امشب پس از ماه ها تحقیق، از موضوعی خواهم نوشت که وجه اشتراک تمام فرهنگها، شریعتها و افسانه ها است. از نیمه ی تاریک لیلی!
لیلیت:
در تورات، کتاب پیدایش، باب یک گفته شده: پس خدا آدم را بصورت خود آفرید… ایشان را نر و ماده آفرید اما در باب دوم می بینیم که مجددا گفته شده: خدا گفت: خوب نیست که آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم در اینجا سوالی مهم وجود دارد: همزاد آدم چه کسی بود!؟ توجه کنید که این سوال به معنی عدم وجود حوا نیست و تناقضی با سایر کتب الهی نیز ندارد. لیلیت از جنسی دیگر ساخته شد که با آدم همخوانی نداشت. در افسانه های بابلی، بین النحرین، آشوری، عبری، هندی، چینی و… که اصولاً دارای ریشه ای یکسان نیستند نیز به لیلیت اشاره شده است.
آل:
احتمالا در فرهنگ شما هم زنی با نام آل یا زائوترسان وجود دارد که نوزادان پسر را می کشد و دختران را می دزدد. او از قیچی، آهن، پیاز، سیر و… می ترسد و جالب نیست که در کوجیکی، وقتی پیاز به کامی (خدای) کوهستان برخورد کرد، او را کشت؟ یهودیان تا سه سالگی موهای پسران را کوتاه نمی کنند تا آل دچار شک شود، و اکثر اقوام ایرانی هم زائو و زن باردار را تا مدتها تنها نمی گذارند. راستی در فرهنگ شما، چه مشخصاتی از آل وجود دارد؟
لیلی:
دقیقا مشخص نیست که لیلی از کجا وارد فرهنگ ایرانی شده است اما معلوم است که رابطه ای بسیار پیچیده بین لیلی، لیلیت و آل وجود دارد! لیلیت در افسانه های عاشوری و بابلی و…، مامور فریفتن مردان بود و در متون یهودی مشخص شد که این موجود، بواسطه تفاوت ماهیتی با آدم، توانایی قرارگیری در کنار او را نداشت بنابراین حوا را ساخت. قطعا رابطه ی بین زنان آمازون یونانی و آل غیر قابل انکاری است و ما تبلور آنرا در افسانه های سومری هم می بینیم. در ادبیات ما نیز، لیلی دست نیافتنی، چموش، حاضر به جواب، باهوش، مرموز و اغواگر است تا حدی که مجنون با صدای پایش بیهوش می شد!
با کنار هم قرار گرفتن تمام قطعات پازل یعنی شریعت ها، داستانها، اعتقادات، باورها و افسانه ها به نتیجه ای مهم می رسیم. اسمش را هرچه می خواهید بگذارید اما او هست. راستی در فرهنگ شما چگونه از او یاد می شود؟