شفیعی کدکنی :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شفیعی کدکنی» ثبت شده است

خط سوم
هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟ - شفیعی کدکنی

هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟ - شفیعی کدکنی

امشب می خواهم از شما دعوت کنم که با هم به سفر برویم. آیا مطمئن هستید؟

اطمینان:
چند شب پیش با خودم فکر می کردم که واقعا چه چیزی را می دانم؟ من می دانم که بسیاری را نمی دانم و حتی از وجود خیلی چیزها باخبر نیستم که بدانم. من هر چیزی را که می دانم، در واقع تنها تصور می کنم که می دانم اما گاهی می بینم که دانسته هایم اشتباه بوده و نمی دانستم. بنابراین هیچ چیزی را با اطمینان نمی توانم بگویم که می دانم. وقتی اطمینان از دانستن چیزی ندارم، در واقع نمی توانم بگویم که آنرا می دانم.

بیابان:
گاهی برخی براساس دانسته ها و اعتقاد خود بر دیگران قضاوت می کنند. حتی برخی بر آن تعصب هم دارند اما اینها سرابی است که فکر می کنیم می بینیم! بله این بیابان را باید تصوراتی دانست که ما حتی از وجود آنها مطمئن نیستیم پس چگونه اینقدر بر آن اصرار داریم؟ از کجا مطمئنیم که درست می دانیم درحالیکه حتی نمی دانیم خوابیم یا بیدار؟ شاید حالا که این متن را می خوانید خواب باشید و همه اینها ساخته ذهن خودتان! شاید مسخ شده اید!

سفر:
قدم اول در این سفر آن است که پیشداوری و تعصب را رها کنیم؛ پس حالا می توانیم آزاد تفکر کنیم. بله تعصب یعنی تفکری که آنقدر بر آن اصرار داشته باشیم که حتی اجازه شک را هم به خود ندهیم. کمی به اطراف خود نگاه کنید و بگویید که چه تعصب هایی دارید. مثلاً آیا فکر می کنید می میرید؟ کرونا شما را خواهد کشت؟ هر وقت که از این نگرانی رهایی یافتیم، حیات جاویدان خواهیم داشت. وقتی همه قالبهای ذهنی را درهم شکستیم، به بیداری و روشن شدگی خواهیم رسید.

مقصد:
ممکن است حالا بپرسید که خب قرار است به کجا بروم؟ چندی پیش، خواهش کردم که دوستان چیزی را پست کنند. راستش فقط تعداد معدودی دلیلش را پرسیدند و گفتم: دلیل را از من می پرسید؟ بله دلیل من برای من حجت است و شما استقلال تفکر دارید! چند شب پیش، دوستی میگفت فلانی را بلاک کن چون طرفدار فلانی است. گفتم او فقط بیچاره ای است که حتی فکرش هم برای خودش نیست. به راستی چقدر از تفکرات ما برای خودمان است و چقدر را به ما تزریق کرده اند؟ آیا مطمئن هستید؟

راهنما:
آیا فکر میکنید که شما در این سفر تنهایید؟ اگر پیشداوری را کنار بگذارید و دقیق به اطرافتان نگاه کنید، نشانه هایی را خواهید دید که با قواعد این سراب جور در نمی آید. همیشه دستی برای یاری‌تان دراز است و کافیست بپذیرید که هست و آنرا بگیرید. او دوستتان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت - حضرت سعدی

مرا معلم عشق تو شاعری آموخت - حضرت سعدی

به تصویر دقت کنید. آیا او را می شناسید؟ اینجا کلاس ۴۴۲ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است که در روزهای سه‌شنبه، محمدرضا شفیعی کدکنی درس می دهد. کلاسی که نه حضور و غیاب دارد و نه برنامه ای درسی اما جای سوزن انداختن نیست. راستی روز معلم را به او و همه ی معلمان تبریک می گویم اما آیا شما هم معلم هستید؟معلم چه کسی است؟

انتگرال اورست:
در مدرسه به ما آموختند که ارتفاع قله اورست ۸۸۴۸ متر است اما آیا روزی به اورست خواهید رفت؟ احتمالا شما هم برایتان سوال است که انتگرال در کجای زندگی مفید است؟ اما حالا شما می توانید جابجایی، مساحت و حجم اورست را محاسبه کنید و در ایران باید همه بتوانند! می بینید که چه علوم باارزشی را آموخته ایم؟ می بینید حالا که حجم اورست را می دانیم چقدر زندگی‌مان راحت ترشده؟

قالبساز:

روزی فکر می کردم که اصلا آزادی فکری ممکن است یا خیر. باید بپذیریم که هرچه آموخته ایم، به ذهن و تفکر ما قالب داد و بیایید تا آزمایش کنیم: «آیا می توانید ایده ی ساخت یک وسیله ای نقلیه را بگویید که مثل وسایل قبلی نباشد؟». احتمالا در ذهنتان وسیله ای را فرض کردید که بر روی سطح حرکت کند و یا پرواز کند. اگر بیشتر به خودتان فشار آورید،احتمالا حرکت در زیر زمین یا در زمان را هم پیشنهاد می‌دهید داد اما اینها ایده های جدیدی نیست. یک تئوری مدیریتی هست که می گوید: «برای پیشرفت یک شرکت، از کسی که در شرکت شما نیست نظر بخواهید. او محدودیت های موجود در شرکت شما را نیاموخته و ایده هایی شگرف می دهد!» و شما یاد گرفته اید که ایده او را مسخره کنید…

مهاجم فرهنگی:
سال گذشته با گروهی از معلمان یزدی همسفر بودم. آنها دستور داشتند که با زبان مرجع (یعنی فارسی بدون لهجه) آموزش دهند. کودکی که در این مدرسه با معلم خود مواجه می شود، خواهد فهمید که سخن گفتن بدون لهجه یک امتیاز است و باید فرهنگ و ریشه های قوم خود را رها کند. اما مگر فرهنگ خودش ایرادی داشت که باعث خجالت باشد؟ این فرهنگ جدید، به او انتگرال اورست را خواهد آموخت! آیا معنی تهاجم فرهنگی چیز دیگریست؟

مدافع فکری:
مرتضی مطهری می گفت: «ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را می آموزد نه اندیشه ها را». و این جمله بقدری عمیق است که قابل وصف نیست. شمایی که قصد آموزش به دیگران را داری، لطفا دقت کن که ذهن کسی را با آموزش قالبهای فکری محدود نسازی. این ظلم به یک شخص نیست بلکه تخریب نسلها تا بینهایت است. بله معلمی سخت ترین شغل دنیاست!

:small_red_triangle_down: به تصویر دقت کنید. آیا او را می شناسید؟ اینجا کلاس ۴۴۲ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است که در روزهای سه‌شنبه، محمدرضا شفیعی کدکنی درس می دهد. کلاسی که نه حضور و غیاب دارد و نه برنامه ای درسی اما جای سوزن انداختن نیست. راستی روز معلم را به او و همه ی معلمان تبریک می گویم اما آیا شما هم معلم هستید؟معلم چه کس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم