حالا که این پست را میخوانید، در راه شهرستان سراب هستم. در پایان این پست خواهید دید که این گفتار با شخص شما بود. امشب حرفهایی دارم که شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما حقیقت شیرین است. امروز در توییتر مطلبی را نوشتم که بسیاری به آن اعتراض کردند. متاسفانه هیچکدام از مسافرین اربعین، در جمع آوری کمکها شرکت نکردند و تمام حرفم این بود:

حرف:
گفتم که به کمک ایرانیان مسلمان شیعه می روم اما بیشترین کمک را یک مسیحی اهل شرق کشور کرد! از این گفتار چه چیزی را متوجه می شوید؟ به راستی که او فضیلت را فهمید و دیگران اکثرا از زیانکارانند. در جمع آوری کمکها، شخصی ۱۴.۵۰۰ تومان کمک کرد و گفت: ببخشید همین را داشتم و به راستی که برای او فیضی عظیم در راه است آنچنان که خودش هم نمی داند. هرگز گفته نشد که چقدر کمک کنید بلکه هر کسی به وُسع خود که همین کافیست. خدا از هیچکس بیشتر از توانش انتظار ندارد اما در روز داوری خواهد پرسید که چه کردی؟

خیرین حقیقی:
دیشب دانشجویی که ساکن خوابگاه بود مبلغی را درحد وسع خود کمک کرد.نمی دانم که چه داستانی است اما سربازها، دانشجویان، دانش آموزان و هر کسی که درآمد کمتری دارد، راحت تر کمک می کند. بله به راستی که پول حریص می کند.

خاموشان:
متوجه شده ام که هر کسی کمتر ادعا دارد، بیشتر دست به خیر است. در ابتدا برایم عجیب بود که چرا مدعیان انتظار، طلاب، اساتید الهیات و کسانی که با نذورات خود سیرها را سیرتر می کنند، کمک نکردند. به راستی که عیسی درست گفت: هر درختی را از ثمر آن باید شناخت. این شناخت فقط برای من نبود. برای خودشان هم هست.

متزوران:
به یاد مصرعی از حافظ افتادم که گفت: چو نیک بنگری همه تزویر می کنند. من کسانی را می شناسم که در شبهای محرم و سایر مناسبتها، چشم فلک را کور می کنند اما در خط سوم خبری از معرفی ایشان نیست پس طبیعی است که کمک نکنند. برای ایشان پیشنهاد می کنم که کمی به اهداف خود دقت کنند.

پایان:
با این جماعتهایی که در بالا گفتم کاری ندارم و حجت بر ایشان تمام است. حالا من با کمک دانشجویان، مسیحیان و کسانی که خواستند گمنام بمانند، هرچند اندک به یاری هموطنان مسلمان شیعه می روم و به ایشان خواهم گفت که چه کسانی کمک کردند و چه کسانی نکردند. اگر کسی قصد کمک دارد، این آخرین فرصت است و باور کنید که خودتان بیشتر از زلزله‌زدگان به این فرصت نیاز دارید که شاید این آخرین فرصتتان باشد. چه کسی از فردا خبر دارد؟ حجت بر شما نیز تمام شد. من بشارت دادم و بیم دادم.

مشتاق یارم،به درِ یار می روم.