون نیک بنگری همه تزویر می کنند. بله هر کسی به دنبال منافع خودش است. حالا بیایید و تکفیرم کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه - کاشف

ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه - کاشف

امشب دوست عزیزی برایم گفت که چقدر دوست داشته برای کمک به بلوچستان بیاید اما نتوانسته. لازم شد که از معنای این جمله ی همیشگی یعنی: ما موظف به وظیفه ایم نه قائل به نتیجه بگویم.

وظیفه:
شاید مهمترین موضوع در این مبحث همین باشد که چه کسی وظیفه را به شما محول کرده است. اگر او را عادل، عاقل، عالم، سرشار از محبت، و در یک کلام رفیق یافتید، هرچه بگوید را خواهید پذیرفت. دقت کنید که چه کسی شما را موظف کرده. خدا، شیطان یا نفس خودتان؟ و برای تشخیص آن ببینید چه چیزی از شما میخواهد. اگر دیدید که ندایی در درونتان شما را دعوت به زنا میکند، این مطمئنا نیاز نفس خودتان است. درواقع دستوراتی که خدا در شریعت بیان داشته، سنگ میزان شناخت منبع همین وظایف است.

نتیجه:
بی توجهی به نتیجه ابدا باعث جبرگرایی مطلق نمی شود زیرا فقط کسی میتواند وظایف الهی را متوجه شود که با اراده ی خودش تسلیم اراده خدایش شود. تشخیص ماهیت وظیفه محوله هم به هیچ وجه سخت نیست. ابتدا ببینید که خدا در شریعت چه گفت، سپس ببینید که دلتان چه دوست دارد و در نهایت کاری را بکنید که هردو راضی باشند و مطمئن باشید: این وظیفه شما بوده که انجام دادید. گاهی ممکن است که اصلا از نتیجه آن کار باخبر نباشید و یا در نهایت ببینید که نتیجه ای متفاوت از چیزی که فکر میکردید داشته اما اگر بر مبنای اراده الهی تلاش کرده باشید، نتیجه همان چیزی خواهد بود که باید باشد. بله به راستی که نتیجه در دست خداست.

تلاش:
اگر قرار است همه چیز در اختیار خدا باشد، آیا لازم است که تلاش کنیم؟ بله قطعا باید تلاش کرد و این تلاش برای خودتان مفید است. زیرا وقتی که به گذشته نگاه می کنید، خواهید گفت: من تمام تلاشم را کردم و راضیم به خواست خدا. این باعث آرامش خودتان است. ضمنا خدا برای انجام کارهایش به ما نیازی ندارد اما این افتخار برای ماست که وسیله ای در جهت اجرای اراده او باشیم.

سطح:
چرا دوست دارید همه چیز را سطح بندی کنید؟ فراموش نکنیم که هیچکس برای انجام وظیفه تشویق نمی شود اما اگر انجام ندهد مستحق تنبیه است! خدا به هیچکس بیش از حد توانش محول نکرده و هرگز بابت چیزی که محول نکرده بازخواست نمیکند. ضمنا وظیفه هیچکس کوچکتر از دیگری نیست. ممکن است فکر کنید که وظیفه ی یک مادر خانه‌دار کمتر از رئیس جمهور است؛اما اگر دقت کنید، خواهید دید که نقش تربیت یک مادر و لقمه هایی که یک پدر بر سر سفره گذاشته، در رفتار همین رئیس جمهور مشهود است! هیچکس در هیچ چیزی بی تقصیر نیست. خودتان را بیگناه ندانید! این را حاضرم به شما اثبات کنم!بقول شمس تبریزی: هر مشکلی که به تو رسد از خود توست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟ - حضرت سعدی

امروز دو دلیل وجود داشت که به منطقه نروم. اول آنکه سرما خورده ام و باید استراحت کنم و دوم آنکه شنبه است و باید ساکت نشست. شاید این فرصتی بود که بتوانم از اتفاقات اینجا برایتان بنویسم.

چه کردیم؟
از زمانی که آمده ام، بسیاری از نقاط را بررسی کردیم، غذای گرم دادیم، ارزاق توزیع کردیم، در یکی از روستاها خانه هایی ساختیم، لوازم خانگی و آموزشی پخش کردیم، دمپایی دادیم، به درددل اهالی نشستیم و قرار است دو روستای دیگر را هم بازسازی کنیم. تیم پزشکی، دندانپزشکی و دامپزشکی نیز به زودی می رسند.

چه دیدیم؟
این روزها همه از وضعیت وخیم بلوچستان می گویند. بسیاری قصد دارند که وضعیت را بدتر از آنچه هست نشان دهند تا کمکهای مردمی را جمع آوری کنند اما باید منصف بود. درست است که روستاها آب، برق، گاز، تلفن، آنتن موبایل، دسترسی جاده ای، امکانات درمانی، مدرسه، سرویس بهداشتی و… ندارند اما چیزهایی هم دارند که برخی از ما نداریم. من در اینجا چیزی را دیدم که آنها نمی توانند ببینند. ای دوستان عزیزم، بلوچستان زیباست.

زندگی:
تاکنون با خود فکر کرده اید که یک انسان با چه چیزهایی زنده است؟ ممکن است مانند هرم مازلو، خوراک و پوشاک و مسکن را اصول زندگی بدانید اما در بلوچستان، متوجه ایرادات آن خواهید شد. اینجا می بینید که به راستی انسان با امید زنده است. همیشه تقابل امید و سختی باعث خیال‌پردازی و قهرمانسازی می شود و این نقطه ی تولد داستانهای رمانتیک و تراژدی است. مردم بلوچستان از دو دلداده به نام هانی و شِی‌مُرید سخن می گویند که اشعار بسیاری در وصف ایشان سروده شده است. واقعا چرا دلداده هایی مانند خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، طالب و زهره، هانی و شی‌مرید به یکدیگر نمی رسند؟ اینجا وقتی می گویم که در ۳۴ سالگی مجرد هستم، مسخره ام می کنند. بقول سعدی: تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت - حضرت مولانا

دابل:
ما قدیمی ها یک سری چیزها را به سختی یاد می گیریم. در زمان ما آدمها یا مجرد بودند و یا متاهل اما الان برخی سینگل هستند یعنی در رابطه با کسی نیستند و جالب است افرادی که در رابطه با هم هستند را دابل نمی گویند بلکه می گویند رل زده اند. احتمالا باید منظورشان Relationship باشد اما چرا دابل نمی شوند؟ آیا قرار است که اصلا در این رابطه ها کسی دابل شود؟ امشب می خواهم از تجربه ام برایتان بگویم.

زخمی:
شما شاید بعضی چیزها را ندانید و تجربه نکرده باشید. مثلا شاید ندانید که در پایان هرکدام از این رابطه ها، زخمی عمیق برایتان باقی خواهد ماند که تا ابد جایش درد می کند؛ و اگر همینطوری ادامه دهید، آنقدر زخمی می شوید که عملا خواهید مُرد! آیا کسی که دلش مرده است را باید زنده دانست؟

بازی ها:
چرا ما سینگل های قدیمی، از هر طرف به جریان نگاه می کنیم ع‌ش‌ق را نمی بینیم؟ ببخشید اما هرچه نگاه می کنم، هوس و طمع را می بینم که در زر ورقی از طلا پیچانده اند. این حتی آدم را به طلا هم بدبین می کند. این چه بازی است که چیزی جز باخت ندارد؟ رولت روسی می دانید چیست؟ دیر یا زود نوبت شماست.

نتایج:
باور کنید که اینها صرفا بیان تجربه است. احتمالا الان با خودتان می گویید که این سینگل قدیمی چه می فهمد؟ اما دوست من این موها در آسیاب سفید نشده است. به کاشف نگاه کنید که حالا به هر رابطه ای بدبین است و در آن چیزی جز شکست را نمی پندارد پس پشت جمله ای از شمس تبریزی قایم می شود که گفت: با خویشتنم خوش است. زین پس من و من! او الان با هیچکس رابطه عاطفی ندارد چون آنرا بی نتیجه می بیند. اگر روزی برایتان دوستی با دختر و پسر یکسان شد، می توانید مطمئن باشید که کارتان تمام است! زیرا وقتی برایتان یکسان خواهد بود که آینده ای با جنس مخالف را برای خود متصور نباشید و سعی کنید که این روابط هرگز عمیق نشود تا مبادا که مجددا زخمی دردناک بردارید. شاید برای همین است که در این رابطه ها هرگز دابل نمی شوند و دیگر حتی اگر کسی صادقانه بیاید، او و احساس به او را باور نکنند و با خود بگویند: اوه یک زخم جدید! بهتر است عمیق نشوم.

ولنتاین اکیدا مبارک.
حتی شما دوست عزیز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
از این مرگ صورت نگر تا نترسی، از ایت زندگی ترس که اکنون در آنی - سنائی غزنوی

از این مرگ صورت نگر تا نترسی، از ایت زندگی ترس که اکنون در آنی - سنائی غزنوی

با توجه به تبدیل شدن موضوع کرونابه یک مسئله اجتماعی، در مورد تحقیقات حول محور آن می نویسم و از شما خواهش میکنم که اگر مفید دانستید انتشار دهید. در اینجا از بیان مسائل عمومی صرفنظر کرده و به مطالبی که مهمتر است می پردازم:

  • ماسک باعث جلوگیری از بیماری نمی شود بلکه مانع انتقال آن از فرد بیمار در اثر سرفه به دیگران می گردد. بیخودی صف نبندید و هر ماسک را ۷۰.۰۰۰ تومان نخرید.
  • ویروس کرونا فقط افرادی را تهدید می کند که دچار ضعف در سیستم ایمنی هستند یعنی بیماری دیگری داشته و یا سن بالایی دارند. در سایر موارد، این ویروس حتی بدون مراجعه به پزشک هم درمان شده است. بسیاری از ما ممکن است کروناویروس را گرفته باشیم و خوب شده باشیم.
  • طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، قدرت شیوع کرونا ویروس بسیار کمتر از آنفلوآنزا است (۲.۲ به ازای هر نفر) سالانه ۱۲۰۰۰ نفر فقط در آمریکا بر اثر آنفلوآنزا میمیرند و خطر آن بسیار بیشتر از کرونا است.
  • بیماری کرونا فقط از طریق چشم، دهان و بینی منتقل می شود پس دستان خود را بشویید و نگران جذب از طریق پوست نباشید.
  • کسی که بیمار بوده و درمان شده، ناقل کرونا نیست اما ممکن است دوباره بیمار شود.
  • تا حالا گزارشی مبنی بر ابتلای کودکان زیر ۱۴ سال در جهان اعلام نشده و فقط کودکانی بیمار شدند که بیماری دیگری باعث ضعف آنها بوده است.
  • حالا که مدارس تعطیل است لطفا بجای رفتن به شمال،در خانه خود بنشینید زیرا ممکن است خودتان ناقل بیماری باشید و دیگران را بیمار کنید.
  • سیستم پزشکی ایران بقدری پیشرفته است که مبدا توریسم پزشکی در خاورمیانه شده. کشورهای همسایه که مرزهای خود را بسته اند نگرانند زیرا حتی امکان شناسایی بیماری را هم ندارند. همین حالا ممکن است در آن کشورها شیوع کرونا باشد و خودشان ندانند.
  • ایرانیان بسیار مقاوم تر از چینیها هستند.به گزارش رئیس بیمارستان مسیح دانشوری ،دوره درمان کرونا در این بیمارستان بسیار کوتاهتر از بیمارستانهای چین است.


ترس:
آیا می دانید که این ویروس مانند ایدز و ابولا در آزمایشگاه ساخته شده؟همیشه راهکار تمام ایدئولوژیها در مطیع سازی جامعه، ترساندن است زیرا تفکر جامعه مختل شده و ممکن است دست به هرکاری بزند. مثلاً ترس از دوزخ باعث جنگهای صلیبی شد یا در قرون وسطی هر زنی که گربه ای در کنارش بود را از ترس خشم خدا و به اتهام جادوگری، زنده می سوزاندند. همچنین برای اختلال در عملکرد یک جامعه، کافیست مردم آنرا بترسانید. ضربه ای که کرونا به اقتصاد چین زد به مراتب بیشتر از تحریمها بود.
هشیار باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
شادی ز میان غم بر انگیز - حضرت مولانا

شادی ز میان غم بر انگیز - حضرت مولانا

مسابقه:
امشب قصد دارم برای اولین بار مسابقه ای از عجیب ترین سوالاتی که از من پرسیده شده است را برگزار کنم. امیدوارم همانقدر که من از خواندن آنها می خندم، برای شما هم لحظاتی شاد فراهم کنم. توجه داشته باشید که تقریبا هر روز از این دست سوالات از من پرسیده می شود. به نظر شما کدام جالبتر است؟

  • چرا خدا به بنی اسرائیل دستور جنگ داد؟
  • جواب: ببخشید من خدا نیستم.

  • ابراهیم بیشتر فرزندش را دوست داشت یا یعقوب؟
  • جواب: من ابراهیم هستم یا یعقوب؟

  • «پس از ۵۰ خط توضیح در مورد موسی»، به راستی موسی که بود؟
  • پاسخ: به راستی همینی که گفتید بود.

  • اگر مثل زمان دایناسورها، شهاب سنگ به زمین بخورد چه می شود؟
  • جواب: می میریم.

  • اگر کرونا بگیریم چه می شود؟
  • جواب: بیمار می شویم.

  • آیا فرشته ها که اختیار ندارند، گناه می کنند؟
  • جواب: خیر نمی کنند.

  • اگر یک روز خودم را در خیابان دیدم، اول از همه چه بگویم؟
  • جواب: اول سلام کنید.

  • ⁦چرا من پیغمبر نیستم؟
  • جواب: چون خدا پیغامی نداده که برسانید.

  • ⁦«در مجلس ختم مادربزرگش». در ذهن من چه می گذرد؟
  • جواب: مادر بزرگت.
  • ادامه: عه از کجا فهمیدی؟

  • ⁦من که هستم؟
  • جواب: اسم شما چیست؟
  • ادامه: طاهره.

  • ⁦اگر روزی دوباره بخواهم حامله شوم چه می شود؟
  • جواب: مجددا بچه دار می شوید.

  • ⁦از وقتی کار نمی کنم بی پول شدم. باید چکار کنم؟
  • جواب: کار کنید.

  • ⁦تا ابد به او وفادار می مانم اما تا کی منتظرش باشم؟
  • جواب: تا ابد.


سوالات بسیار بیشتر از اینهاست و مطمئنم که جوابها برای دوستان بسیار مهم بوده اما آیا اینها را خودشان نمی دانستند؟ اگر به سوالات دقت کنید، می بینید که جواب تمام آنها در خود سوال بود. به نظرم بهتر است قبل از پرسیدن، یک بار به خود سوال توجه کنیم.آنوقت خواهیم دید که جواب هم پیش خودمان بوده است. بقول سعدی:«چو دانی و پرسی سوالت خطاست». امیدوارم در این زمان که نیاز به شادی داریم، توانسته باشم لبخند را بر لبانتان بیاورم. راستی به نظر شما کدام سوال و جواب جالبتر بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم