خداشناسی و عرفان :: خط سوم | شمس تبریزی

خط سوم | شمس تبریزی

ادبی، الهیاتی، عرفانی، فلسفی، هنری، اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی و عرفان» ثبت شده است

خط سوم
عاقلان را عاقلی خوش، عاشقان را عاشقی - فیض کاشانی

عاقلان را عاقلی خوش، عاشقان را عاشقی - فیض کاشانی

چند روز پیش در استوری ها سوالی را مطرح کردم: چگونه می شود بدون برخورد چیزی به طبل، از آن صدا در آورد؟ جالب است که پاسخ همه اشتباه بود و من امروز می خواهم جواب آنرا به شما بگویم.

جواب:
در بین جوابها، به نکات بسیار جالبی برخوردم مثلا دوستی به اثبات قوانین فیزیک و حتی کوانتوم پرداخت و بسیاری از دوستان گفتند نمی شود و برخی پرسیدند که مگر می شود؟ جواب این است که می شود. فقط باید خود طبل به چیزی بخورد! این جواب بسیار ساده بود اما کسی به آن دست نیافت اما چرا؟

قالب ها:
تا حالا دقت کرده اید که ما چقدر تابع قالب های ذهنی و آموخته ها هستیم؟ این سوال را یک کودک ۶ ساله می توانست پاسخ دهد اما بسیاری از ما نتوانستیم. آن کودک می توانست چون به مدرسه نرفته بود و ذهنش قالب های ما را برای تفکر نیاموخته بود. آری بسیاری از رفتار ما بر اساس دانسته ها است و همین دانش است که مارا محدود کرده پس بیاییم از دانسته ها فاصله بگیریم و آزاد بیندیشیم.

کمدی الهی:
لابد با شنیدن این نام به یاد شاهکار دانته می افتید. اما این کمدی هم مانند همان دارای ساختاری تراژیک است. سوال این است: چگونه می خواهید با ذهنی مملو از دانسته ها به درک عشق خدا بپردازید؟! آیا فراموش کرده ایم که سنائی می گفت: عقل در کار عشق نابیناست! عاقلی کار بوعلی سیناست! چگونه می خواهیم معارف خدا را با ذهنی قالب بندی شده دریابیم؟آیا نتیجه ای جز سلاخی خدا و قالب بندی او دارد؟این کار هم خنده دار است و هم باعث اندوه…

چه کنم؟
خدا آن چیزی نیست که می پنداریم اما خدای ما همان است که به آن فکر می کنیم! برای شناخت خدای حقیقی، ابتدا ذهن را از تمامی صفات خالی کنیم و بپذیریم که او هست. آری به راستی که تصورات ما از خدا، همان است که از خدا در ذهنمان می سازیم. حالا بگوییم: ای خدایی که فقط می دانم هستی،خودت را نشان بده تا تورا همانگونه که هستی بشناسم . آزادی در دانش نیست.
در رهایی از دانسته هاست…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم
خط سوم
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید - سهراب سپهری

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید - سهراب سپهری

می دانم مدتی است که خط سوم به سمتی می رود که درک آن پیچیده شده و این را می شود در نظرات دوستان دید. خیلی سخت است که بخواهی از چیزی سخن بگویی که قابل بیان نیست… دقت کرده اید که ما همیشه در سخن عرفانی بزرگان گذشته به دنبال خدا می گردیم؟ امروز به این شعر از سهراب سپهری برخوردم و دیدم که چقدر مناسب مبحث دوئیت است. آری به راستی که چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.

دوئٖیَت یا دوگانگی:
ما همیشه عادت داریم که هر چیزی را با قطب مخالف آن بسنجیم. مثلا می گوییم خوب و بد، یا می گوییم زیبا و زشت. اما فراموش کرده ایم که بقول شمس تبریزی: از تفاوت ها، تفاوت می زاید و طریقه ی توحید با دوئیت در تضاد است. اگر بگوییم که موجودی به نام ابلیس بد است و خدا خوب است، ناخودآگاه دو قطب در برابر هم ساخته ایم. این موضوع عین شرک است!

توحید:
برای رهایی از این شرک خطرناک، باید نگاه خود به مسئله را تغییر دهیم. اگر خوب را خدا بدانیم (که هست)، هر چیزی که ما را به او نزدیک کند خوب است و هر زمان که از او دور شویم بد است و در این تعریف، نیازی به وجود ابلیس نیست. این مثل آن است که بگوییم: چیزی جز او نمی بینم! و این توحید است.

بد مطلق:
ما فراموش می کنیم که هیچ چیزی جز خدا مطلق نیست. هر چیزی می تواند خوب یا بد باشد و این وابسته به نگاه، تفکر و عملکرد ماست. چاقو در دست قاتل باعث تباهی است و در دست جراح ابزار نجات است. صوفی با نگاه توحیدی در ابلیس هم خدا را خواهد دید. هیچکس چیزی را غیر از آنچه تصور می کند نخواهد یافت و این یعنی اگر طالب دیدار خداییم، باید تلاش کنیم تا چیزی غیر از او نبینیم.

در خدا:
خدا تنها چیزیست که در آن نباید به دنبال چیزی بود. این گفتار در ابتدا شبیه کفر است اما بیایید و به آن با چشم دل بنگرید. اگر در خدا به دنبال محبت، رحم، آرزوها و هر چیز دیگری باشید خواهید یافت اما شما همان را یافته اید که به دنبال آن بودید! اینها همگی صفات خداست اما ذات خدا نیست. بله خدا ماورای ذهنیات ما و عاری از صفات است. آیا بهتر نبود که از ابتدا خدا را از خدا می طلبیدیم؟ آیا چیزی غیر از او هم ارزش خواستن داشت؟ چه چیزی خواهیم یافت جز خواسته های خودمان از تجسم یک خدای خودساخته؟ نظر شما چیست؟

چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خط سوم