هنر:
امروز قصد بر آن است که از نتایج تحقیق درباره هنر بگوییم. هنر یعنی استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا یا تجاربی که میتوان با دیگران تقسیم شود. هنر در زبان فارسی به معنی انسان کامل است.
در بیان تراژدی:
از نگاه نیچه، انسان دارای دو بُعد آپولونی ( متفکر ) و دیونیسوسی ( خیال پرداز ) است. دیونیسوس (یکی از خدایان یونان) را سمبل مستی، خلسه و بیخود شدگی دانسته اند و نیچه معتقد است که انسان بواسطه عقل، دچار تراژدی میشود و تراژدی یعنی با آنکه انسان از فرجام خود (یعنی حقیقت مرگ) آگاه است، تلاش می کند که راههایی هرچند مقطعی برای خروج از این تفکر رنج آور و جبر بی پایان بیابد که بوسیله هنر امکانپذیر است. درواقع، نیچه کارکرد اصلی هنر را برای شاد ساختن انسان و انحراف ذهن او از تفکری که باعث غمگین شدن اوست میداند.
واشکافی:
تمام پدیده های هنری دارای سه مولفه اصلی هستند:
- تخیل مهمترین عامل در شکلگیری اثر هنری است.
- آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه میگیرند نه از تفکر منطقی او.
- چندمعنایی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.
انواع هنر:
هنر را می توان به دو شاخه اصلی تقسیم کرد:
- هنرهای زیبا: منظور آن است که اثر هنری تنها به دلیل زیبا بودن خلق شده باشد. مثلاً شما از نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و…انتظاری جز لذت از زیبایی آنها ندارید و دلیل خلق آنها نیز همین لذت است.
- هنرهای کاربردی: منظور آن است که در این پدیده های هنری، کارکرد و سودمندی نیز اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بودهاست. برای مثال، یک چوب لباسی را فرض کنید که در پایه آن منبت کاری شده باشد. این اثر هنری، یک کاربرد (یعنی آویزان کردن لباسها) نیز دارد.
هفت هنر:
معروفترین تقسیم بندی هنرها به شرح زیر است:
- موسیقی (نوازندگی و آهنگسازی و…).
- هنرهای تجسمی (مجسمه سازی، خیاطی، شیشه گری و…).
- هنرهای ترسیمی (عکاسی، طراحی، نقاشی، خطاطی و…).
- ادبیات (نویسندگی، شعر، داستان و…).
- معماری
- حرکات نمایشی (رقص، سیرک و…)
- هنرهای نمایشی (سینما، تئاتر و…)
اختلاف:
واضح است که خط سوم با نیچه در دلیل وجود هنر مخالف است! در تفکر نیچه، مرگ پایان همه چیز و مترادف با تباهی است و این غلط است! ما معتقدیم که این جهان تنها محل گذری کوتاه است. از آنجا که ما معتقد به ذاتی خلاق، هنرمند و منشأ زیبایی هستیم، اثر هنری را باید هر پدیده ای دانست که او را در ذهن انسان متجلی سازد. بله این دیدگاه، جایگاه هنرمند را درحد یک عارف ترفیع میدهد. و اما ای کسی که خود را هنرمند می دانی. آیا خدا در آثار ات پیداست؟ هنرمند بودن ادعا و وظیفه ای سنگین است…