فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
حضرت حافظ
امروز درحال صحبت با دوستی بودم که علاقه بسیاری به استفاده از لحن ادبی داشت. ناخودآگاه به او گفتم که با من آسانتر و مثل کودکان صحبت کن و او جویای دلیل شد. به یاد گفتار عیسی در انجیل لوقا افتادم که فرمود: بگذارید کودکان نزد من آیند؛ ایشان را بازمدارید، زیرا ملکوت خدا از آنِ چنین کسان است. آمین، به شما میگویم، هر که ملکوت خدا را همچون کودکی نپذیرد، هرگز بدان راه نخواهد یافت. اما واقعا چگونه است که فقط کودکان لایق ورود به ملکوت خدایند؟
وارثان ملکوت:
در چند پست گذشته به مبحثی پرداختم که بیان آن کمی سخت بود و تازه امروز متوجه شدم که همه ی اینها برنامه ای بود برای درک یک حقیقت. به راستی که هرکدام از ما،خدایی را برای خود می سازیم که مطابق با قالب های ذهنی ما باشد و اینگونه است که از درک خدای حقیقی عاجزیم. اما کودکان چنین تفکر پیچیده ای که ناشی از قالب های ذهنی باشد را ندارند بنابراین حضور او را به کمال و همانگونه که هست می فهمند. آنها در ذهنشان خدا را سلاخی نمی کنند تا آنچه که با قالبهایشان همخوانی داشته باشد را بسازند و بپذیرند. و به همین دلیل است که ملکوت خدا جایگاه کودکان است.
خداشناسی کودک:
امروز برای دوستم از سالها پیش گفتم که به تماشای درختی نشسته بودم. من آن درخت را از دیدگاه نظریات ابنعربی، مارکس، دکارت، کافکا، سهروردی، فروید و… بررسی کردم و در آخر به این نتیجه رسیدم که «من از دیدن درخت،لذت نبرده ام!». در آن روز تصمیم گرفتم که تمام تفکرات و آموخته هایی که به ذهنم قالب داده بود را کنار بگذارم و صرفا برای دیدن و لذت بردن به تماشای جهان بنشینم. از آن روز ترسها کمرنگ شدند و لحظات شادتر و به شکل عجیبی، «حضور» او محسوس بود…
آموزش ها:
بله این کار واقعا سخت است که ذهن را از تمام آموخته ها خالی کنیم تا پدیده ها را همانطور که هستند ببینیم. ما گاهی فراموش می کنیم که حتی دیدن، تحلیل، استدلال و درک هم نتیجهی آموزش است و همین دانسته هاست که خدا را در ذهن بزرگترها سلاخی و چیزی دیگر می سازد. کودکان خدا را بهتر می فهمند چون برای فهمیدن نیاز به برهان و قالب ندارند. بیاییم ذهن کودکان را با قالب های خودمان پر نسازیم. اگر واقعا می خواهیم کاری کنیم، ذهن خود را نیز مانند آنها از قالب ها تهی سازیم تا خدا را همانگونه که هست بفهمیم.