واقعیت این است که همه ی ما تنهاییم اما شاید ندانیم که این تنهایی چقدر است. امشب با مشخص سازی معیار، به بررسی میزان تنهایی خودمان می پردازیم بنابراین ابتدا باید مشخص کنیم که نبودن چه کسی در چه جایگاهی باعث تنهایی ما شده است.

  1. دوست نادان: او همیشه خطرناکترین تهدید برای هر کسی است. نشانه ی آنها اظهار نظر در هر موضوعی بدون داشتن دانش کافی است
  2. منافق: او کسی است که ظاهر و باطنش با هم فرق دارد و شما به او اعتماد می کنید اما او به اعتماد شما خیانت می کند.
  3. دشمن: بقول شمس تبریزی:«کافران را دوست می دارم. از این وجه که دعوی دوستی نمی کنند؛ می گویند ما کافریم! دشمنیم!»
  4. عموم: اینها همه ی مردم هستند که ممکن است تبدیل به دوست یا دشمن شوند؛ ما نسبت به عموم، مسئولیت اجتماعی داریم نه وابستگی عاطفی.
  5. آشنایان: کسانی هستند که ایشان را می‌شناسیم و با آنها در ارتباطیم اما نسبت به آنها وابستگی عاطفی نداریم مثلا همکاران.
  6. بستگان: یعنی هر کسی که سببی و نسبی با ما در ارتباط باشد و ما در قبال این افراد هم وظایف اجتماعی بیشتری نسبت به عموم داریم.
  7. خانواده: این اقوام یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر و ما نسبت به ایشان مسئولیت بیشتر و وابستگی عاطفی داریم.
  8. دوست: این دسته از خانواده و فامیل نیز به ما نزدیکتر هستند. فراموش نکنیم که ما می توانیم افراد را با توجه به شرایط به دسته های دیگر منتقل کنیم. مثلاً می توان برادر را از گروه خانواده به گروه دوستان و یا دشمنان بُرد! و این وابسته به رفتار خودشان است. تعریف دوستی همان حد اعلای وفاداری است و حتی همسر نیز در این دسته قرار می گیرد. توجه داشته باشیم که اولیت بندی بین دوستان بر اساس معیارهای شخصی است.
  9. رفیق: آیا رفیق خود را می شناسید؟اگر نمی شناسید واقعا تنهایید! جایی در وصف او گفته شده: «ای رفیقی که غیر از تو رفیقی نیست…» و البته صوفی در مرتبه وحدت، رفیق را در همه چیز و همه چیز را در رفیق می بیند. بقول شیخ بهایی: «یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید».


تنهایی شناسی:
مشخص است که تنهایی ناشی از گروه اول و دوم مطلقا بد نیست اما حتی دشمن هم لایق احترام است. بله هرکدام از ما در دسته ای تنهاییم و با خود می گوییم: «من غریبم و غریب را کاروانسرا لایق است». تنهایی در گروه های بعدی گاهی لازم و گاهی دردناک است اما بیچاره کسی که رفیق ندارد و یا او را در کسی نمی بیند. برای همین بود که اخطار می دادم:«اعتقاد کسی را هرچند غلط سست نکنید!». رفیق را از کسی نگیرید!او با این تنهایی چه کند؟ کسی که اعتقادی را سست کند دشمن است!